مقالات

طرح عفاف و حجاب در جا شگست خورده است ! هلاله طاهری

“مسئله حجاب خاکریز اوله، اگر این خاکریز بریزه دیگر خاکریزها را به دنبال خواهد داشت.” اینرا محمد حسنی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در اوایل شروع اعتراضات یکساله به خودیها گوشزد کرد که زمین لرزه ای با ریشتر بالایی رژیم اسلامی را نشانه گرفته است و جنبش ضد حجاب اسلامی آن زلزله ای بود که کل نظام را نشانه رفته است.
در تاریخ اسلام هیچ جنبشی بطورعلنی در خیابانها حجاب را آتش نزده است. چهار دهه مقابله سخت میان دو جبهه زنان و جوانان از طرفی و حکومت اسلامی در مقابل آن هرگز فرامین انسان ستیز اسلامی را قبول نکردند. در این مسیر طولانی تا به امروز هزاران نفر جان باختند و زندانی شدند. تنها در این نبرد آشکار ده ماه گذشته بیش از هفتصد نفر از زنان و مردان جوان, فعالین حقوق بشر و کارگران معترض کشته شدند وهزاران جوان و اکتیویست فرهنگی و اجتماعی به زندانها افتادند. نیروهای سپاه و امنیتی رژیم همه اسلحه های جنگی تاکنونی باضافه تکنیک مدرن را بکار بردند تا شرایط را کنترل کنند. اما مشهود بود که اوضاع مطلقا نمیتواند به یک سال قبل برگردد. بناچار طرحی به نام “عفاف و حجاب” بسرعت تصویب شد تا شاید اصالت یک رژیم در حال زوار در رفته را پینه دوزی کند. وحشت رژیم را از این جنبش و انتظاری که شاید این طرح بتواند نتیجه دهد را از زبان خودشان ببینید:
” در صـورت پيشـروی بيعفتـی وبی حجابـی و گسـترش مظاهـر فسـاد و تباهـی از يـک سـو و چنـد صدايـی و بلا تکليفـی مسـئولين در چگونگـی مواجهـه بـا ايـن مسـئله و نداشـتن برنامـه ای کاربـردی از سـوی ديگـر، نهاتا ً تـا نظـام را مجبـور بـه تسـليم و پذيـرش شکسـت در ايـن موضـوع خواهـد ً کـرد کـه ایـن امـر دقیقـا ً هـدف دشـمن از هجمـه بـه نظـام اسـت و قطعـا دشـمن بـا هميـن روش، حـذف ديگـر قوانيـن اسـلامی و بنیـادی نظـام را دنبـال خواهـد کـرد و در صـورت شکسـته شـدن قانـون الهـی و رسـمی عفـاف و حجـاب، سـاير قوانيـن اسلامی و اساسـی کشـور مـورد هجمـه جـدی قـرار خواهـد گرفـت و شـعارهايی ماننـد: نـه بـه ازدواج قانونـی، نـه بـه واليـت فقيـه و نـه بـه هـر امـر قانونـی دیگـر بـه صـورت جديتـر در دسـتورکار دشـمنان قـرار ميگيـرد”. و چنین خواهد شد و تاریخ این روزها را ثبت خواهد کرد. نسلهای بعدی این جنایات و مضحکه های آن را در کتابهای درسی مطالعه خواهند کرد.
در ده ماه گذشته دیگر سخن از کنترل “شورشگران افراطی” و “ناراضیان” نیست. حتی تغییر رژیم و دست به دست شدن قدرت از دستی به دست عده ای دیگر هم دیگر روی میز کارشناسان پنتاگون و دولتهای اروپایی فعلا در دستور نیست. حرف از شروع انقلابیست که بازیگران آن در صحنه بسیار پخته تر،آگاهتر و با ادعاتر از انقلاب ۵۷ ایران هستند. شاه و مهین و دین در سیستم کار آنها نیست یا بسیار کمرنگ و بیشتر جهت اطلاعات تاریخیست. هرچه هم آنرا میکارند باز در هیچ کوی و برزنی سبز نمیشود. سیستم سه نسل ایران برای زندگی بهتر آزادی و برابری، معیشت و رفاه است، رهایی از قید و بندهای دینی و عرفیست. جنس شغل و رفاه و آزادی مدل پاکستان و بنگلادش و مصر را مسخره میکنند. آخرین دستاوردهای عصر جدید را میخواهند. میخواهند زندگی خارج از ازدواج، آزادی بی قید و شرط پوشش، رهایی از دین در همه شئون زندگی و یک زندگی مرفه با معیارهای اروپایی داشته باشند. بعید است نسل مدرن کنونی که فرسنگها جلوتر از عصر قاجار و پهلوی هستند،که جهار دهه است با جمهوری اسلامی حریف شده اند تره برای پرچم سه رنگ با شیرو خورشید تاجدار و یا عمامه های رنگی و مغنعه های صورتی خورد کنند. نسلی اند که جداسازی انسانها و نژادپرستی را عار و ننگ میدانند. حباب سلبریتی و کیش مونارکی و جانم فدای میهن و قوم من – قوم تو در میان جوانان،کارگران، جبنشهای سکولار خریداری ندارد. قوم ما یعنی انسان. انسانهایی که گیر چند اهریمنی چون خامنه ای و سیستم دینی اش،سرمایه داران و پولشورهای بیلیونی در ایران هستند. این نسل بجایش شعار آزادی، برابری، رفاه، آزادیهای بی قیدوشرط بیان، سیاسی و ایجاد تشکل,،معیشت و بیمه رایگان را میخواهند. طبق آمار چند ماهه گذشته رقص و پایکوبی مختلط،بی حجابی و پوشیدن لباسها با هر مدلی، دهن کجی به چادریهای گشت ارشاد، کتک و مسخره کردن آنها بیش از هر دوره ای از طول عمر جمهوری اسلامی بالا بوده است. این یعنی چی؟ مگر خشونت و کنترل برای یک لحظه کم شده است؟ مسلما نه! این جواب مردم به آخرین حربه های رژیم و جوابیست به طرح عفاف و حجاب.
یکی از تجربه های سخت برای رژیم در این چهل و چهار سال مسئله اعتراضات بدون وقفه زنان علیه حجاب بوده است و تنها به مسئله حجاب هم ختم نمیشود. نقض تمامی ارزشهای زن ستیزانه موضوع مبارزه جوانان و زنان علیه رژیم بوده است. در چند ماه اخیر رژیم تقریبا همه شگردهای تاکنونی خود را برای سرکوب اعتراضات بکار برده است. اعدامها را شدت داد و زندانیان سیاسی را بیشتر و بیشتر کرد. خانواده های زیادی در وضعیت خطرناک و غیر باوری هر روز نگران و پریشان بدنبال سرنوشت فرزندانشان بوده اند. همان موقع رژیم هدفمند انتقام از کودکان و نوجوان در مدارس دخترانه در سراسر ایران را براه انداخت و صدها مدراس با حمله های شیمیایی رژیم از درون کلاسهای درس و آشپزخانه های مدارس جان هزاران کودک را به خطر مرگ انداخت. جمعه های خونین بلوچستان که هر هفته در مقابل رژیم به تظاهرات میپرداختند سرکوب و صدها کشته و زخمی و هزاران زندانی روبرو شد. به کردستان حمله میکنند و به ترور افراد احزاب سیاسی و شخصیتهای سیاسی دست زده اند.
طرح عفاف و حجاب که هنوز امضای آن خشک نشده بود در خیابانها مشغول قربانی گرفتن بود. آمار پلمپ مغازه ها و باشگاهها و جریمه های میلیاردی خانواده ها سر به صد ها زد. طرح یازده ماده ای حجاب و عفاف (این طرح طولانی بخشهای متفاوتی دارد اما این یازده ماده آشکارترین بخشی ست که به زندگی روزانه مردم گره خورده و به تنبیه زنان و مردم میپردازد) تنبیه و زندان و بی شخصیت کردن انسانها را در کنار بیکار کردن و بریدن منبع درآمد مردم و ایجاد فقری مضاعف تشدید کرد. گشت ارشاد را دوباره به جان مردم انداخت. از هر زوایه ای که خود را تحت فشار و یا مورد حمله بداند به مقابله سخت پرداخته است. اما “نافرمانی” و “فساد بدحجابی” و “کارهای غیر قانونی” انگار که سر باز ایستادن ندارد. مردم شبانه روز قوانین را نقض میکنند.
در مقدمه طرح یازده ماده ای آمده است که: “محیط اجرایی طرح جامع عفاف و حجاب در ابتدا در دستگاه‌های دولتی، وسایل نقلیه، فضای مجازی، لباس و پوشاک، مراکز آموزشی، اماکن تجاری، مراکز خدماتی، تفریحی، درمانی و ورزشی، محلات، معابر عمومی، خانه و خانواده و … است”. توجه کنید یعنی تمام شئون زندگی مردم با این طرح برای حمله به زنان پوشش داده شده است. مقدمه این طرح به پیشنهاد عده ای روانکاو و جامعه شناس اسلامی و اصلاح طلبان تحصیل کرده ملقمه ای از مدل بخشی از کشورهای اروپایی برای ترمیم و بازسازی سلامت بخشی از آن انسانها تنظیم شده که گویا به جای زندان و یا در مقابل آلترنایتو زندان رفتن در کنار مجموعه آموزشها و کمکهای فکری-روانی برای بازگشت آنها به جامعه بکاربرده میشود. تصور کنید در یک فضای جنگی و بشدت میلیتاریزه مانند ایران،با سیستمی که خشونت در آن نهادینه شده است میخواهند از یک مدلی استفاده کنند که متعلق به جوامعیست که بسیاری از نرمهای انسانی در آنها جا افتاده است و خشونت آخرین راه حل است. جمهوری اسلامی بدون خشونت یک ساعت هم سرپا باقی نمیماند. طرحی که ادعا میکنند “جنبه های آموزشی آن بر توبیخ و تنبیه ارجعیت دارد.” آنقدر بی ربط به واقعیت ایران است که فقط اخبار روزانه در شهرها میتواند جواب این مسئله را بدهد. مانند گله های وحشی به شکار مردم رفتن، موی سر زنان را کشیدن، با جیغ و کتک و فحش به زنان حمله کردن، نگه داشتن مردم در یک مغازه به بهانه پلمپ و محبوس کردن آنها برای روزها کجا و راهکارهای اجتماعی جوامع پیشرفته کجا! وقتی که هیچ نشاطی برای جوانان نیست، وقتی که رژیم خود مسبب مستقیم و غیر مستقیم پخش مواد مخدر و قتل زنان و کودکان هستند، وقتی که عده ای را وادار به کنترل بر عده ای دیگر میکنند (در طرح کنترل خانواده و بازده منفی آن در ترویج زن کشی و قتلهای ناموسی که در دهه اخیر بسیار رشد کرده است) کجای چنین فضایی، محیطی و جوی میتواند برای جامعه آموزشی باشد؟ دختر جوان چهارده ساله ای در یکی از ویدیوهای خود رژیم در جواب به سوال اینکه او باید حجاب سرش بکند وگرنه خلاف قانون است میگوید. “چرا؟ چرا من؟ شما دوست دارید حجاب سرتان کنید. عقایدتتان را چرا به زور به من میفروشید. موی سرمن هیچ عیبی نداره. شما اگر ناراضی هستید به موی سرمن نگاه نکنید. این مشکل شماست. نه من. من جوانم. بیرون این مملکت همه جوانها آزادند. شما چرا برای من خط و نشان میکشید.” این آن نسلیست که طرح حجاب و عفاف را روزانه به چلنج میکشد. آنها را تنبیه، اذیت و آذار، زندانی و جریمه میکنند جواب جوانان بی حجابی بیشتر، زیر پا گذاشتن بیشتر فرامین دینیست که امروز به نفرت عمومی همه اقشار هم تبدیل شده است.
رژیم همواره از اتحاد مردم و جنبش همگانی علیه خودش چوب تر خورده است. در این دوره بیشترین اتحاد میان زنان و مردان را ما شاهد بوده ایم. در جنبش حجاب سوزانی مردان در ملا عام زنان را تشویق و دور آنها حلقه زدند و جهان دید و به شعف آمد. دیگر آبرویی برای اراجیف اسلامی نگذاشت که گویا مردان خانوده مسئول کنترل اموالشان از جمله زنان و دختران هستند. اینجا برای اینکه فضای اتحاد میان زنان و مردان و جنبشهای جاری را در هم شکند به مردم، به مردان، به پدران در خانواده رو میکنند و میپرسند که چرا بی تفاوت هستید. شما هم مسئولید. بنابراین در طرح عفاف و حجاب مردم را هم شریک جرم کرده اند. در طرح آمده است که “از آنجــا کــه هروقــت مــردم وارد صحنــه شــوند کار بــه خوبــی ســامان میگیــرد، بــار اصلــی ایــن طــرح بــا ســاماندهی، نقش آفرینــی و اعطــاء قدرتهــای ســازماندهی شــده از طریــق بدنــه مردمــی مــی باشــد…”مالـک خانـه يـا سرپرسـت خانـواده کـه در قبـال مسـائل اعضـای خانـواده و افـرادی کـه در آن خانـه رفـت و آمـد ميکننـد، مسـئوليت دارد، مکلـف بـه ادای مسـئوليت نسـبت بـه رعايـت عفـاف و حجـاب افـراد خانـه نيـز میباشـد”.
این طرح اصرار دارد که وانمود کند که ” مسـئله عفـاف و حجـاب یـک مسـئله شـرعی اسـت و بـا مسـائل راهنمایـی و رانندگـی نبایـد مقایسـه شـود” اما بلافاصله به اهمیت جریمه های سنگین میپردازد. یاد حرف منصور حکمت افتادم که در مصاحبه ای بدرستی از صنعت دین سخن میگوید و داستان امروز این طرح چیزی بیش از منبع درآمدی دیگر از جیب خالی مردم نیست. دین در مدل طرح عفاف و حجاب همراه با شکنجه و زور و زندان نیزمیتواند و دارد که به یک منبع درآمد بیلیاردی برای سپاه و حکومت شود. آری! دین فروختنیست و خریدار هم برایش میسازند.
در آخر این طرح آمده است که: “مسـئله عفـاف و حجـاب، در شـرايط کنونـی کشـور، زمينـه بسـيار آمـاده ای بـرای مـوج سـواری سياسـی در انتخابـات آينـده و مشـخص نمـودن سرنوشـت مجلـس شـورای اسـلامی و دولـت بعـدی ميباشـد. لـذا الزم اسـت بـدون فـوت وقـت تـا فرصـت باقـی اسـت، قبـل از وجـود هـر مشـکلی معضـل عفـاف و حجـاب جامعـه حـل شـود تـا زمينـه ای بـرای سـپردن مسـئوليتها بـه جريـان غيـر انقلابـی نشـود. در ايـن فقـره نيـز مجلـس شـورای اسـلامی و دولـت نقـش اصلـی را بايـد ايفـا کننـد.
رژیم تلاش میکند که نقشه دراز مدت تر خود را تا انتخابات دور بعدی ادامه دهد و برای اجرای آن ,آمدانه اصرار بر اجرای بدون چون وچرای این طرح دارد. اجرا شدن این طرح انگار مترادف با بقای جمهوری اسلامی تا انتخابات بعدیست. اما حقیقت این است که نه این طرح و نه دیگر خشونتها و جنایتهای دیگر نمیتوانند سد راه مردمی باشند که سفره نان خالی دارند، آزادی نفس کشیدن ندارند، با بخش وسیعی از جامعه زنان مانند برده و کنیز رفتار میشود، زندانهایشان از کنترل فعالین سیاسی خارج است و اعدام ها را چون تهدید بر بالای سر مردم نگه داشتند، پول و دستمزد کارگران را نمیدهند،صفهای هزاران نفره بیکارن را ول کرده اند، اعتیاد و آدم کشی و آدم ربایی و خشونت خانگی و بی حرمتی به هر انسانی چندین برابر از حتی چند سال گذشته شده است، آمار خودکشی، خودسوزی انسانها و آمار قتلهای ناموسی هر روز بالا میرود، خودفروشی و کودک فروشی، در کنار تجاوز به زنان و کودکان بیداد میکند. در مقابل پول شوری و انتقال پولهای بیلیونی به بانکهای اروپای و دیگر جهان از جانب دم و دستگاه سپاه و خامنه ای ردیف شده است، ارتش رسما وارد شهرها میشود برای مقابله با مردم، هر گونه جنبده ای، صدایی، حرکتی زیر کنترل است و جرم است و جزا دارد. و نهایتا کارد به جان هر انسانی رسیده است. مردمف کارگران، زنان، جوانان، معلیمن، بازنشستگان، بیکاران، خانواده های زندانیان سیاسی و جانباخته همه از رژیم نه تنها بیزار بلکه در تدارک براندازی آن هستند.
این آن تصویر جامعه ایران است. طرح حجاب و عفاف همین الان هم از طرف مردم رد شده است. اگر صد بار دیگر پلمپ مغازه ها و محیط کارها صورت بگیرد محال است حجاب بر سر زنان در ایران شود، محال است که عمامه ها محترم شمرده شوند، محال است که دوباره آپارتاید را درفضای امروز ایران برقرار کرد. آنچه مشهود است که زمان به عقب برنمیگردد و مردم با بهایی که هر روز میدهند نه فقط این طرح بلکه کل رژیم را نشانه گرفته اند. اگر برای رژیم اجرای نیمه ناقص این طرح راهیست برای برون رفت از “جنجال” و راهیست برای هموار کردن دور بعدی انتخابات جمهوری اسلامی، اما برای مردم بهانه ایست برای تعرض انقلابی و خیزش همگانی. ندای انقلاب خاموشی ندارد!
هلاله طاهری