مقالات

مضحکه انتخابات ١٤٠٠ مرگ بر جمهوری اسلامی نادر شریفی

آزادیهای نسبی فردی اجتماعی از جمله آزادی انتخاب، آزادی بیان و آزادی در اعتراض از علائم ضروری وجود “دموکراسی” در جوامع سرمایه داری پیشرفته است. در این جوامع، بشرطی که مخالف کل سیستم نباشیم، میتوانیم انتخاب کنیم و یا انتخاب شویم. کاندید فلان حزب “قانونی” باشیم. حق رای داشته باشیم و برویم به این پرزیدنت و یا به آن پرزیدنت نماینده سرمایه داران رای دهیم. در صورت عدم انتخاب کاندید مطلوب مان، به نتایج “انتخاباتی” اعتراض کنیم. دست آخر تا آنجا که کاسه “صبر” دموکراسی و نظامهای حافظ سرمایه را لبریز نکرده باشیم، له یا علیه حزبی، کاندیدی و یا منتخبی در انتخاباتی فعالیت کنیم.

حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری متفرقه از جمله در خاورمیانه، برای همنوازی و همراهی با ارکستر “جهان آزاد” سرمایه مجبورند حداقل بصورت نمایشی از “دموکراسی” سخن بگویند و مناسکی بنام انتخابات را برگزار کنند. هرچند که این حکومتها بدون سرکوب روزانه حقوق اولیه و پایه ای، اعدام و مجازاتهای وحشیانه اساسا قادر به حفظ خود حتی برای یک هفته نیستند. واضح است درک این نظامها از آزادی، آزادی فرد بورژوا یا سمبل حکومت (مثل شاه و ولی فقیه)، یک نژاد، یک خون، یک ایدئولوژی، یک دین و یا حداکثر عده معدودی از عناصر مشخص جامعه است. برای همین برای حفظ ظاهر نظام هم که شده، انتخابات براه می اندازند تا مشروعیت فرمال حقوقی خود را بدست بیاورند. تاریخ چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی و دهها “انتخاباتی” که در نظام اسلامی اجرا شده، غیر از صندوق رای درآوردن کاندید مطلوب نظام و بازی چند نفر حساب پس داده جنایتکار نبوده است.

حکومتهای جنایتکاری مثل جمهوری اسلامی، برای حفظ حکومت خود مجبور به اعمال کنترل بسیار بیشتری در سیستم “انتخاباتی” هستند. در آمریکا، کاندیداهای مطلوب توسط دو حزب حاکم پس از یک دوره انتخابات درون حزبی به جامعه معرفی میشوند و عملا دو کاندید برای انتخاب رئیس جمهوری روبروی یکدیگر قرار میگیرند. در کشوری مثل آلمان حزبی که بیشترین کرسی انتخاباتی در مجلس را بدست آورده، میتواند با اتحاد با دیگر احزاب، در صورت لزوم، رئیس جمهور خود را توسط منتخبین مجلس کشور تعیین کند. جمهوری اسلامی، حکومتی که اکیدا ارزشی برای رای شهروندان قائل نیست، مجبور است دهها کانال سانسور، کنترل و فیلتر در سیستم انتخاباتی اش بوجود آورد که دست آخر تنها کاندید و یا کاندیداهای مد نظر نظام و بیت رهبری از صندوقها بیرون آیند. دستکاری و تقلب و رای سازی و رای خری نیز از هنرهای ثابت نظام اسلامی و این نمایش است. بنابراین، انتخابات در نظامهائی مثل جمهوری اسلامی برگزاری یک نمایش مضحک است که از طرفی شهروندان این تصور کاذب را داشته باشند که نقشی در انتخاب آینده خود و جامعه داشته اند و از طرف دیگر در مجامع بین المللی، با انتخابات مدال دروغین “منتخب” و “مشروعیت” نظام خود را یدک بکشند!

با قبول این جنس از “انتخابات” و بدتر انتخابات نامیدن آن، علی القاعده باید قبول کنیم که مردم ایران خودشان گرسنگی، بیکاری، بی حقوقی، اعدام، شکنجه، جنایت، تجاوز را “انتخاب” کرده اند. خودشان بجای حق معیشت برای همگان، برنامه چند صد میلیارد دلاری برنامه اتمی جمهوری اسلامی را “انتخاب” کرده اند. طبقه کارگر ایران و کل شهروندان ایران ترجیح داده اند، بجای حل بحران کرونا، حمایتهای چند صد میلیونی از تروریستهای اسلامی در منطقه به عمل آورند. زنان برای لچک سر کردن و حجاب قیام کردند و مردم با شرکت در انتخابات مجلس اسلامی، نمایندگان حافظ نظام بربریت سرمایه را برگزیده اند. یا مصوبه مجلس در غنی سازی بیست درصدی اورانیوم مورد حمایت جامعه است! بنابر این کشتار حداقل ١٥٠٠ پانصد معترض به گرانی بنزین، زندانی و شکنجه دهها هزار جوان معترض و دست آخر اعدام و اجرای احکام سنگین توسط دادگاههای این نظام برپایه “مشروعیت” و “انتخاب” مردم است!

حقیقت اما اینست که این رژیم محصول یک کشتار است، سرکوب یک انقلاب. از ابتدا پدیده ای تحمیلی و وصله ای ناجور به جامعه بوده است. تاکنون با زور سرکار مانده و تنها با زور باید از صحنه کنار گذاشته شود. برای همین جامعه به طول عمر این حکومت، سعی در سرنگونی این نظام داشته است. جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشروعیت خود را آسمانی و فرای جامعه می دانند و بنابراین رای گیری، انتخابات و این دست مقوله ها برای این نظام عاری از هرگونه ارزشی هستند. جمهوری اسلامی، نظامی سرکوبگر، استبدادی و ضد انسانی است که باید بدست طبقه کارگر و جنبش ازادیخواهی و برابری طلبی بزیر کشیده شود! کلیت جمهوری اسلامی از اولین روز حیاتش تا به امروز، عاری از هرگونه مشروعیت سیاسی و مردمی بوده است. سیاست ما و طبقه کارگر ایران خراب کردن بساط مضحکه انتخاباتی جمهوری نکبت اسلامی روی سرشان است. ما و اکثریت جامعه در نبرد و مبارزه برای سرنگونی انقلابی هستیم. انتخابات هیچ معنی ای ندارد، رژیم اسلامی باید برود.

ما برای نفی دیکتاتوری و نابرابری به سرمایه داری یعنی نظامی که جمهوری اسلامی حافظ آنست حمله میکنیم. سرنگونی جمهوری اسلامی گام اول و ضروری برای پیشروی بسوی سوسیالیسم و یک نظام آزاد و برابر است. ما برای برقراری حکومت شورائی و نظام سوسیالیستی مبارزه میکنیم. سوسیالیسم عالی ترین فرم نظام اجتماعی است که ضامن برابری و رفاه اقتصادی و سعادت وسیع در جوامع بشری است. سوسیالیسم تضمین برابری و آزادیهای غیر قابل تخفیف و پایه ای کلیه شهروندان است. حکومت شورائی یعنی انتخاب آزادانه، آگاهانه و مستمر تک تک آحاد به سن قانونی رسیده جامعه از پائین به بالا و یک جامعه زنده و پویا است. امروز اما باید گفت مرگ بر جمهوری اسلامی. انتخابات بعد از سرنگونی.

٧ ژانویه ٢٠٢١