مقالات

پایان مبارزات زنان، پایان حکومت اسلامی! ملکه عزتی

پایان مبارزات زنان، پایان حکومت اسلامی!
ملکه عزتی
این روزها فضای جامعه ایران آنچنان ملتهب است که امکان اینکه همه وقایع و فجایعی را که در سطح جامعه رخ می‌دهد یک جا و منظم دنبال کرد وجود ندارد. اما در میان همه اتفاقات، سرکوب‌ها و هتک حرمت‌ها اخبار مربوط به اعتراضات زنان در صدر خبرها قرار دارند. انعکاس این اعتراضات چه به شکل فردی و چه در بعد اجتماعی در حکومتی که به طور سیستماتیک تلاش کرده حضور زنان را از صحن علنی جامعه پاک کند قابل‌تعمق است. حکومتی که از ابتدای قدرت‌گیری هویت خود را با زن‌ستیزی تعریف کرد اکنون در مصافی رودررو با زنان معترضی قرار دارد که قصد کوتاه‌آمدن ندارند.
تسلیم‌ناپذیری و ایستادگی در برابر خشونت و زن‌ستیزی موجود در قوانینی که سال‌ها مدعی بود حجاب اسلامی و تسلیم در مقابل قوانین مذهبی انتخاب خود زنان است.
از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و حضور انکارناپذیر زنان در رهبری این خیزش بطور واقعی در ایجاد روحیه بالای مبارزاتی، پافشاری بر مطالبات و سازش‌ناپذیری در مقابل قوانین نابرابر و ضد زن، پرت‌کردن حجاب و مقاومت در مقابل دخالت در زندگی شخصی تأثیر بسزایی داشته. بارها گفته شده زنان به موقعیت قبل از ۱۴۰۱ برنخواهند گشت و بطور واقعی هم برنگشته‌اند.
هم‌زمان با این تغییروتحول در فضای جامعه و تداوم اعتراضات زنان، کارگران، معلمین و بازنشستگان، جمهوری اسلامی هم از همان روزهایی که اعتراضات خیابانی فروکش کرد با حمله به مدارس دخترانه، بازداشت معترضین، احکام وحشیانه اعدام فعالین و زندانیان سیاسی به مقابله برخاست.
همان‌طور که سرکوب‌ها خشن‌تر و تندتر می‌شود اعتراضات هم شکل جدیدتری به خود گرفته طوری که امروز جمهوری اسلامی بیشتر از همیشه سردرگم و دستپاچه است. روزی که آهو دریایی در اعتراض به ایجاد مزاحمت حراست دانشگاه علوم تحقیقات لباس‌هایش را از تن درآورد ابتدا دستگاه سرکوب حکومت در شوک این اقدام اعتراضی بود. مأمورین سرکوب برای‌آنکه قافیه را نبازند بلافاصله با مهر عدم تعادل روانی و اعتراف‌گیری از همسر وی این زن معترض را به‌جای نامعلومی منتقل کردند هنوز هم خبری از آهو دریایی نیست. اما آچمز شدن حکومت در مقابل بدن عریان آهو را می‌شود از اظهارات سخنگوهای قدونیم‌قد دولت دید، یکی مدعی است در صدد درمان آهو هستند و برای اینکار هر آنچه بتوانند انجام می‌دهند و یکی دیگری می‌خواهد با بررسی پرونده دانشجویی آهو کشف کند که او اساساً از اختلالات روانی رنج می‌برده و مقصر دانشگاه است که اقدام درمانی را در دستور نگذاشته. اعتراض آهو اما ابعاد جهانی پیدا کرد. در قوانین ارتجاعی که حتی موجودیت زن تابو است، اعتراض آهو انعکاس دفاع از حریم شخصی زنان به کل دنیا بود.
روشنک مولایی زن شجاعی که با درگیرشدن با سرباز موتورسواری که قصد آزار وی را داشت نشانه دیگری از ایستادگی و عدم سکوت و پذیرش نقش قربانی است. روشنک با تنبیه این سرباز مزاحم مانع شد که وی به مزاحمتش ادامه دهد، سرباز فرار را برقرار ترجیح داد.
اینها تنها نمونه‌های معدودی از زنانی هستند که قصد برهم‌زدن نظم موجود را دارند. نظمی که زن در بهترین حالت در نقش مادری فداکار و همسری نجیب و سربه‌زیر تعریف می‌شود. روشنک این تعبیر ضد زن را به زباله‌دانی انداخت و باادب کردن سرباز مزاحم صحنه دیگری از نپذیرفتن و نه گفتن را آفرید و امروز اطلاع از سرنوشت روشنک به یک خواست همگانی جامعه تبدیل شده. این اعتراضات و ایستادگی‌ها نماد مقاومت و اعتراضی است که حکومت زن‌ستیز اسلامی از آن وحشت دارد. امروز دست‌وپازدن‌های جمهوری اسلامی برای برگردان حجاب و سکوت زنان در مقابل تعرض و تحقیر تلاش بی‌ثمری است که محکوم به شکست است. برای تحمیل فرودستی زنان دست به اقدام به‌شدت چندش‌آور تأسیس “کلینیک‌های ترک حجاب” زده‌اند! این حرکت اقدام مشمئزکننده تنها از دین و باور بیماری برمیاید که امروز هم‌زمان جمهوری اسلامی و حکومت طالبان در افغانستان نماینده این باورهای بیمار در خاورمیانه هستند. طالبان با تصویب قانون ضدانسانی “زنان فقط با زنان حق حرف‌زدن دارند” رتبه اول را صاحب است!
امروز شرایط طوری شده که زنان زندانی در شکنجه‌گاه اوین هم علی‌رغم فشارهای روانی و جسمی در مقابل اعدام و قتل عمد دولتی یک روز در هفته دست به اعتراض می‌زنند. فریادهای اعتراضی و سرودهای انقلابی این زنان شجاع شکنجه‌گران اوین را به ستوه آورده. آنها نه با قطع ملاقات و نه باز کردن پرونده‌های جدید و احکام دیگر دست از اعتراض نکشیدند. خیلی ساده و روشن جمهوری اسلامی با کل سیستم مخوف امنیتی و اراذل‌واوباش ریزودرشت خود در مقابل حضور پررنگ زنان در حرکت‌های اعتراضی علیه حکومت دستپاچه و پا در گل مانده.
روی دیگر زن آزاری؛ اما هنوز در گوشه‌وکنار جامعه در گشت‌وگذار است و جان جوانان را می‌گیرد. مدارس و محیط‌های آموزشی که بنا به تعریف باید مکانی برای رشد و شکوفایی جوانان و نوجوانان باشد در جمهوری اسلامی به قتلگاه جان‌های شیفته‌ای تبدیل شده که در زیر فشار سرکوب و تحقیر می‌شکنند و تاب نمی‌آورند. آیناز کریمی، آرزو خاوری، دنیا فرهادی و نام‌های دیگری که به بیرون درز پیدا نکرده تنها مواردی از قتل صدها نوجوانی است که در مقابل خشونت و وحشیگری در محیط آموزشی دست به خودکشی زدند. برخورد وحشیانه مسئولین آموزشی در مدارس، سخت‌گیری خانواده باتکیه‌بر سنت‌های پوسیده و فرهنگ ضد زن با پشتیبانی قوانینی صورت می‌گیرد که زن صاحب هیچ حقوق انسانی نه در زندگی شخصی و نه در عرصه اجتماعی نیست. اخراج از مدرسه به‌خاطر آرایش و لاک ناخن! تحقیر و توهین بخاطر خروج بی‌اطلاع از مدرسه، یا پوششی که به قول آنها “مغایر با شئونات اسلامی” داست تنها گوشه‌ای از نحوه نگاه عقب‌مانده به زنان است که روزانه فاجعه میافریند.
اما این خودکشی‌های آنی را تنها با خودکشی از سر استیصال نباید جواب بگیرد. جمهوری اسلامی اینجا هم انگشت اتهام را باید مستقیماً روبه جمهوری اسلامی نشانه گرفت. بطور واقعی این موارد را هم باید در کنار قتل عمد حکومتی قرارداد که نتیجه تنگ کردن عرصه بر انسان‌هاست. فاجعه مرگ دختران نوجوان به دلیل خودکشی فرقی با صدور حکم اعدام زندانیان ندارد. قوانین وحشیانه حکومتی سرکوبگر که برون‌رفت آن در زندان و خارج از زندان مرگ است و نابودی.
در زندان اجرای حکم به عهده جلادان حکومت است و در بیرون زندان با انسان‌هایی که با اعمال و رفتار خود جوانان را به‌سوی خودکشی سوق می‌دهند. در هر دو مورد مسبب اصلی نکبتی به نام حکومت اسلامی است.
حکومتی که در تلاش برای ممانعت از حضور دختران در مدرسه با استفاده گاز شیمیایی باعث مسمومیت دختران دانش‌آموز شد و جامعه را در مقابل خود دید اکنون روش دیگری برای سرکوب پیدا کرده، آزار کلامی و فیزیکی تاحدی‌که خودکشی به یک “انتخاب” منجر شود. اما سران حکومت و زن آزارانی که در خیابان و مدرسه و چهاردیواری خانه در پی به تسلیم واداشتن زنان هستند باید بدانند نه ترفند کثیف واداشتن دختران نوجوان به خودکشی و نه شکنجه و آزار در زندان مانع اوج‌گیری رنسانس رهایی زنان از زنجیر دین و قوانین ضد زن نمی‌شود.
این روند واقعی مبارزه و اعتراضی است که پایان آن پایان حکومت اسلامی و سران ریزودرشت آن خواهد بود.
ملکه عزتی
۱۴ نوامبر ۲۰۲۴