مقالات

پارلمان‌ فرقه‌های مذهبی، قومی مسلح: نگاهی به تجربه‌ی عراق! محسن حسینی

پارلمان‌ فرقه‌های مذهبی، قومی مسلح: نگاهی به تجربه‌ی عراق!

محسن حسینی

مسئله‌ی مشارکت یا عدم مشارکت احزاب کمونیستی در پارلمان، همواره از مباحث بنیادین در سنت نظری و عملی جنبش چپ جهانی بوده است. پاسخ به این پرسش ساده نیست، زیرا مستقیماً به ماهیت نظام سیاسی، ساختار طبقاتی جامعه و شرایط تاریخی مشخص هر کشور بستگی دارد.

ضرورت شناخت نظام سیاسی

پیش از هر موضع‌گیری، باید نظامی را که قرار است در آن شرکت کرد، به‌دقت شناخت. پارلمان‌ها در بسترهای تاریخی مختلف، کارکردهای متفاوتی داشته‌اند: برخی در مسیر گسترش آزادی‌های دموکراتیک و پیشرفت سیاسی نقش‌آفرین بوده‌اند، و برخی دیگر به ابزار تثبیت سلطه‌ی طبقاتی، مذهبی یا قومی بدل شده‌اند.

ساختار پارلمان عراق پس از ۲۰۰۳

پس از سرنگونی رژیم بعث در سال ۲۰۰۳، نظام سیاسی عراق تحت اشغال و نفوذ مستقیم قدرت‌های خارجی بازسازی شد. این بازسازی نه بر پایه‌ی خواست و اراده‌ی مردم، بلکه بر اساس معادله‌ای از توازن میان قومیت‌ها و مذاهب صورت گرفت. پارلمان جدید، به‌جای آنکه نهاد نمایندگی مردم باشد، به صحنه‌ای برای تقسیم قدرت میان شیعه، سنی، کرد و دیگر گروه‌های مذهبی و قومی بدل شد.

در چنین ساختاری، سهم هر گروه از کرسی‌ها عملاً از پیش تعیین‌شده است و انتخابات نقشی صوری و تزئینی دارد. رأی‌دهندگان در واقع میان فهرست‌هایی انتخاب می‌کنند که هر یک وابسته به یکی از قطب‌های مذهبی یا قومی‌اند. بدین ترتیب، رقابت سیاسی به‌عنوان رقابت میان برنامه‌ها، اندیشه‌ها و منافع طبقاتی، از میان رفته است.

پارلمان به‌عنوان ابزار بازتولید فرقه‌گرایی

نظام پارلمانی عراق را می‌توان نمونه‌ی بارز یک پارلمان فرقه‌ای دانست؛ نهادی که نه به نمایندگی سیاسی مردم، بلکه به بازتولید جدایی‌ها و شکاف‌های اجتماعی خدمت می‌کند. چنین پارلمانی وحدت طبقاتی کارگران و زحمتکشان را تضعیف کرده و به تقویت نیروهای مذهبی، قومی و سرمایه‌داری وابسته به قدرت‌های خارجی یاری می‌رساند.

در این شرایط، تلاش کمونیست‌ها برای ایجاد تغییر بنیادین از درون این ساختار، به معنای ورود به میدانی است که قواعد آن توسط دشمن طبقاتی تعیین شده است. نتیجه‌ی چنین حضوری، نه تقویت نیروهای انقلابی، بلکه مشروعیت‌بخشی به نظامی است که هدفش خنثی‌سازی نیروهای مترقی است.

مقایسه با تجربه‌ی بلشویک‌ها

برخی ممکن است به تجربه‌ی بلشویک‌ها در دومای روسیه استناد کنند و آن را دلیلی برای حضور تاکتیکی در پارلمان بدانند. اما این مقایسه از اساس نادرست است.
بلشویک‌ها در شرایطی در دوما شرکت کردند که جامعه‌ی روسیه در آستانه‌ی انقلاب قرار داشت، طبقه‌ی کارگر در حال سازمان‌یابی بود و پارلمان هنوز به‌طور کامل در کنترل نیروهای ارتجاعی قرار نگرفته بود.
حضور بلشویک‌ها در دوما، بخشی از استراتژی انقلابی آنان برای افشاگری درون نظام و سازمان‌دهی نیروهای بیرون از آن بود، نه تلاشی برای اصلاح یا سازش با ساختار موجود.

در حالی‌که در عراق امروز، پارلمان خود نماد ساختار پوسیده و فرقه‌ای حاکم است؛ ساختاری که حتی امکان نقد جدی در درون آن وجود ندارد، زیرا هر صدای مستقل فوراً به یکی از گروهای مذهبی یا قومی نسبت داده می‌شود.

نقد شرکت احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان در روند انتخاباتی

نکته‌ی محوری در بحث حاضر، حضور دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان در روند انتخاباتی پارلمان عراق است؛ حضوری که با مبانی نظری و سیاسی این احزاب و تاکتیک کمونیستی در تعارض آشکار قرار دارد.
تا آنجا که به مواضع پیشین این احزاب بازمی‌گردد، آنان در سال‌های گذشته پارلمان و حکومت قومی ـ مذهبی عراق را به‌درستی به عنوان ساختاری غیرکارگری، فاسد و ضددموکراتیک مورد نقد قرار داده و هرگونه مشارکت در آن را نفی کرده بودند.

اکنون، در شرایطی که هیچ تغییر اساسی در ساختار سیاسی، طبقاتی و حقوقی این نظام صورت نگرفته است، شرکت در انتخابات پارلمانی نه‌تنها از منظر تاکتیکی قابل دفاع نیست، بلکه در عمل به معنای تجدیدنظر در اصول و سیاست‌های رادیکال گذشته محسوب می‌شود.

از سوی دیگر، ائتلاف این احزاب با حزب شیوعی (حزب توده) پرسش‌های جدی‌تری را برمی‌انگیزد. حزب شیوعی سال‌هاست که بخشی از نظام حاکم قومی و مذهبی به شمار می‌آید و در برابر مجموعه‌ای از قوانین ارتجاعی ـ از جمله قانون جعفری و ده‌ها قانون ضدکارگری و ضدحقوق زنان و زحمتکشان ـ موضعی قاطع و انتقادی اتخاذ نکرده است.
همراهی با چنین نیرویی به معنای چشم‌پوشی بر ماهیت طبقاتی و ضدکارگری این حکومت و در نهایت عدول از مواضع اصولی و انقلابی کمونیسم کارگری خواهد بود.

در شرایطی که بخش عظیمی از مردم عراق و کردستان علیه فساد، بیکاری، تبعیض قومی و مذهبی، و بی‌عدالتی اجتماعی در اعتراض‌اند، وظیفه‌ی نیروهای کمونیست و کارگری نه مشارکت در نهادهای پوسیده‌ی این نظام، بلکه سازمان‌دهی، گسترش و رهبری اعتراضات توده‌ای است.
تنها از این مسیر می‌توان به بازسازی نیروی مستقل طبقاتی کارگران و زحمتکشان و تثبیت نقش رهبری‌کننده‌ی آنان در تحولات آتی جامعه یاری رساند. شرکت در روند انتخاباتی پارلمانی، آن هم در کنار نیروهایی که خود بخشی از ساختار قدرت حاکم‌اند، نه‌تنها کمکی به پیشروی جنبش کارگری و سوسیالیستی نمی‌کند، بلکه ضربه‌ای سیاسی به اعتبار تاریخی چپ در عراق و کردستان وارد می‌آورد.
بازگشت به سیاست‌های رادیکال و طبقاتی، امروز بیش از هر زمان دیگر، شرط ضروری حفظ اعتبار و تداوم جنبش کمونیستی در عراق است.

وظیفه‌ی تاریخی حزب کمونیستی

در چنین شرایطی، وظیفه‌ی اساسی حزب کمونیستی تمرکز بر سازمان‌دهی توده‌ها در بیرون از نهادهای رسمی قدرت است:
کار در میان کارگران، بیکاران، زنان و جوانان؛ ایجاد تشکل‌های مستقل صنفی و اجتماعی؛ و گسترش آگاهی طبقاتی، مسیری مؤثرتر و اصولی‌تر از مشارکت در نهادی است که اساساً برای مهار و بی‌اثر کردن نیروهای مردمی ساخته شده است.

البته، در شرایطی خاص، حضور تاکتیکی و محدود در پارلمان می‌تواند برای افشاگری و انتقال پیام به جامعه مفید باشد؛ اما این حضور باید آگاهانه، محدود و هدفمند باشد، نه با توهم اصلاح‌پذیری نظامی که از بنیان بر پایه‌ی تبعیض و فرقه‌گرایی استوار است.

پس در شرایط کنونی عراق، شرکت احزاب کمونیستی در پارلمان نه تنها سودی ندارد، بلکه به معنای پذیرش قواعد نظامی است که علیه وحدت طبقاتی و آزادی مردم طراحی شده است.
وظیفه‌ی اصلی نیروهای کمونیست، ساختن بدیلی انقلابی و مردمی است که از چارچوب‌های فرقه‌ای فراتر رود و بر پایه‌ی منافع مشترک کارگران، زحمتکشان جامعه استوار باشد.

تنها از راه چنین رویکردی است که کمونیست‌ها می‌توانند صدای واقعی مردم باشند، نه زینتی در حاشیه‌ی نظامی که از درون پوسیده و ناکارآمد ، ضد رفاه شادی جامعه است.
۱۲نوامبر ۲۰۲۵
***