مقالات

در معرفی برنامه یک دنیای بهتر( برنامه کمونیسم کارگری) مصاحبه با منصور حکمت قسمت اول

در معرفی برنامه یک دنیای بهتر( برنامه کمونیسم کارگری)
مصاحبه با منصور حکمت
قسمت اول
متن پياده شده از روى نوار
صابر: ما طى چند برنامه ضمن گفتگو با منصور حکمت به جوانب مختلف “يک دنياى بهتر” برنامهحزب کمونيست کارگرى ايران ميپردازيم. منصور حکمت دبير کميته مرکزى حزب و نويسنده اين برنامه يک دنياى بهتر هستند. منصور حکمت با تشکر بسيار از اينکه به ما وقت داديد. قبل از اينکه سؤالتم را طرح کنم به اطلاع شنوندگان برسانم که ميتوانند متن برنامه حزب کمونيست کارگرى «يک دنياى بهتر» را از سايتهاى مختلف حزب، شايد سايت هفتگى از بقيه سايتها راحتتر باشد، دريافت کنند و در ضمن خوشحال ميشويم که شما هم سؤالات خودتان را از طريق پيغامگير راديو يا ارسال پست الکترونيکى و يا فاکس در اختيار ما بگذاريد.
پيش از اينکه منصور حکمت به سؤالات بخشهاى مختلف برنامه بپردازد خودم دوست داشتم يک سِرى سؤالات عمومى در مورد خود برنامه مطرح بکنم. يکى اينکه وقتى خودم براى اولين بار برنامه حزب کمونيست کارگرى را ديدم، اولين چيزى که توجهم را جلب کرد اسم برنامه «يک دنياى بهتر» بود که توى چپها و احزاب ديگر من چنين چيزى نديده بودم يک اسمى با شور و احساس «يک دنياى بهتر» اسم برنامه حزب کمونيست کارگرى ايران باشد. اين اسم چطور براى شما مطرح شد؟
حکمت: راستش اين پيشنهاد من نبود بعنوان اسم. اگر دقت کنيد در پاراگراف اول برنامه ميگويد که هدف هميشگى مردم در طول قرون و اعصار ايجاد يک دنياى بهتر بوده. وقتى در کنگره اول حزب کمونيست کارگرى اين سند را ارائه کرديم، الآن يادم نيست چه کسى بود، يکى از نمايندگان حاضر گفت ميشود همين دنياى بهتر بگذاريم. اين پيشنهاد من نبود ولى پيشنهادى بود که آنجا مطرح شد و بنظر من هم خيلى خوب آمد و همان را انتخاب کرديم وقتى که متن نهايى را پيشنهاد کرديم اين اسم را بعنوان اسم برنامه پيشنهاد کرديم. به هر حال پيشنهاد آن دوستى بود که در آن کنگره بود. الآن دقيقاً يادم نيست که کدام رفيق ما بود. اسم مناسبى بود. معمولاً چپها اسمهاى رزمنده ميگذارند روى اسنادشان و اسناد هويتى‌شان. ما ديديم اين گوياتر از هرچيزى هدف يک برنامه کمونيستى را منعکس ميکند.
صابر: همانطور که شما گفتيد اين چقدر منعکس کننده اين است که کلاً يک برنامه حزب يا يک برنامه سياسى را ميخواستيد نزديکتر کنيد به مخاطبين خودش؟
حکمت: دقيقاً همينطور است. ببينيد، اگر يک سند کمونيستى، يک سند توده‌گير و عمومى نباشد خاصيتى ندارد. يک برنامه سياسى- اجتماعى هست که ميخواهد به مردم نويد بدهد که دنياى ديگرى را ميشود ساخت، جامعه سوسياليستى را ميشود ساخت و در نتيجه اسمش هم بايد اسمى باشد که يک عابرى که رد ميشود و اين تيتر را ميبيند حدس بزند قاعدتاً تويش چه هست، حدس بزنند که اينها راجع به يک جامعه نوع متفاوتى حرف ميزنند، از دنياى جديدى حرف ميزنند. اگر اسم تخصصى برنامه عمل حزب کمونيست کارگرى را مثلاً بگذاريم رويش، خُب واضح است که اين ميشود يک سند تخصصى که ميگويند جزو اسناد درون گروهى چپها است، خُب حالا بعداً ميخوانيم. ولى «دنياى بهتر» ميبردش دَم دست مردم و ميشود برد توى خانه مردم، اسم خيلى مناسبترى است براى اين نوع سندهاى سياسى.
صابر: فرض کنيم براى مثال چند دقيقه فرصت داشته باشيد، خود شما رئوس اين برنامه را چطور توضيح ميدهيد؟
حکمت: اين برنامه در کل دو تا بخش اصلى دارد. يک بخش که اصول و مبانى کمونيسم ما را توضيح ميدهد و چهارچوبى از آن جامعه‌اى که ميخواهيم باشد، اعتراضى که به جامعه‌اى که هست داريم، تبيينى که به جامعه‌اى که هست داريم، چرا اينطورى است، چرا استثمار و ستم و تبعيض و نابرابرى و ظلم در آن است، چرا فقر در آن است، چرا فساد در آن است و غيره. و يک تصويرى ميدهد از جامعه‌اى که ما ميخواهيم داشته باشيم و اينکه مبانى اين جامعه ديگر، جامعه کمونيستى چه هست.
بخش دومش ميپردازد به اقدامات مشخص و فورى که يک حکومت کارگرى، يک حکومت کمونيستى کارگرى، فوراً به اجرا در ميآورد که اين اقدامات در عين اينکه مطلقاً همان چيزى نيست کاملاً و صد در صد که در يک جامعه ايده‌آل ما از آن صحبت ميکنيم، اقداماتى است که شرط ضرورى پيگيرى آن اهداف دراز مدت‌تر يا اصوليتر هست. براى مثال جامعه‌اى که ما ميخواهيم جامعه‌اى نيست که در آن يکى نيروى کارش را به کسى ديگر بفروشد و مزد بگيرد. شکل مزد از بين ميرود. هر کسى شهروند جامعه است و به همان اندازه‌اى که استعدادش را دارد، توانش را دارد و علاقه دارد ميرود در روند توليدى شرکت ميکند و بعد هم بعنوان شهروند جامعه حق دارد از هر محصول به وجود آمده استفاده کند. سيستم مزدبگيرى از بين ميرود. ولى بعنوان يک حکومتى که در يک جامعه سرمايه‌دارى فعلاً ميآيد سر کار و اولين واقعيتى که با آن روبروست يک سرمايه‌دارى است، مبتنى بر مزد است، بايد تکليف حداقل دستمزد را روشن کند، بايد تکليف اضافه دستمزد را روشن کند، اضافه کارى را روشن کند، تکليف مدارس را روشن کند، طّب را روشن کند. يک سلسله از اين فوريترين اقداماتى که حکومت کارگرى بايد در همان روز اولى که ميآيد سر کار به آن دست بزند را در بخش دوم آورديم که اينها مکمل همديگر هستند. و هر کدام اينها تيترهايى دارد. در بخش اول ما به بنيادهاى سوسياليسم ميپردازيم و نقدمان از سرمايه‌دارى و تعريف کمونيسم، به دولت در جامعه سرمايه‌دارى، اقتصاد سرمايه‌دارى و بين‌الملل کمونيستى طبقه کارگر، کمونيسم کارگرى و کمونيسم بورژوايى، انقلاب و رابطه انقلاب و اصلاحات. چطور يک جنبش انقلابى در عين حال اصلاحات را ميخواهد و چطور در مبارزه‌اش براى اصلاحات همچنان تحول انقلابى جامعه را مد نظر دارد و غيره.
در بخش دوم نکات زيادى هست. مبانى حکومت است که فوراً ميتواند تشکيل شود، ساختارهاى قدرت، شوراها، انحلال ارتش حرفه‌اى براى مثال، لغو بوروکراسى، دادگسترى مستقل و مبانى حقوق قضايى در مملکت، آزاديهاى فردى و مدنى که ليست طويلى از آزاديها است از جمله آزادى احزاب، تشکل، آزادى بيان، برابرى، رفع تبعيض که بخش زيادى از آن را برابرى زن و مرد اختصاص پيدا کرده. مسأله مذهب زدايى و جدايى مذهب از دولت در جامعه، مسأله ملى و رفع ستم ملى، موازين فرهنگى که در جامعه است مثل موازين مبارزه با اخلاق و سنتهاى دست و پاگير، حقوق کودکان. مسأله‌اى مثل سقط جنين، فحشاء، اعتياد. مسأله محاکمات، حقوق مجرمين. همينطور قانون کار، اصول عمومى يک قانون کارى که فوراً ميشود برقرار کرد که حق مردم را تأمين کند. نکات متفرقه ديگر هم در آن هست. بايد خوانندگانتان ببينند تا متوجه شوند داريم اينجا راجع به چى صحبت ميکنيم.
صابر: اين نکات متعددى که شما گفتيد همه هست و من اميدوارم که فرصت باشد در برنامه‌هاى بعد و نه الزاماً امشب به همه اينها بپردازيم و وارد جزئيات شويم. ولى من هنوز ميخواهم بمانم روى يک سِرى سؤالات عمومى‌تر. خُب با اين توصيف کلى که شما از برنامه يک دنياى بهتر، برنامه حزب کمونيست کارگرى داديد، يک سؤال که مطرح است اين است که برنامه در فعاليت احزاب مدرن چه جا و مکانى دارد؟ آيا بعنوان قولى است که احزاب به جامعه ميدهند، چقدر مبناى اعلام هويت و يا ايجاد وحدت و انسجام در صفوف خود حزب يا جمع‌آورى نيرو ميدانيد؟ کلاً مکان برنامه را چه ميدانيد و سؤال بعدى اين است که براى حزب کمونيست کارگرى ايران اين برنامه چه موقعيت و نقشى ايفاء کرده؟
حکمت: من فکر ميکنم در مجموع در رابطه با مقوله برنامه، داخل حزب و بيرون حزب نداريم. يعنى برنامه سندى است هم خطاب به حزب و اعضاء و فعالينش هم خطاب به جامعه بطور کلى. يک نوع معرفى حزب است به بيرون خودش، معرفى حزب است به صفوف خودش و اينکه اين حزب ميخواهد چکار بکند. حزب کمونيستى بر خلاف احزاب پارلمانى انتخاباتى در جوامع غربى و يا کشورهايى که به هر حال هر چهار سال يکبار انتخاباتى ميشود و مجلسى هست و اين دولت ميرود و دولت بعدى ميآيد، حزب کمونيستى دارد براى تغيير و زير و رو کردن جامعه حرف ميزند در نتيجه بحث وعده دادن و قول دادن و تعهد دادن نيست، بحث معرفى کردن خود است. ما احتياجى نداريم به کسى وعده بدهيم. وقتى ميگوييم برابرى زن و مرد، اين خودمان هستيم، ماييم که برابرى زن و مرد را ميخواهيم، ماييم که به کسى قول نميدهيم که برابرى زن و مرد را ميآوريم، داريم ميگوييم که ما جز اين نميتوانيم باشيم. همانطور که براى مثال يک حزب بورژوايى هر قولى بدهد وقتى بيايد سر کار شما ميدانيد ميخواهد مبانى حاکميت سرمايه را تحکيم کند، سودآورى را زياد کند، احتمالاً در کش و قوس با کارگر به نفع کارفرما امتيازاتى بگيرد و غيره، يک حزبى مثل حزب کمونيست کارگرى هم بنا به تعريف وقتى ميخواهد بيايد سر کار ميخواهد برابرى ايجاد کند در نتيجه اين وعده نيست. برنامه دنياى بهتر بخصوص بخش دومش که اقدامات مشخصى را تعريف ميکند وعده‌هاى ما به جامعه نيست چون انتخاباتى در کار نيست، قرار نيست ما دل کسى را ببريم که کسى از اين اسناد خوشش بيايد و بيايد به ما رأى بدهد. ما ميگوييم اين جنبش اين اهدافش است و ميخواهيم هر کسى ميخواهد بيايد در آن شرکت بکند. در نتيجه برنامه بيش از هر چيز يک پرچم هويتى است. اينکه ما اين هستيم، ما اين را ميخواهيم، ما اين را ميگوييم، ما اين کار را ميکنيم و در نتيجه جامعه بشناسد و طبقه کارگر که بخصوص اين پرچم پرچمش است بتواند تحت آن متحد شود. به يک معنى معرفى خودمان است به خودمان و به جامعه و واضح است برنامه عمل است. يعنى اينکه حزب کمونيست کارگرى به هر درجه‌اى به قدرت نزديک شود، هر جا سر کار بيايد، اين برنامه را پياده ميکند. اين نقشه‌اى است که ما داريم براى آينده، اين نقشه‌اى است که ما داريم براى جامعه و هر کسى ميتواند از بيرون بداند که اينها بيايند سر کار چه ميشود. ممکن است در عمل بخاطر تناسب قوا، بخاطر زور دشمن آدم مجبور شود اين بند يا آن بند را بايگانى کند يا نتواند پياده کند، براى اينکه دشمن در مقابلش مقاومت ميکند. ولى اين برنامه دارد ميگويد حزب کمونيست کارگرى اگر دستش به اهرمهاى تغيير جامعه برسد در اين جهت تغييرش ميدهد و اين کار را با آن ميکند. خُب واضح است اين هم به صفوف خود حزب انسجام ميدهد و هم تکليف مردم را با حزب روشن ميکند. اين هدف خودتان را هر چه بهتر و دقيقتر معرفى کنيد يک جنبش منسجمتر و سر‌ خط‌ترى داريد، بعلاوه اينکه مردم هم بيشتر تکليفشان را با شما ميدانند ديگر.
صابر: سؤال بعدى که براى من مطرح است اين است که شما اشاره کرديد اينکه چطور برنامه حزب کمونيست کارگرى، «يک دنياى بهتر»، دارد يک جنبشى را نمايندگى ميکند. من دوست داشتم بيشتر در مورد سابقه و تاريخچه و جنبشى که پشت سر اين برنامه هست صحبت بکنيد.
حکمت: در چند سطر ميشود راجع به اين صحبت کرد. يکى در يک مقياس بين‌المللى جنبشى که پشت سر اين برنامه هست جنبشى است که ريشه‌هايش برميگردد به قرون قبل، با پيدا شدن کارگر صنعتى، پيدا شدن نوع جديدى از آدميزاد در جامعه که حالا بردگان دوره جديد هستند، کسانى هستند که کار ساختن دنيا روى دوششان است ولى نه برده‌هاى قديم اند، نه رعيت اند، بلکه نوع جديدى از انسان کارکن به وجود آمده با صنعتى شدن و پيدايش جامعه سرمايه‌دارى که کارگر مزدبگير است، مزدش را ميگيرد ميرود خانه‌اش. برده کسى نيست، رعيت کسى نيست. به زمين ميخکوب نيست. ارباب فئودالى ندارد. آدمى است صاحب خودش است ولى در عين حال مجبور است برود هر روز صبح نيروى کار خودش را به يک کسى که وسايل توليد دارد بفروشد براى اينکه بتواند برود به يک معنى چيزهايى که خودش توليد کرده را از آن طرف بخرد و مصرف بکند و زنده بماند و بتواند دوباره نيروى کار خودش را بفروشد. پيدا شدن کارگر مزدبگير و جامعه صنعتى شروع جنبشى است براى تغيير دنيا. براى اينکه حالا اين هم اصول و موازين…
ادامه دارد…..
***