مقالات

جنبشهای اعتراضی، مروری کوتاه – احمد بابائی

 

تا به امروز جنبشهای متفاوت اجتماعی، چپ و راست، طول و عرضی را پیموده اند که هرکدام توانستند حساب و کتاب معینی را برای خود به ثبت برسانند، ماندگار شدند و هویت یافتند. در سیر مبارزه با جمهوری اسلامی، بنظر ما وارد تونلی شدیم که راه خروجی معینی دارد که فقط با خراب کردن تونل و باقی گذاشتن آوار آن میتوان راه خروج را یافت؛ سرنگونی انقلابی وضع موجود.

جنبش کارگری
قبل از دیماه نود و شش اعتراضات کارگری قالبی توده ای بخود میگیرد. قبلتر نیز هر سال هزاران اعتصاب و اعتراض کارگری بوقوع پیوسته است اما عمدتا اعتراضات محدود بودند هرچند مواردی نیز مانند خاتون آباد و قبلتر اعتصاب در بخشهائی از نفت سیاست را موقتاً تحت تاثیر قرار داده بود. یکی دو سال قبل از دیماه نود و شش اما اعتراضات مکرر کارگری بزرگ در معادن و صنایع دیگر که بعضا شهری را قطبی میکند نوید ایجاد شرایط جدیدی را میداد. رشته اعتراضات رادیکال و توده ای علیه فقر و گرسنگی در دیماه نود و شش روی دوش این اعتصابات کارگری بوقوع پیوست. خود دیماه نود و شش و تحرک توده ای در بیش از صد شهر ایران، فضای جدیدی را در جامعه عموما و در جنبش کارگری ایجاد کرد. این نخستین موفقیت در عرصه رقابت سیاسی و تحرک جنبشها بود که پایان اصلاح طلبی یک نتیجه آن بود.

در سال نود و هفت اعتراضات کارگری اینبار جامعه را به فاز جدیدتری ارتقا داد. بطور مشخص اعتراضات کارگران فولاد و هفت تپه با قدرت تمام توانست جامعه و سرها را به سمت کارگر بعنوان یک طبقه و یک جنبش مطرح و نجات دهنده برگرداند. این اعتصابات فراتر از مسائل دو صنعت خاص و مطالبات خاص بود و الگوها و معیارهای رهبری کارگری را طرح کرد. این اعتصابات از روش و الگو و تجارب مبارزات صنایع هپکو و آذرآب الهام گرفت و آن را ارتقا داد. آنچه که جدید و مهم بود، اینبود که مراکز صنعتی مهم و با سابقه با کارگران مجرب در جلوی جنبش کارگری قرار گرفت و سنتهای حاشیه ای تر و خارج جنبش کارگری را که بنام کارگر فعالیت میکردند مختومه اعلام کرد. سنت اعتراض رادیکال کارگری در ایران قدیمی است و از انقلاب ٥٧ و جنبش شورائی در مقاطعی رخ نشان داده بود اما اینبار در شرایطی متفاوت بعنوان رهبر آزادی جامعه بمیدان آمد و تاثیرات پایداری بر سیاست و جنبشهای مختلف گذاشت. کارگر و جنبش اش در چشم جامعه جایگاه و اعتباری جدید یافت و تاثیرات ماندگارش علیرغم سرکوب آن باقی ماند.

در یک بیان کلی، جنبش کارگری و مبارزه رادیکال طبقه کارگر غیر از دوره انقلاب ۵۷ و مواردی دیگر که استثنا میتوانست محسوب شود، در قیاس با جنبشهای بورژوائی در حاشیه سیاست اصلی بود و به یک معنا گمنام بود. اما از سالهای قبل و بعد از دیماه نود و شش و مشخصا در هفت تپه و فولاد این دوره به پایان رسید. اینبار کارگر و جنبش اش بمثابه یک طبقه و یک راه حل جلو صحنه آمد و وزن و اعتبار دوباره ای گرفت. کارگر و راه حل شورائی کارگری سر زبانها افتاد و به امید میلیونها کارگر و زحمتکش بدل شد و سیاست ایران را تحت تاثیر قرار داد. جنبش کارگری همواره از سوخت و ساز درونی، از حداقل سازمان درونی و از رهبران عملی برخوردار بوده است. هیچ اعتصاب و اعتراضی نمیتواند بدون رهبری مورد قبول کارگران رخ بدهد. اما در دوره مورد اشاره رهبران و نمایندگانی از کارگران جلو آمدند که گوشه ای از قدرت و توانایی جنبش کارگری و ظرفیت آنرا برای رهبری کردن جامعه نشان دادند. سنت شورائی و مجامع عمومی یک سنت شناخته شده در جنبش کارگری ایران بوده است اما در ایندوره مجددا و در ظرفیت جدیدی این سنت مبارزاتی جلو آمد و مجمع عمومی و شورا به یک الگوی واقعی برای اعتراض و اعتصاب و تشکل کارگری بدل شد. دیگر اشکالی که قبلتر طرح و پیشنهاد میشدند و عملا راه به جائی نبردند، اجتماعا نقد شدند. اینبار مجمع عمومی و سنت شورائی و تعرض کارگران برای اداره شورائی و کنترل کارخانه و حتی مالکیت، جائی برای اشکال منسوخ باقی نمیگذاشت.

اعتراضات دانشجوئی
دانشجو و مبارزات دانشجویی برخلاف جنبش کارگری و بدلیل محیط نسبتا مناسب تر دانشگاه همیشه تاریخ زنده‌تری داشته و برای بخش عظیمی از جامعه شناخته شده و معرفه بوده است. اعتراضات رادیکال دانشجویی که بعد از سرکوب چپ ها و کمونیست ها در دانشگاهها در دوره خاتمی، یکدوره نبستا طولانی رخوت را از سر میگذراند، بعد از دیماه نود و شش و اعتراضات رادیکال و توده ای کارگری سال نود و هفت متحول شد. این از یکسو حاصل رادیکالیزه شدن جامعه و از سوی دیگر حاصل تلاش بخشی از جریانات چپ و کمونیست بود که در دوره جدید که رادیکالیسم در جامعه و سرنگونی خواهی دست بالا را داشت، در دانشگاه نیز بیان پخته تری یافت. روز دانشجو بویژه قبل از دیماه نود و شش و در سال نود هفت بشدت متاثر از نگرش رادیکال و مشخص تر جنبش کارگری بود. دانشگاه در دیماه نود و شش نقش مهمی داشت و رادیکالیسم جنبش کارگری و بعدتر فولاد و هفت تپه را سریعا درونی کرد. شانزده آذر و روز دانشجو بعد از آبان نود و هشت و سرکوب خونین حکومت به پرچمدار این جنبش و شکستن سد اختناق بدل شد. روز دانشجوی امسال نقطه عطفی در جنبش دانشجویی و سیاست ایران بود که در طی اعتراضات آبان و دیماه امسال گام به گام به یک جنشی با اهداف و تمایلات کاملا رادیکال و سوسیالیستی تبدیل گردید. این جنبش حتی فراتر رفت و با اتخاذ شعارهای مشخص نه فقط تعلق خود را به افق جنبش کارگری تاکید کرد بلکه خط تمایز خود را با جریانات راست و بورژوایی مشخص کرد. فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم و دهها شعار دیگر بیان این واقعیت بود که دانشگاه دیگر جولانگاه جنبش ملی اسلامی و راست نیست، بلکه سنگری برای رشد تمایلات چپگرایانه و سوسیالیستی است.

در دیماه امسال دانشگاههای کشور پرچم آبانماه را بدست گرفتند و شیپور تداوم مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را بصدا درآوردند. سرکوب شاید بتواند موقتا جامعه را به سکون وادارد اما سنتهای مبارزاتی ریشه دارند و در حافظه تاریخی جامعه جایگیرند. همین واقعیت نشان داد که چپ و رادیکالیسم علیرغم سرکوب مستمر دارای اعتبار و نفوذ است و بویژه نیاز جامعه به چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی، موجب شد که طیفهای گسترده تری از دانشجویان و جوانان به مبارزه انقلابی روی بیاورند. حرکت رادیکال و سوسیالیستی دانشجویان توانست معیارها و شعارهای جدیدی طرح کند، کارگر و اعتراض کارگری را پرچم کند و حرکت انقلابی را تداوم بخشد و به یک بازوی قوی متحد اهداف و خواستهای آزادیخواهانه جنبش کارگری بدل شود.

غالب شدن گرایشات رادیکال و سوسیالیستی در جنبش کارگری و دانشجویی از یکطرف اطمینان خاطر قوی به اعتراضات جاری و آتی ایجاد میکند و از طرف دیگر جریانات راست و رفرمیستی را در موقعیت دشواری قرار میدهد. اگرچه خطر راست همیشه بالای سر جنبش رادیکال و سوسیالیستی خواهد بود، اما تا اینجا راست به یک عقب نشینی وادار شده است و قدرتگیری مجدد آن جدا از عامل سرکوب رژیم، نیازمند یک جدال پر دردسر است.

جنبش انقلابی آبانماه ادامه دارد. آبانماه نود و هشت تداوم دیماه نود و شش در شکل تکامل یافته و میلیتانت تری بود. آبانماه نود و هشت یک دورخیز برای تمام کردن سلطه سیاه حاکمیت اسلامی بود. اعتراضات دانشجوئی و مردمی دیماه نود و هشت ادامه آبانماه و تداوم جدال برعلیه ارکان سرکوب و حاکمیت جمهوری اسلامی است. شعارهای رادیکالی که مطرح شدند خبر از قطبی تر شدن اوضاع و چپ تر شدن جامعه میدهند و اینها نیز زمینه عروج اعتراضات و اعتصابات کارگری در کیفیت جدیدتر و رادیکال تری است.

١٦ ژانویه ٢٠٢٠
***