بخش ویژه

کمپین علیه تحریم‌ها وفضای جنگی ؛ آینده سیاسی کردستان را مردم رقم خواهند زد

 

بیانیه کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست.  در حاشیه تحرک جدید حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان.  در روزهای اخیر توافقنامه مشترکی میان حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان توسط مصطفی هجری و عبدالله مهتدی امضا شده است.طبق تبلیغات دو طرف گویا این توافقنامه حاصل به ثمر نشستن سالها تلاش آنها در راه وحدت است! این واقعیت ندارد. اساس مناسبات احزاب ناسیونالیست کرد نه بر پایه وحدت بلکه بر پایه جنگ و جدال و رقابت بر سر سهم از قدرت و ثروت جامعه بنا شده است. حاصل نه سال رفت و آمدشان برای تشکیل “جبهه کردستانی” به هیچ وحدتی نینجامید. این توافق یک رویداد جدید است که حاصل وحدت خواهی آنها نیست، حاصل تحولات اخیر خاورمیانه به ویژه تحولات سوریه است و مستقیما به پروژه آمریکا و غرب و دولتهای متحدشان برای جهت دادن به این تحولات ارتباط دارد.

در پی خیزشهای انقلابی تونس و مصر که راس دو رژیم استبدادی پروغرب را به زیر کشید، آمریکا و غرب تلاش کردند در برابر اراده انقلابی مردم بپاخاسته مانع ایجاد کنند و همزمان در جدال با رقبای جهانیشان روسیه و چین، ابتکار تغییر جغرافیای سیاسی شمال آفریقا و خاورمیانه را در دست بگیرند. از لیبی شروع کردند و در سوریه ادامه دادند. این تحولات سبب شد که طیفی از جریانات اپوزیسیون پروغرب در نشست اولوف پالمه سنتر سوئد و سپس در کنفرانسهای واشینگتن و بروکسل با پادرمیانی علنی فرستادگان آمریکا و بریتانیا به ارابه استراتژی ضدانقلابی آمریکا و غرب در منطقه آویزان شوند. توافق حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان بخشی از این پروسه است و در عین حال ابزار چانه زنی این دو جریان با دیگر جریانات راست محافظه کار اپوزیسیون ایران از سلطنت طلب و جمهوریخواه تا بازماندگان جنبش ارتجاعی سبز است.

از طرف دیگر در تحولات اخیر سوریه احزاب ناسیونالیست کرد، بویژه احزاب حاکم کردستان عراق که در سایه جنگهای ١٩٩١ و ٢٠٠٣ آمریکا علیه عراق به اقتدار اقتصادی و سیاسی و نظامی خارج از انتظارشان رسیده اند، مجددا نقش پیاده نظام استراتژی آمریکا در منطقه را به عهده گرفته اند و دارند در حاشیه پروژه های آمریکا و غرب رکاب میزنند. این احزاب برای کسب سهم بیشتر قدرت و ثروت در شکاف جدالهای جدید منطقه به صفبندی دولتهای متحد غرب پیوسته اند. توافق حزب دمکرات و زحمتکشان بخشی از تحرک جدید ناسیونالیسم کرد در روند تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه است که در جدال قدرتهای بزرگ امپریالیستی بر سر تقسیم مجدد قلمروهای نفوذ خود در این منطقه استراتژیک و حساس جهان صورت میگیرد.

تاثیر توافق حزب دمکرات و زحمتکشان بر صفبندی جریانات ناسیونالیست در کردستان ایران، بر مناسبات آنها با احزاب و جریانات سیاسی دیگر در سطح سراسری و بویژه تاثیر تحرک جدید این دو جریان بر موقعیت آنها و کل ناسیونالیسم کرد در برابر مبارزات کارگران و کمونیستها و مردم آزادیخواه کردستان، مولفه هایی هستند که کمونیستها و فعالین کارگری را ملزم میکنند تا سریعا و با قاطعیت و شفافیت تمام در برابر اهداف ارتجاعی این تحرک بایستند و واقعیات پشت پرده آن را افشا کنند.

اهداف این تحرک جدید چیست؟

احزاب ناسیونالیست کرد نماینده منافع بورژوازی و اردوی ارتجاع جامعه کردستان هستند و هیچگاه منافع مردم کردستان را نمایندگی نکرده اند. بااینهمه مدام در تلاش بوده اند تا منافع طبقاتی و اهداف ارتجاعی خود را در زرورق مصالح “ملت کرد” جاسازی کنند و به عنوان منافع مردم ارائه دهند. روش و عملکرد این احزاب در تاریخ معاصر کردستان این بوده که از بالای سر مردم با رژیمهای مستبد حاکم ساخت و پاخت کنند و یا در رکاب قدرتهای بزرگ و دولتهای منطقه به قدرت چنگ بیندازند. خودمختاری و فدرالیسم فرمول فریبکارانه اینگونه ساخت و پاختها و سهیم شدنها در قدرت است. تجربه مستقیم مردم کردستان ایران از بیش از سه دهه عملکرد حزب دمکرات کردستان ایران و مشاهده از نزدیک دو دهه حاکمیت احزاب ناسیونالیست کردستان عراق اثبات کرده است که این احزاب مطلقا صلاحیت حاکم شدن بر سرنوشت سیاسی مردم ستمدیده و آزادیخواه کردستان را ندارند و نباید به آنها اجازه داد در نقش وکیل خودگمارده مردم ظاهر شوند. اینها احزاب بورژوایی کردستان هستند و سهمشان در سیاست و سرنوشت جامعه باید به اندازه ژتونشان، به اندازه وزن اجتماعی شان باشد.

توافقنامه اخیر حزب دمکرات و زحمتکشان نقشه راه این دو جریان ناسیونالیست برای ساخت و پاخت و چنگ انداختن به قدرت از بالای سر مردم است. دو پروژه فدرالیسم و پارلمان، دو ستون اصلی توافقنامه، ابزارهای محروم کردن مردم از رقم زدن آینده سیاسی کردستان و دخالت مستقیم در حاکمیت جامعه است. دو طرف این توافق البته واقفند که چگونه کمونیستها، کارگران انقلابی و توده های آزادیخواه کردستان در دوره انقلاب ٥٧ و سالهای بعد از آن، جلو یکه تازی و قلدری حزب دمکرات را گرفتند. آنها به خوبی میدانند که جنبش اجتماعی و ریشه دار کمونیسم در کردستان ایران در جامعه رشدیافته تر امروز، توان آن را دارد که راه را بر یکه تازی این حزب و متحد نورسیده اش ببندد. به همین دلیل امید خود را به این بسته اند که شاید این بار در سایه پروژه آمریکا و غرب و با حمایت حکومت اقلیم کردستان بتوانند به فدرالیسم و پارلمانشان برسند.

متن توافقنامه صراحتا به ارتباط آن با تحولات اخیر خاورمیانه اذعان کرده است، اما پنهان میکند که این دو جریان فرصت را مناسب دیده اند تا بادبان اهداف سیاسی خود را به باد پروژه آمریکا و غرب و تغییرات جاری منطقه بسپارند. برجسته کردن پروژه فدرالیسم برای آینده سیاسی کردستان در قالب “کنگره ملیتهای ایران فدرال” که مضمون اصلی توافقنامه است پروژه ای است که در سالهای اخیر با دستیاری موسسات آمریکائی در فضای بخشی از اپوزیسیون شکل داده شده است. پروژه فدرالیسم و ایران فدرال که حزب دمکرات بعد از سقوط رژیم عراق توسط جنگ ٢٠٠٣ آمریکا آن را جای خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران گذاشته است، بهیچوجه برای حل مساله ملی و رفع ستم ملی نیست بلکه کانال ابدی کردن تفرقه و دشمنی در بین کارگران و مردم بر اساس انتساب آنان به ملیتهای مختلف است. حزب دمکرات و زحمتکشان قطعا برای تحمیل طرح ارتجاعی خود تلاش خواهند کرد اما کارگران، کمونیستها و مردم آزادیخواه کردستان هم قطعا به آنها اجازه یکه تازی و قلدری نخواهند داد. آینده سیاسی کردستان را شهروندان آن جامعه با آراء آزادانه خود در یک رفراندوم آزاد رقم خواهند زد.

این واقعیتی تاریخی است که مردم مناطق کردنشین ترکیه و عراق و ایران و سوریه طی یک دوره طولانی توسط رژیمهای ارتجاعی و استبدادی حاکم بر این کشورها بطور سیستماتیک زیر فشار و سرکوب و ستم ملی قرار داشته اند. این سرکوب و ستم باید پایان یابد. اما راه حل آن خودمختاری و یا فدرالیسم نیست، بلکه به رسمیت شناختن حق جدائی برای مردم مناطق کردنشین این کشورها و پراتیک کردن آن از راه برگزاری رفراندم آزاد است. حق جدائی و رفراندم برای جدائی یک حق مسلم مردم تحت ستم و یک راه حل متمدنانه شناخته شده و جاافتاده دنیای امروز است. مردم ستمدیده کردستان از هر نظر شایستگی آن را دارند که از این حق مسلم خود و از پراتیک کردن رفراندم آزاد برای استفاده از حق خود برخوردار باشند.

حل مساله ملی کرد در کردستان ایران از زاویه منافع کارگران و توده های محروم و زحمتکش، از زاویه منافع اکثریت مردم ستمدیده و آزادیخواه کردستان تنها با به رسمیت شناختن حق جدائی و پراتیک کردن آن در یک رفراندم آزاد تامین میشود. معنی راه حل کارساز حق جدائی این است که با سرنگونی جمهوری اسلامی مردم مناطق کردنشین غرب ایران در یک رفراندم آزاد تعیین کنند که آیا میخواهند از ایران جدا شوند و دولت مستقل خود را تشکیل دهند یا در چارچوب ایران به عنوان شهروندان متساوی الحقوق با دیگر شهروندان ایران میمانند. با این راه حل، هم ستم ملی از سر مردم کردستان برداشته خواهد شد و هم به مساله ملی کرد پایان داده خواهد شد. برخلاف حق جدائی، خودمختاری و فدرالیسم نسخه های ابدی کردن شکاف و تفرقه قومی هستند و مورد تایید مردم آزادیخواه و آگاه کردستان قرار نخواهند گرفت. ما کمونیستها این را تضمین خواهیم کرد.

مضمون دیگر این تحرک جدید، پروژه تحمیل نظام پارلمانی به عنوان نظام حکومتی آتی کردستان است. هدف واقعی حزب دمکرات و زحمتکشان از این پروژه تعیین چارچوب تقسیم قدرت میان خودشان است. پارلمان در پیشرفته ترین نظامهای دمکراسی نیابتی نسخه و چارچوب محروم کردن مردم از دخالت مستقیم در حاکمیت است. اما تجربه نزدیک پارلمان احزاب حاکم در کردستان عراق ماهیت ضدمردمی این پارلمانهای کنترل شده را آشکارتر ساخته است. کارگران و مردم آزادیخواه کردستان ایران تجربه شوراها و حاکمیت شورائی دوران انقلاب ٥٧ را در حافظه زنده خود دارند. طبقه کارگر و کمونیسم اجتماعی ریشه دار جامعه کردستان آلترناتیو شورائی حاکمیت خود را دارند و از آن با تمام توان در برابر آلترناتیو بورژوائی پارلمان دُم بریده و عقبمانده ناسیونالیسم کرد دفاع خواهند کرد. ما کمونیستها این را هم تضمین خواهیم کرد.

احزاب ناسیونالیست کرد امتحان پس داده اند
هدف توافق اخیر حزب دمکرات و زحمتکشان کسب جواز سهیم شدن در بازی قدرت در تحولات آتی ایران از طرف آمریکا و غرب و دولتهای متحدشان و کسب حمایت احزاب حاکم کردستان عراق در این مسیر پرتناقض پر چاله چوله است. از منظر منافع مردم کردستان، احزاب ناسیونالیست کرد امتحان خود را پس داده اند. این احزاب بورژوائی نخواهند توانست خود را پرچمدار حل مساله کرد و تعیین نظام سیاسی آتی کردستان و ایران جا بزنند. نسخه فدرالیسم و کنگره ملیتهای ایران فدرال و پارلمان مورد نظر حزب دمکرات و زحمتکشان، از نظر طبقه کارگر و مردم آزادیخواه کردستان سوخته و مردود است. هدف آنها تحمیل حاکمیت بورژوائی و تداوم استثمار و استبداد سرمایه داری بر طبقه کارگر و توده های محروم و آزادیخواه ایران و کردستان است و در این راه به حمایت طیف اپوزیسیون راست پروغرب امید بسته اند. بندهای دیگر توافقنامه درباره حمایت از آزادیهای سیاسی! برابری حقوق زن و مرد! سکولاریسم و جدائی مذهب از دولت! صرفا تزئینات پروژه های فدرالیسم و پارلمان است. لیست کردن چنین بندهایی یک ظاهرآرائی و ژست بیمایه از طرف جریاناتی است که تا مغز استخوان با ین حقوق و آزادیها ضدیت دارند.

جامعه کردستان در ایران بعد از انقلاب ٥٧، به یمن دخالتگری فعالانه صف قاطع و قدرتمند انقلابیون کمونیست و کارگران و زحمتکشان آگاه و انقلابی به یک سنگر نیرومند دفاع از آزادی و انقلاب تبدیل شد. در طول بیش از سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی هم طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در کردستان، همصدا با کارگران و آزادیخواهان سراسر ایران مظهر “نه” گفتن قاطع به این رژیم مستبد و سوپرارتجاعی بورژوایی بوده اند. بر همه روشن است که حزب دمکرات نه تنها در این تاریخ آزادیخواهی و انقلابیگری مردم کردستان شریک نبوده، بلکه در طول این دوره مهم تاریخی، نقش سد و مانع بر سر راه آزادیخواهی و رادیکالیسم مردم کردستان را ایفا کرده است. حزب دمکرات چه در دوره انقلاب ٥٧ و چه در این سه دهه از تاریخ معاصر ایران و کردستان، به عنوان یکی از احزاب طبقه سرمایه دار، یک مدافع آشکار استثمار و ارتجاع سرمایه داری در کردستان و یک نیروی حافظ میراث پوسیده ارتجاع فئودال عشیره ای و مذهبی عمل کرده است. کارنامه حزب دمکرات کارنامه ضدیت با آزادیهای سیاسی و حقوق پایه ای مردم، ضدیت با کارگر و زحمتکش، ضدیت با آزادی و رهایی زن، دفاع از ارتجاع مذهبی و مخالفت با نیروهای سکولار جامعه کردستان بوده است. کارنامه سیاسی این حزب در عرصه مبارزه علیه ستم ملی در کردستان ایران هم وضع و حال بهتری ندارد. در بحبوحه خیزش انقلابی مردم کردستان علیه رژیم نورسیده اسلامی، حزب دمکرات برای لبیک گفتن به خمینی سرودست میشکست. سابقه سر فرود آوردن حزب دمکرات در برابر این مظهر ارتجاع اسلامی و توصیف او به عنوان “رهبر انقلاب” در کارنامه اش به ثبت رسیده و قابل حذف کردن نیست.

طرف دیگر این توافق سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی است که سرخط کارنامه سیزده ساله اش پشت کردن به صف کارگر و زحمتکش و مردم آزادیخواه کردستان است، فلسفه وجودی و عملکرد سیاسی اینها منحصرا این بوده که با نام دزدیده شده “کومه له” اعلام کنند که حاضرند گذشته سنت چپ و کمونیستی کومه له را در قالب یک جریان ضدکمونیست در منتهاالیه راست ناسیونالیسم کرد وثیقه خدمت به استراتژی آمریکا و غرب، خدمت به ارتجاع سبز و خدمت به میراث منتظری قرار دهند تا در ازای آن به چیزکی از قدرت و ثروت حاصل از استثمار طبقه کارگر چنگ بیندازند. بازی دادن این جریان توسط حزب دمکرات در توافق اخیر با هدف تضعیف چپ جامعه به دست یک جریان برگشته از چپ و نادم از آزادیخواهی است. توافق حزب دمکرات با این جریان بدون شک توافقی تاکتیکی است و در هر حال با هشیاری و دخالتگری سیاسی مردم آزادیخواه کردستان برای هیچیک از دو طرف به هدف مطلوب مورد نظرشان نخواهد رسید.

آینده سیاسی کردستان را شهروندان این جامعه رقم خواهند زد. احزاب ناسیونالیست کرد نه مجازند و نه خواهند توانست که با بندوبست از بالای سر مردم حق آنان در تعیین آینده سیاسی کردستان را سلب کنند. رهبری تحولات سیاسی آتی در ایران و کردستان کار احزاب امتحان پس داده ناسیونالیست نیست. کار کمونیستها و کارگران آگاه در صف مقدم زنان و جوانان و مردم آزادیخواه است. افشای ماهیت طبقاتی و موقعیت سیاسی تاکتیکی ضدمردمی احزاب ناسیونالیست جزو وظایف تعطیل ناپذیر کمونیستها و هر کارگر آگاه و انقلابی است.

مردم آزادیخواه کردستان!
وقت آن است که با قاطعیت و شفافیت تمام در برابر تحرکات ارتجاعی و نقشه های گمراه کننده احزاب ناسیونالیست و متحدان سراسری شان در طیف اپوزیسیون راست بایستیم و از منافع و حقوق پایه ای خود دفاع کنیم. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در گرو اتحاد و همبستگی کارگران و مردم آزادیخواه سراسر ایران است. تفرقه افکنی ناسیونالیستی و فدرالیستی و قومپرستانه، بزرگترین دشمنی با این اتحاد و همبستگی است. تعیین آینده سیاسی کردستان و تعیین نظام حکومتی آتی حق مردم است. نباید به احزاب ناسیونالیست کرد اجازه داد به این حقوق پایه ای مردم دست درازی کنند.

کارگران و زحمتکشان کردستان!
در برابر تحرک ارتجاعی جدید حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان هشیارانه و متحدانه باید ایستاد. اتحاد و سازمانیافتگی صف طبقه کارگر و توده های زحمتکش و محروم عامل پیروزی و ضامن خنثی کردن تحرک ارتجاعی احزاب ناسیونالیست است. در این مصاف طبقاتی به صف کمونیستها، به صف حزب حکمتیست بپیوندید.

کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
پنجم شهریور ١٣٩١- ٢٦ اوت ٢٠١٢