موج جدید کرونا در کشورهای مختلف همچنان از مردم قربانی میگیرد. سازمان بهداشت جهانی از آمار ابتلای حدود ۲۸ میلیون نفر در سراسر جهان و بیش از دو میلیون نفر در خاورمیانه طی شش ماه گذشته خبر میدهد. این سازمان هشدار میدهد که افزایش سفرها، بازگشایی مدارس و آغاز فصل شیوع آنفلوآنزا، خطر پاندمی کرونا را افزایش داده است. با اینحال دولتها بعد از تمهیدات اولیه عمدتا سیاست عادی سازی داشتند که تا هم اکنون نتایج فاجعه بار خود را ببار آورده است.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در آمار ابتلا به کرونا و مرگ و میر در صدر جدول کشورهای خاورمیانه قرار دارد. سیاست حکومت اسلامی مانند فاشیستها در اروپا مقابله با هر نوع محدودیت است. اسلامیون در ایران با برپائی مراسمهای عزاداری در محرم و بمناسبت مناسک تاسوعا و عاشورا، باندازه کافی در شیوع وسیع تر ویروس کرونا جد و جهد کرده اند. هم اکنون نیز بازشدن مدارس مخاطرات جدی تری را مقابل مردم قرار داده است. مقامات وزارت بهداشت در ایران راجع به موج قرمز سینوسی کرونا در تهران ابراز نگرانی می کنند. این در حالی است که مدارس و مراکز آموزشی بدستور دولت باز شدند. خانواده ها و شاگردان و پرسنل آموزشی معترض اند و روحانی و وزارت آموزش و پرورش که مسئول مستقیم این اقدام است در برابر انتقادها و مخالفت ها میگویند: “اجباری برای حضور در مدرسه در کار نیست”! پول شهریه را گرفتند و حالا میگویند اجباری در کار نیست!
در مراکز کار هر روز تعداد بیشتری از کارگران به کرونا دچار می شوند. کارگران فاقد کمترین امکانات بهداشتی هستند و بخش عظیمی از مردم فقر زده که از امکانات داروئی و بهداشتی محروم اند به حال خود رها شدند. خیلی ها حتی امکان اینکه به بیمارستان مراجعه کنند یا پذیرش شوند را ندارند. دولتی ها و مجلسی ها در اتاق شیشه ای نشسته اند و به عادی سازی کامل فعل و انفعالات اقتصادی با حذف همان اعمال برخی سقفهای محدودیت مشغولند. محدودیتهائی که یا در عمل اجرا نشدند یا بسرعت یک به یک حذف شدند. در پی حذف سقف ظرفیت ۶۰ درصدی مسافرگیری برای شرکتهای هواپیمایی توسط دولت، رسولی مدیرعامل شرکت راه آهن هم میگوید: شرکتهای ریلی درخواست کرده اند تا سقف ۵۰ درصدی پذیرش مسافر ریلی حذف شود. در بیشتر مراکز کار همین داستان است.
اگر کرونا محصول یک متاسیون ژنتیکی است، اما فقدان یک سیستم ایمنی درمانی و بهداشتی و غذائی و محیط زیستی، دیگر تماماً محصول عملکرد سرمایه داری امروز است که در تلاش و رقابت بیوقفه و خونبار برای کسب سود بیشتر است. صنعت دین و خرافات مذهبی در پاندمی کرونا بیربطی اش را به زندگی انسان امروز تماما نشان داد. اسلامیون و فاشیستها از یک موضع واحد علیه هر نوع محدودیت و تمهیدات دولتی ایستادند. دولتها نیز با سیاست ایمنی گله ای و عادیسازی بدرجات مختلف، راه قتل عام پیران، بیماران و کارگران را باز و برای صرفه جوئی اقتصادی مبادرت به بیکارسازی وسیع کردند. در کنار فقر و فلاکت میلیاردها انسان کره خاکی البته لایه ای از سرمایه داران سودهای نجومی بردند. ثروت جف بزوس، رئیس و بنیانگذار شرکت آمازون، به لطف خرید آنلاین ٢٤ میلیارد دلار افزایش یافت و با سرمایه ١٣٨ میلیاردی ثروتمندترین مرد جهان شد. در ایران جان برای نان تا هم اکنون فاجعه ببار آورده و هنوز محدودیتهائی بر عمل و اراده مردم برای اعتراض وسیع توده ای ایجاد می کند. دولت اسلامی از یکسو نمی خواهد و نمی تواند هزینه قرنطینه و معیشت و سلامت ساکنین جامعه را بدهد و از سوی دیگر از این وحشت دارد که بدون کار جامعه بهم می ریزد و دهها میلیون گرسنه سر به شورش برمیدارند. بهای حل این تناقض از نظر دولت اسلامی جان مردمی است که ناچارند کار کنند و حتی با کار دو شیفته نیز حریف تامین هزینه های سنگین زندگی نمی شوند. در همین شرایط نیز کارگران برای نقد کردن حقوقهای معوقه مرتبا در اعتراض و اعتصاب اند.
جامعه به اسارت گرفته شده در چنگال فقر و فلاکت اقتصادی و بیماری و بیکاری برای بقای خود ناچار است اعتراض کند، ناچار است این سد را بشکند، جز این راهی ندارد. تا این حکومت سرکار است نه فقط هیچ نوع گشایشی در افق نیست بلکه هر روز وضع بدتر می شود. امروز خواست تامین معیشت و لوازم بازتولید زندگی و سلامت و بهداشت، خواستی وسیع و عمومی است. اعتصابات گسترده کارگری نیز برسر همین خواست پایه ای است. خیزش های توده ای آتی نیز مُهر این تمایل عمومی را علیه فقر و فلاکت و بیکاری، علیه جمهوری اسلامی بعنوان حکومت بانی و مسبب این اوضاع برخود خواهد داشت.
١٠ سپتامبر ٢٠٢٠