وضعیت اسفبار و وخیم معیشتی در ایران از قرار بر کسی بجز حکومتگران اسلامی پوشیده نیست! وضعیت واقعی زندگی امروز کارگران و طبقه زحمتکش بشدت سخت و غیر قابل ادامه است. گرسنگی و بی خانمانی و بیحقوقی اجتماعی، حداقل سه پیامد بارز حاکمیت عنان گسیخته سرمایه داری جمهوری اسلامی است. دزدیهای میلیاردی و فشاد طبقه حاکم که با حمایت کامل نظام اسلامی انجام میگیرند، در کنار تحریمهای اقتصادی و تجاری که مستقیما وضعیت معیشت طبقه زحمتکش جامعه را هدف قرار میدهند و پاندمی کرونا که سایه شوم خود را در سراسر کشور گسترانیده است، وضعیت غیرقابل تحملی را برای طبقه کارگر ایران بوجود آورده اند. فقر و گرانی، بیکاری در کنار سقوط هزار درصدی تومان تنها درطی هفت ساله گذشته باعث شده که مواد غذائی و میوههای فصلی از سفره حتی “طبقه متوسط” جامعه حذف شود. مواد غذایی، کالاهای مورد نیاز و امور خدماتی نسبت به قبل از عروج پاندمی کرونا دستکم دو برابر افزایش قیمت یافته اند. فشار معیشتی و کمبود و گرانی سرسام آور دارو و درمان و وسائل بهداشتی، حداقل ٧٠ ٪ جامعه را به ورطه فقر شدید رانده است. در کنار همه اینها گرانی ٥٠-٦٠ تا ١٠٠ و ٣٠٠ درصدی اجاره بها طی یکسال گذشته، حداقل بیست میلیون کارگر و زحمتکش در ایران را حاشیه نشین، مغازه خواب، پشت بام خواب، بی خانمان، خیابان خواب، و حتی گورخواب کرده است.
با گسترش عمومی فقر و فلاکت در جامعه، اعتصابات کارگری و نارضایتی عمومی کل جامعه را درخود گرفته است. بر اساس آمار منتشر شده حداقل خط فقر در تهران ٩ میلیون تومان تخمین زده شده است در حالی که حداقل دستمزد کمتر دو میلیون تومان اعلام شده است. از کارگران هفت تپه تا کارگران آب و فاضلاب در خوزستان، از رانندگان کامیون تا کارگران نیروگاه تولید برق رامین اهواز، از کارگران شهرداریها تا کارگران پیمانکار پتروشیمی ها و بسیاری از مراکز کارگری بزرگ و کوچک، هر روز شاهد اجتماع و اعتصاب در اعتراض به عدم پرداخت حقوق ها و مزایای معوق و خواستهای دیگر هستیم. فضای عمومی جامعه علیرغم عامل بازدارنده پاندمی کرونا ضد حکومتی و بسیار متحول است.
دولت روحانی هم در این میان برای سلب مسئولیت از خود و نظام ضد کارگر اسلامی، ریشه گرانی ها را تحریم های اقتصادی بین المللی بخصوص آمریکا میداند! چیزی که بغیر از لاقیدی مزمن حکومت به وضعیت اسفبار مردم محروم چیزی را نشان نمی دهد. در کنار بیکاری، گرانی، شیوع پاندمی کرونا، دزدیهای میلیاردی “مدیران” و سرمایه داران موسوم به “کارساز” حکومتی و در راس آن خانواده خامنه ای و مافیای سپاه، وضعیت معیشتی بخش اعظم جامعه را وخیم تر کرده است.
رشد سعودی ابتلای حتی کودکان به ویروس کرونا، وضعیت قرمز اعلام شده تقریبا تمامی شهرهای ایران، حداقل یک و نیم میلیون مبتلا به ویروس کرونا (بنابر گفته های دست آندرکاران در حکومت، آمار رسمی را باید حداقل ضربدر دو کرد!) باعث نشده که دولت کارخانه ها و صنایع کشور را تعطیل اعلام کند. گوئی در جمهوری اسلامی، کارگران و زحمتکشان کرونا نمیگیرند و این فقط کارمندان و اصناف هستند که “شاید” کرونا بگیرند! رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به این که به هیچ وجه کارخانهها تعطیل نمیشوند، میگوید: “افراد شاغل در کارخانهها شامل محدودیتهای حضور یک سوم یا یک دوم نمیشوند”. طی روزهای گذشته دولت روحانی همچنین رفت و آمد در مناطق قرمز ایران از ساعت ٢١ تا ٤ صبح را ممنوع اعلام کرده است که بنظر می آید اعلام ممنوعیت رفت و آمد بیشتر اعلام یک نوع حکومت نظامی برای پیشگیری از اعتراضات اجتماعی باشد تا مقابله واقعی با شیوع هرچه بیشتر ویروس کرونا. یک دستفروش با روبرو شدن با اعلام ساعات ممنوعه میگوید: “حاضرم کرونا بگیرم اما زن و بچهام گرسنه نمانند. یک شب بساط نکنیم نان برای خوردن نداریم”. روشن است دولت باید برای قرنطینه و یک مقابله موثر با پاندمی باید هزینه معیشت و سلامت جامعه را بعهده بگیرد.
متاسفانه کرونا در کنار ضربات سنگین جانی تنها با خود مشکلات اقتصادی و بیکاری بهمراه نیآورده است. افسردگی و حملات هراسی در حال حاضر از جمله نتایج گسترده عروج پاندمی کووید ١٩ در جامعه هستند. هزینه ها سرسام آورشده اند. ترس از از دست دادن شغل، بیکاری و بی خانمانی، عدم امکان پرداخت اجاره، هزینه های درمانی و … بر دوش طبقه کارگر ایران در کنار سرکوب و فضای نظامی، اعدام جوانان و زندانی و شکنجه معترضین، جامعه را به سمت انفجارهای غیرقابل پیش بینی رانده است که سقوط جمهوری اسلامی تنها می تواند بخش کوچکی از آن را تعریف کند.
در این دوران حکومت گران با تعرض بیشتر و همه جانبه تر به مردم “امیدوارند” که از یک طرف بتوانند جامعه را مهار کنند و از طرف دیگر برای آمادگی در فرار، چپاول و اختلاس و خروج سرمایه جامعه به حسابهای شخصی در بانکهای آمریکا و اروپا سرعت بخشیده اند. “کارسازان”، “مدیران” و فاسدان نظام اسلامی با وجود پرونده های قضائی سنگین مشغول تاراج و فروش جامعه اند. امضای قرارداد میان سپاه و مهدی جهانگیری یکی از این نمونه هاست. تحت نام “طرح توسعه مجتمع صنعت فولاد بناب” با گردش مالی دهها هزار میلیارد تومانی در شرایطی با مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی با مافیای سپاه امضاء می شود که او به عنوان یکی از افراد فاسد دستگاه حاکمیت با پرونده فساد اقتصادی و اداری روبروست. خارج از اینکه فاسدان دست اندرکار در نظام اسلامی اسم خود را اصولگرا و یا اصلاح طلب بنامند، عضو دستگاه مافیای سپاه پاسداران باشند و یا به خاندان خامنه ای و بقیه دستگاه آیت الله دزدان ربط داشته باشند، از یک طرف عماراتها و رقمهای بانکی سر به فلک می کشد و ازطرفی دیگر خانه های کلوخی برسر کارگران و زحمتکشانی که در این جامعه دهها سال کار و زحمت کشیده اند، خراب و یا از آنجا به خیابان پرتاب میشوند. حیرت آور نیست که در این میان دختران جوانی که آینده ای در این نظام نمی بینند، خود را از پلها پرتاب میکنند، خانواده های جوان دستجمعی دست به خودکشی میزنند، کودکان محروم از درس خودکشی می کنند، خانواده ها حاضرند حتی با به خطر انداختن جان نوزادان خود از جهنم جمهوری اسلامی با قایقهای شکسته برای رسیدن به محیط امنی از ایران اسلامی فرار کنند. اینها توصیف کوچکی از زندگی در جهنم جمهوری اسلامی است.
در سالروز قیام آبان، در سالگرد قتل عام در نیزارهای ماهشهر، در سالروز اعتراضات آبان ماه برای نان، حق معیشت و آزادی، نیروهای مسلح مزدور و آدمکش جمهوری اسلامی برای کشتار دوباره زحمتکشان، جوانان و آزادیخوهان معترض در کوچه و معابر عمومی شهرها مستقر شده اند. سال گذشته جمهوری اسلامی با قساوتی که در کشتار جوانان نشان داد، یکبار دیگر ثابت کرد که جمهوری اسلامی با جانی ترین نظامهای شناخته شده جوامع بشری همانند حکومت فاشیستی موسولینی و نازیستی آلمان هیتلری قابل مقایسه می باشد. جمهوری اسلامی سال گذشته بیش از ١٥٠٠ جوان را تنها در چند روز قتل عام کرد. کسانیکه به یاری زخمی شدگان شتافته بودند را کشت و حتی چهار میلیون و نیم میلیون تومان “غرامت” گرفت تا جنازه کشته شدگان را تحویل خانواده های آنان بدهد. مجروحین را از تختخوابهای بیمارستانها یکسره به روی تختهای شکنجه فرستاد. این اما پایان ماجرا نبود و نخواهد بود. با وجود کشتار غیرقابل باور در آبان ٩٨، با وجود دستگیری و شکنجه بیش از هشت هزار نفر معترض و صدور احکام اعدام برای تعدادی از آنان، این نظام بربریت اسلامی است که در سالروز قیام آبان وحشت کرده است. این حکومتگران و آدمکشان نظام بربریت و ترورند که خواب خوش ندارند و از ترس سرنگونی به خود می پیچند. چرا که نه! یک جامعه در کمین این آدمکشان نشسته است، تا اینکه جمهوری اسلامی را در کلیت سرنگون و تمامی عوامل اش را به دادگاههای عادلانه خودش بسپارد. تا آن زمان از پای نخواهد نشست! امروز سرنگونی جمهوری اسلامی محتمل تر از هر دوره ای از عمر ننگین این نظام بربریت است.
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#کدام_آبان
#روایت_آبان_خونین
#آبان_ادامه_دارد