مقالات

“مقدسات” و آزادی بی قید و شرط سیاسی! احکام بی پایه علیه فعالین سیاسی بادینان باید لغو شود! رحمان حسین زاده

با سپاس از سایت آلترناتیو شورایی که با ارسال سوالی در مورد “آزادی بیان به طور کلی در کردستان و دادگاهی کردن روزنامه نویسان و فعالین سیاسی بادینان” نظر من را هم پرسیده اند. در این فرصت نگاهی به پاسخ های دیگر فعالین سیاسی که در سایت آلترناتیو شورایی منتشر شده، داشته و آنها را مطالعه کردم، دستشان درد نکند. در بعضی از این پاسخ ها تحلیل و نظر درست و بجا وجود دارد. مشخصا پاسخ دو رفیق کار من را آسانتر کرده است، رفیق نسرین محمودی آذر و رفیق مظفر عبدالله، هم در مورد موضوع آزادی سیاسی و گستره آن و تاکید بر لزوم آزادی بی قید و شرط سیاسی، و هم در مورد ماهیت ضد آزادی حکومت اقلیم کردستان و برخوردهای سرکوبگرایانه این حکومت و حکم زندان برای فعالین سیاسی و روزنامه نویسان و فعالین بادینان به درست نکات خوبی را نوشته اند. پاسخهای آنان را به نظراتم در این رابطه نزدیک میدانم، پس به خاطر محدودیت وقت ضروری نمیدانم، بسیاری از نظرات درست آنها را تکرار کنم. دوست دارم به این مناسبت در اینجا چند نکته پایه ای را اشاره کنم.

آزادی سیاسی به چه معنا؟
بحث آزادی سیاسی تنها به آزادی بیان در فرمت گفتن یا نوشتن توسط یک نفر یا جمعی خلاصه نمیشود، بلکه آزادی سیاسی باید به معنای ابراز وجود انسانها چه به صورت فردی یا جمعی در نظر گرفته شود تا بتوانند نظرات خود را اعلام کنند، تا جامعه از خواست و مطالبه آنان مطلع شود، در مقابل محدود کردن آزادی سیاسی یا پایمال کردن حقوق انسانها، در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بایستند، در یک کلام خود را بیان کنند. در نتیجه باید بدینگونه و با این گستردگی آزادی سیاسی را دید. بعلاوه، بر آزادی سیاسی نباید هیچ قید و بندی گذاشته شود. برای همین است کمونیستها بر آزادی بی قید و شرط سیاسی از زمان مارکس تاکنون پای میفشارند. آزادی بی قید و شرط سیاسی از طرف قدرتهای سرمایه داری با هر شکل و شمایل و جناحهایش، از راست و راست افراطی تا لیبرال و سوسیال دمکراتها در جریان مبارزه ی طبقاتی، نه تنها در حکومتهای استبدادی که تماما پایمال شده، بلکه در همین حکومتهای کاپیتالیستی در کشورهای غربی که آزادی سیاسی تا حدود قابل توجهی به رسمیت شناخته شده، محدود شده است. تاسف بارتر برای چند دهه پس از شکست انقلاب اکتبر از جانب قطبهای اصلی کمونیسم بورژوایی مثل روسیه و چین و اقمار آنها، آزادیهای سیاسی از طرف آنان نیز پایمال و زیر پا نهاده شد. دیدیم چه استبداد خشنی را حاکم کردند.

در بطن انقلاب ۱۳۵۷ در ایران یعنی سال ۱۹۷۹ میلادی، جنبش مارکسیسم انقلابی و بعدها کمونیسم کارگری در ایران و سپس در عراق بحث آزادی بی قید و شرط سیاسی را به میدان آورد. خوشبختانه این مبحث دوباره توانست به درجاتی جایگاه خود را در تحلیل و نحوه نگرش برای حفاظت یا دفاع از آزادی بی قید و شرط سیاسی، میان نیروهای سیاسی پیشرو در جامعه تثبیت کند، اما متاسفانه هنوز بسیار ناکافی است. مخصوصا برای گسترش بیشتر دامنه آزادی بی قید و شرط سیاسی و جاری کردنش، برای بنیان نهادن آن به گونه ای که بازگشتی در کار نباشد، احتیاج به فعالیت بیشتر از طرف آزادیخواهان به ویژه کمونیستها برای تثبیت کامل آزادی بی قید و شرط سیاسی هست. برای بنا نهادن دائمی و کامل و بی قید و شرط آزادی سیاسی طبیعتا نیازمند تغییر در قدرت سیاسی کشورها هستیم. در یک جمله لازم است حکومت کارگری و کمونیستی در هر کشوری به یک واقعیت عملی تبدیل شود. به این معنا انقلاب اجتماعی و انقلاب کارگری رخ دهد، یک نتیجه و یا ثمره مهم انقلاب کارگری و حکومت سوسیالیستی تثبیت آزادی بی قید و شرط سیاسی به معنای همه جانبه و کامل آن است.

“مقدسات” تراشی، در مقابل آزادی بی قید و شرط سیاسی!
میخواهم بر نکته ای دیگر تاکید کنم. در مقابل تثبیت آزادی بی قید و شرط سیاسی علاوه بر قدرتهای استبدادی و دیکتاتوریهای حاکم، چه به شکل دولت یا احزاب مسلح یا بی سلاح که این تاثیر به سزایی دارد که نگذارند آزادی بی قید و شرط سیاسی حاکم شود، همزمان در سیر واقعی تحولات جوامع و بر بستر جدال طبقاتی، پدیده ای به نام “مقدسات و ارزشها” باب شده است. برجسته کردن “مقدسات” و “مقدسات تراشی” در مقابل آزادیهای سیاسی بیشترین موانع را ایجاد میکند. این امر مستقل از اینکه در هر کشوری چه قدرت در دست ملی گراها یا در دست مذهبی ها، یا جناحهای لیبرال و سوسیال دمکرات باشد، رایج است. برای مثال “مقدسات” ملی و “مقدسات” مذهبی و “مقدسات” جنسی و نژادی و غیره … تمام اینها در خدمت منافع طبقات دارا و استثمارگران تولید شده و ریشه ی طبقاتی دارند. بنا بر دلایل خاصی و اساسا برای پاسداری از قدرت استثمار و ستم کاپیتالیسم بدست گرفته شده است. در اینجا بیشتر از این بدان نمیپردازم، منظورم این است بگویم “مقدسات” تراشی موانع بزرگی است در مقابل گسترش آزادی بی قید و شرط سیاسی. میبینید خیلی از وقتها فعالین سیاسی و آزادیخواهان و به ویژه کمونیستها به صورت فردی یا جمعی یا سازمانی و حزبی، آماج این حملات و اتهامات قرار میگیرند که “منافع ملی” را در خطر قرار داده اند. به “مقدسات ملی مان” توهین شده، به “آب و خاکمان” توهین شده، یا به “مقدسات دینی” و رهبران و پیامبران و قرآن و انجیل و تورات و به کتابهای “مقدس” بی حرمتی شده، یا گفته میشود “به نژاد و زبان و لباس و غذا و پرچممان” توهین شده، اینها را در همه کشورهای دنیا به وفور دیده ایم. در همین سالهای گذشته در کشور دانمارک در مقابل کاریکاتوریستی که کاریکاتور پیامبر مسلمانان را کشیده بود، تهدید به کشتن و ترور و اعدام به میان آمد. در پاریس و در واقعه تلخ شارلی ابدو دیدیم اسلامیها چه جنایتی کردند. منظورم این است بحث “مقدسات” در اصل آن مانع بسیار بزرگی است در مقابل آزادی بی قید و شرط سیاسی و صد البته در مقابل پیشرفت جامعه. نمونه ای واضح تر و پوچ تر تهمت “جاسوسی” در برابر “منافع ملی” و یا منافع قدرت حاکم است. به این فعالین سیاسی بادینان در کردستان عراق اتهام “جاسوسی” زده شده و حکم زندان طولانی گرفته اند، که اتهامی نارواست. همین طرح “جاسوسی” از بحث مقدسات میآید، گویا دولت یا حکومتی در اربیل (هەولێر) هست که “مقدس” است و نمیشود از آن انتقاد کرد، نمیشود در مقابل این همه فساد مالی و سرکوب و اختلاس این حکومت حرفی زد. این فعالین سیاسی بادینان که حکم زندان گرفتند، با پیامها و کامنتها، عقیده و نظر خود را ابراز کرده و با اتهامات پوچ روبرو میشوند، سپس واضح است دادگاه در راستای منافع حکومت اقلیم حکم میدهد. میخواهم نتیجه بگیرم، تا زمانی که در این جامعه بشری و در کشورهای کنونی دنیا “مقدسات” تراشیده میشود، آزادی بی قید و شرط سیاسی به معنای فراگیر حاکم نمیشود. جامعه آزاد ” مقدسات” ندارد و برای خود “مقدسات” تعریف نمیکند. بلکه تنها چیزی که “مقدس” است انسان و حقوق انسانی است. و البته به دور اعمال و کردار انسانها خط قرمز کشیده نمیشود. هر چیزی قابل انتقاد و نارضایتی و سئوال کردن است، هیچ خط قرمزی نباید دور حکومت و حزب و شخصیتها و رهبران و ایدئولوژی و کتاب و نوشته و گفته و … کشیده شود. در جامعه آزاد “مقدسات ملی و مذهبی و نژادی و جنسی و ایدئولوژیک” وجود ندارد. پس این نتیجه را میگیرم تلاش برای استقرار آزادی بی قید و شرط سیاسی همزمان مبارزه ایست در مقابل “مقدسات تراشی” برای جامعه و “مقدسات” را تبدیل کردن به چماقی بر سر انسانها. مبارزه بیوقفه برای تثبیت آزادی بی قید و شرط سیاسی، بخش لاینفک مبارزه علیه “مقدساتی” است که حاکمان برای سود و منفعت خود به کار میگیرند و میتراشند و سپس به جامعه تحمیل میکنند.

چرا پارتی در این مقطع و در بادینان به احکام سنگین متوسل شده است؟
در چهارچوبی که در بالا اشاره کردم، زندانی کردن و حکم زندان، برای روزنامه نگاران و فعالین سیاسی بادینان به تمامی ظلم بزرگی است. اتهامات بدون اساس و ناروا هستند و مایه شرمساری و محکوم است و لازم است ملغی شود. اما سئوال اینست که چرا حکومت اقلیم کردستان به ویژه پارت دمکرات کردستان در این زمان و در منطقه ی بادینان، ظاهر دادگاه و قانون را بدست گرفته اند؟ به خاطر این که اولا صدای اعتراض توده ای در کردستان بسیار بلند و گسترده است. در این دوره دیده ایم در هر دو منطقه ی زرد و سبز در مقابل هر دو حزب حاکم و حکومت اقلیم برای حقوق عقب افتاده، علیه ظلم و فساد عدیده ای که صورت میگیرد، اعتراضات گسترده وجود دارد، طبعا برای مقابله و خاموش کردن صدای این اعتراضات به این اقدامات سرکوبگرانه متکی اند. در این مورد زیاد نوشته شده، از توضیح بیشتر صرفنظر میکنم. ثانیا چیزی که باید به آن توجه کرد، قبلا پارتی در منطقه تحت حاکمیت و نفوذ خود کمتر در مقابل مخالفان به دادگاه و قانون متوسل شده است. بلکه بیشتر به ترور و کشتن دست برده و از این شیوه ها برای ارعاب مخالفان بهره برده است، از جمله ترور سیاه و پنهانی نزیرعمر، سردشت عثمان و لیست بلند دیگر را که اکنون در مورد اسامی بقیه حضور ذهن ندارم، فراموش نکردیم. این بار پارت دمکرات ظاهرا مانند “حکومت و دولت” توسل به “دادگاه و قانون” را به روش ترور پنهانی و قتل عمد اضافه کرده است. این بار از هردو اهرم یعنی ترور پنهانی و “دادگاه و قانون” دست ساز خودش استفاده میکند برای مقابله با موج نارضایتی ها تا جلو گسترش آن را بگیرد. من فکر میکنم سیر حوادث در جهت پیشروی مبارزات توده ای است و این فرصت را به آنها نمیدهد. نکته ی سوم این است، اینجا بادینان است که تاریخا محل نفوذ این جریان بوده، به همین خاطر پارتی را ترس مضاعف فرا گرفته، برای این که حرکت نارضایتی علیه سیستمش در بادینان به راه افتاده است. پارتی میخواهد در نطفه جلو تحرک اعتراضی را در این منطقه بگیرد، چون میخواهد، همچون چند دهه پیش “بادینان” همچنان منطقه آرام تحت حاکمیتش باشد، برای همین است به واکنش سریع و تندی روی آورده است. تمام حقایق مبارزاتی در کشورهای مختلف و همچنین در عراق و کردستان نشان میدهد که این حاکمیت های بالای سرمردم هر مانعی در مقابل مبارزات توده ای ایجاد کنند و آن را به تعویق هم بیندازند، اما نمیتوانند روند اعتراضی را سد کنند، این موج مبارزاتی تداوم پیدا میکند.

احکام ظالمانه علیه فعالین سیاسی بادینان کردستان باید لغو شود
در پایان همصدا و همگام با تمامی آزادیخواهان حکم ظالمانه زندانی کردن فعالین بادینان را محکوم میکنم. این احکام بی پایه است و باید ملغی شود. مبارزه ای که برای الغای این احکام به راه افتاده است بسیار برحق و مورد حمایت است.

***

توضیح: سایت آلترناتیو شورایی به زبان کردی در رابطه با احکام سنگین زندان شش ساله برای چند روزنامه نگار و فعال سیاسی منطقه بادینان کردستان عراق با طرح یک سئوال با تعدادی از فعالین سیاسی با گرایشهای مختلف مصاحبه ترتیب داده و در سایت خود منتشر کرده است. پاسخ بالا هم در اصل به زبان کردی صورت گرفته و به زبان فارسی ترجمه شده است.

فوریه ۲۰۲۱
***