مقالات

از اعماق جامعه! ماشینهای شوتی و قاچاق انسان بابک محسنی

کشور ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، مسیر گذر مهاجران افغانستانی به ترکیه است و به دلیل مرز طولانی هموار و صاف، زبان مشترک و انگیزه اقتصادی، سالانه صدها هزار افغانستانی برای عبور و یا ماندن و اشتغال یا فرار از جنگ و خطرات مختلف، به ایران پناه می آورند.

افرادی که به شکل قانونی وارد ایران میشوند و پاسپورت و ویزای معتبر دارند، طبیعتا به راحتی و آسانی وارد میشوند و عبور و مرور میکنند، اما اکثریت افراد افغانستانی که مدارک رسمی یا ویزا ندارند مجبور به ورود غیرقانونی و قاچاق هستند که در این نوشته، توجه ما بر این افراد است.

افرادی که قصد ورود قاچاقی به مرز ایران را دارند اکثرا از مرزهای استان سیستان و بلوچستان وارد میشوند و استان نیمروز افغانستان، محل اصلی یافتن قاچاقبر انسان است که شبانه و روزانه افراد را از مرز و مسیرهای صعب الورود ،عبور میدهند که به علت پیاده رویهای طولانی، توانایی و قدرت بدنی حداقلی لازم است به همین سبب اکثرأ کودکان و زنان و مردان سالخورده، تحمل این مسیر را ندارند و بالاجبار مردان جوان و نوجوانان، این مسیر را انتخاب میکنند و بعد پول حاصل از کار خود را با حواله های بانکی به همسر و زنان خانواده و افراد مانده در افغانستان میفرستند.

پس از ورود قاچاقی به ایران در لب مرزهای بلوچستان و خراسان، انتقال روزانه این هزاران مهاجر به استانهای مختلف و رساندن آنها به مقصدهای خود در ایران که اکثرأ شهرهای تهران، اصفهان، کرمان، مشهد و صدها شهر دیگر را ماشینهای شخصی و اصطلاحأ شوتی ها، برعهده دارند.
شوتی ها یا اصطلاح عامیانه تر آن، افغانی کِش، ماشینهای شخصی، اغلب پژو و سمند، هستند که انتقال افغانستانیهای بدون مدرک را در سرتاسر ایران برعهده دارند اما اغلب آنان در استانهای شرقی، مانند زاهدان، خراسان، کرمان و پس از آن استانهای فارس و یزد و اصفهان هستند اما در همه استانهای ایران، راننده های شوتی وجود دارند.

اکثر این راننده ها جوانانی هستند که خسته از یافتن کاری ثابت و مطمئن، قدم در این مسیر خطرناک و غیرقانونی میگذرانند. مجازات ماشینهای شوتی و انتقال افراد بدون مدرک در ایران، بار اول، مصادره شش ماهه ماشین در پارکینگ نیروی انتظامی و مجازات نقدی همراه با پرداخت روزانه پول پارکینگ و سابقه دار شدن راننده و در مرحله دوم، مصادره کامل ماشین به نفع حکومت و شش ماه زندان و مجازاتهای نقدی سنگین است. هر دوی این مجازات به شکلی است که باعث میشود راننده های شوتی، ترجیح بدهند که تاحد امکان دستگیر نشوند و مسیرهایی را انتخاب کنند که امکان دستگیرشدن در آن کم یا صفر است یا اینکه با شناسایی قبلی مسیر، مسافران خود را قبل از ایستهای بازرسی، پیاده کرده و بعد آن در مسیری دورتر سوار کنند که لازمه آن، داشتن افراد محلی در روستاها و مناطق افراد ایستهای بازرسی است که با پرداخت مبلغی پول، با موتور یا ماشین این افراد را از پشت ایست بازرسی و پاسگاه، به محل قرار بعد ایست بازرسی، هدایت میکنند، گاها راننده ها برای ندادن این پول، مسئولیت این کار خطرناک را به عهده خود مسافران میگذارند و موارد بسیاری از گم شدن مسافران نابلد، در چاه و چاله افتادن، زخمی شدن و حتی دستگیری اتفاقی توسط گشتهای محلی پلیس، وجود دارد. به همین دلیل مسافران یا کارچاق کن ها و کمیسیون کارها (افرادی که برای راننده ها مسافر پیدا میکنند و درصدی از پول را برای خود برمیدارند و وظیفه پرداخت پول و تحویل مسافر از مبدأ تا مقصد را برعهده دارند) پول کرایه خود را تنها در حالتی به راننده پرداخت میکنند که مسافر به مقصد تعیین شده یا راننده شوتی بعدی در شهر و استان دیگر تحویل داده شود، در غیر اینصورت هیچ پولی به راننده شوتی، داده نخواهد شد. این روش کار باعث بالا رفتن مسئولیت راننده و محافظت جدی او از مسافران خود میشود و باعث میشود که مجبور شود تا قدری از پول کلی خود را به راه بازکن های محلی بدهد تا مسافران به امنیت و تعداد کامل، ایست بازرسی ها را دور بزنند و حتا جلوی بی انصافی و بی وجدانی برخی راننده ها که مسافران را در بین مسیر رها کنند، میگیرد، اما در عین حال اگر اتفاقی برای مسافر پیش بیایید و اتفاقی در این مسیر دستگیر شود یا راه خود را گم کند، به هیچ وجه پولی دریافت نخواهد کرد حتا اگر مسافر را تا صدقدمی مقصد رسانده باشد و این خود باعث توجه ویژه راننده به مسافران خود میشود تا از جان و سلامتی و گم نشدن آنها، محافظت کند.

از آنجا که هر استان ایران حداقل یک ایست بازرسی در جاده های خود دارد، رانندگان ماشینهای شوتی سعی میکنند که حتی الامکان فقط یک یا دو ایست بازرسی را بگذرانند و مسافران را به راننده های شوتی یا اقامتگاههای موقت در شهرهای دیگر که توسط کمیسیون کارهای افغانی کش، مدیریت میشود تحویل دهند تا خطر دستگیری و مصادره شدن ماشینشان کاهش یابد.
از آنجا که دستگیری به جرم افغانی کشی، مساوی با از دست دادن ماشین و تنها سرمایه زندگی یک راننده است، شوتی بازها، سعی میکنند تا حدممکن دستگیر نشوند و اگر جایی خطر دستگیری، حتمی بود، ماشین را گذاشته و خود فرار کنند تا حداقل اگر ماشین را از دست میدهند به زندان نیفتند و درگیر و دار پله های دادگاه و زندان، اسیر نشوند.

این مجازات سنگین باعث میشود تا رانندگان شوتی که اغلب جوانان هستند، با سرعت بالا و در تاریکی شبها رانندگی کنند و اگر گشت پلیس در مسیر راه متوجه آنان شد، برای خلاصی از دست پلیس و حفظ تنها سرمایه زندگیشان، رانندگی خطرناک و تعقیب و گریز توسط پلیس را به اجبار، انجام دهند که باعث خطر تصادف، واژگونی ماشین و تحریک پلیس برای دستگیری حتمی آنان و تیراندازی پلیس به سمت ماشین های شوتی برای متوقف کردن آن بشود و در این میان جان مسافران افغانستانی، با شلیک هر گلوله گرفته خواهد شد و از آنجا که رانندگان برای سود بیشتر،تمام فضای ماشین را پر از مسافر قاچاق میکند، حتی صندوق عقب ماشینها هم پر از مهاجران افغانستانی بی پناه است که شلیک گلوله به سمت صندوق عقب هم، جان مسافران را میگیرد و روزانه در این مسیرها، حداقل یک تا چند نفر مسافر افغانستانی، قربانی این تیراندازی کور، گشتهای پلیس و ایست بازرسی ها میشود و اگر ماشین تصادف یا واژگون شود، باز هم کشته و زخمیهای زیادی از یک ماشین شوتی بیرون خواهد آمد زیرا در برخی ماشینهای شوتی، گاها تا ۱۶ مسافر افغانستانی(۳ نفر جلو، ۷ نفر عقب، ۶ نفر صندوق عقب) به زور سوار میکنند.

اغلب راننده های شوتی برای هر مسیر یک ملیون تومانی باید حداقل صدهزار تومن کمیسیون برای کارچاق کن و صدهزارتومن هم برای راه بازکن پشت ایستهای بازرسی و پاسگاههای بین راه بپردازد، جدای این قیمت سوخت و روغن ماشین و استهلاک ماشین هم باعث میشود در عین درآمد خوب و گاها وسوسه انگیز، مخارج سنگین و جبران ناپذیری برای راننده شوتی داشته باشد و یک بار دستگیری و مصادره ماشین، مساوی از بین رفتن درآمد یک ساله یک راننده شود، در عین حال خطر دستگیری، تصادف، تیراندازی پلیس و واژگونی ماشین یا از دست دادن مسافر و گم شدن مسافران نابلد، شوتی بازی را به یک شغل سیاه و خطرناک و بی ثبات، تبدیل سازد.

استرس، بیخوابی و فشار روانی ناشی از این کار، گاها راننده های شوتی را که اغلب جوانان بیکار و محر ومان جامعه هستند به سمت مصرف مواد مخدر و قرصهای ریتالین و مانند آن ببرد که خود در دراز مدت باعث کاهش هوشیاری رانندگان شوتی و بالا رفتن احتمال تصادف و دستگیری است.
با این حال جوانان و مردان بسیاری از اعماق جامعه ایران، خطر این شغل سیاه و غیرقانونی و خطرناک را به جان میخرند و روزانه هزاران مهاجر بی مدرک درون شهرها و استانهای ایران را جابجا میکنند و آنها را از خطر دستگیری توسط پلیس ایران، حفظ میکنند و مجال زندگی، سفر، تفریح و گذران زندگی را به دور از خطر دستگیری به آنان میدهند و در اغلب موارد، رفتاری محترمانه و انسانی با آنان دارند.
این نوشته را به آن بخش از رانندگان شوتی در ایران تقدیم میکنم که با احساس و درک انسانی خود، رفتاری به دور از نژادپرستی و تبعیض، همراه با احترام و انسانیت به مسافران افغانستانی خود دارند و گردش اقتصادی زندگی کارگران افغانستانی بدون مدرک در ایران را ممکن میسازند و بی شک اگر روزی مرزهای تفرقه انداز بین انسانها برچیده شود و یا در همین شرایط اعلام شود که هیچ مهاجری غیرقانونی نیست، با شرایط بهتر و خطر کمتری، کار و زندگی خود را ادامه خواهند داد.
***