مقالات

تشکل پایدار و ناپایدار، فرمولی برای ایجاد تفرقه پاسخی به اظهارات سران سندیکای شرکت واحد جاوید حکیمی

تردید و تعارف نکنیم. مباحثی که این روزها ذیل عنوان ویژگی های تشکلات مستقل و پایدار در دنیای مجازی راه افتاده کمترین ارزش نظری و تئوریک ندارد. آن، صرفا کمپینی است علیه مجمع عمومی هفت تپه و متاسفانه در نابهنگام ترین زمان ممکن، یعنی دوره اعتصاب و وقتی که کارگران به بیشترین حمایت نیاز دارند. آنچه در این مباحث مشاهده می شود چیزی نیست جز تقلیل و مصادره مبارزات هفت تپه، تخریب تشکل مجمع عمومی به مثابه شورای پایه و نگاه از بالا به سازماندهندگان این تشکل توده ای. این نه یک بحث تئوریک راجع به تفاوت سندیکا و شورا بلکه جنجال علیه یک مجمع عمومی حی و حاضر و رزمنده است. مجمعی که لشکری وسیع از کارگران را دارد و مستقیما در امر مشترک خود تصمیم میگیرد. خب دوستان گرامی، به نظرتان در وسط یک اعتصاب و اینکه دنیا می بیند که رهبران و نمایندگان کارگران هفت تپه با اتکا به سنت مجمع عمومی و خرد جمعی توان و صلاحیت بسیج وسیع ترین بخش کارگران را دارند، شما واقعا میخواهید با بحث “سندیکا تشکل پایدار است و مجمع عمومی تشکل نیست و ناپایدار است”، چه خدمتی به این مبارزه و طبقه کارگر بکنید؟ تخریب یک مجمع عمومی رزمنده که فی الحال به الگوی مبارزاتی سایر بخش های کلیدی طبقه کارگر به ویژه نفت و گاز تبدیل شده، فراتر از تنگ نظری و سکتاریسم است. آیا این پروژه ای است به قصد ایجاد تفرقه در صفوف طبقه کارگر درست در بزنگاه اعتلای جنبش کارگری و گسترش ایده تشکیل مجامع عمومی؟

ما همواره گفته ایم در شرایط استبداد سیاسی و بن بست رفرمیسم هیچ تشکل پایداری اعم از اتحادیه و سندیکا و غیره پا نمی گیرد. دولتی که موسوی و کروبی را حصر خانگی میکند و خاتمی را ممنوع التصویر، محال است به رضا شهابی و علی نجاتی اجازه مانور بدهد. باید فضای سیاسی به درجه ای باز باشد تا عضو هئیت مدیره سندیکا بتواند به امر اصلی سندیکا یعنی سازماندهی بپردازد. پاسخ ما به شرایط اختناق سیاسی و استبداد پلیسی حاکم، کمک به برپایی جنبش مجامع عمومی، منظم کردن آنها و در صورت توازن قوای مناسب اعلام و تشکیل شوراهای کارگری است. تنها با شروع از مجمع عمومی و تلاش برای ارتقای سنت جنبش شورایی است که میتوان متناسب با توازن قوا جلو رفت، تعادل خود را حفظ کرد و با یک امنیت نسبی همواره در میدان بود. این سیاست سازماندهی همیشگی ما بوده است با این همه به تاکید گفته ایم ما حامی هر شکلی از سازمان یابی مستقل طبقه کارگر از دولت هستیم ولو یک تعاونی مصرف باشد.

چنانکه می دانیم فی الحال و در زمین واقعی مبارزات کارگری در مراکز کار جز تکیه به تشکیل مجمع عمومی، هیچ تشکل توده ای دیگری وجود خارجی ندارد. تشکل توده ای، تشکل کارگری، پایدارترینش، بالاخره باید کارگران را نمایندگی کند، دربرگیرنده کارگران باشد و کارگران در مبارزه شان به آن اتکا کنند. همه اینکارها و بیشتر را مجمع عمومی دارد انجام میدهد. شورای پنج هزار نفره یعنی هرکسی کارگر هفت تپه است، میز عضوگیری نگذاشته است، به اعتبار کارگر بودن در محل کار عضو شورا است و حق مساوی دارد. حالا شما میگوئید این “تشکل” نیست و “پایدار” نیست، انتظار دارید قبول کنیم که مثلا محافل یکی دو نفره و چند نفره که اسمشان را تشکل و پایدار گذاشته اند، دردی از سازماندهی طبقه کارگر و اتحاد و تشکل بیشترش دوا می کند؟ ای کاش در هفت تپه سندیکا بود، ای کاش حضور داشت و میشد دید که این افراد با این سیاستها از سندیکا هستند، در اعتصاب حضور فعال دارند و برای کارگران زحمت می کشند. این را از صمیم قلب می گویم و دخلی به این ندارد که مدافع مجمع عمومی و سنت شورائی ام. اما هم عقل سلیم و هم یک ذره توجه منصفانه به هفت تپه نشان میدهد که هیچ ردی از حضور پدیده ای به نام سندیکا در این جوش و خروش هفت تپه نیست. سالهاست نیست. با اینحال، آنها یعنی فعالین در هفت تپه و دیگران کاری به شما نداشته اند، حتی اسم تان را نبرده اند، اما شما و نماینده سندیکای هفت تپه درست در این اوضاع مشغول این بحث و نفی مجمع عمومی بنفع سندیکا آنهم بعنوان تشکل پایدار میشوید! انتظار دارید این دیده نشود! خب فرض کنیم نظرتان را گفته اید و اشکال ندارد. ما حتی از همین سندیکاهای بریده از بدنه و ناتوان از سازماندهی موضوع کارش بعنوان عنصر و جمع و سرمایه های جنبش کارگری در برابر تعرض حکومت دفاع کرده ایم و خواهیم کرد. حساب این جداست. لیکن اقداماتی مانند طرح “دو قطبی کاذب تشکل پایدار و ناپایدار”، آنهم وقتی مدعی بحث خودش نه میتواند در مبارزه حی و حاضر و جاری به هر دلیلی حضور داشته باشد و نه میتواند درحمایت از آن بازهم به هر دلیلی کاری بکند، بسختی بتواند سدی باشد در برابر عروج جنبش مجامع عمومی سازمان یافته.

از سندیکای هفت تپه که از هیئت مدیره سابقش تنها یک بنیانگذار بازنشسته دارد و یک کانال تلگرامی می گذریم. پای دیگر بحث تشکل پایدار و ناپایدار یعنی سندیکای شرکت واحد اما ارزش نقد و بررسی دارد. هر چه باشد هم طول و عرض سندیکای واحد بسیار بزرگتر از آن تشکل تک نفره است و هم هر سه نفر گرداننده آن برای جامعه مشخص هستند. حسن سعیدی از جمله کارگران محبوب و خوشنام عضو این سندیکاست که معتقد است مجمع عمومی اصلا تشکل نیست. این یک بحث نظری است که می شود در باره صدق و کذب آن استدلال آورد. اما چنانکه گفته شد هدف اصلی دوستان چیز دیگری است. درست به همین دلیل حسن سعیدی هم از اینجا شروع نمی کند. سعیدی رک و بی پروا می گوید: “اجازه می خواهم بی مقدمه سراغ اصل بحث بروم”. و اصل بحث عبارت از چیست؟ تقلیل مبارزات شکوهمند هفت تپه. گوش کنید؛ “آن چیزی که در هفت تپه اتفاق افتاده یک رویداد کاملا طبیعی است که در تمام مراکز تولیدی رخ می دهد. کارگران هفت تپه چندین ماه حقوق نگرفته اند و برای همین تجمع کرده اند. البته مطالبه شان خلع ید از بخش خصوصی هم بوده که آن هم خوشایند ماست. اگر کارگران شرکت واحد هم نظیر هفت تپه ای ها حقوق معوقه می داشتند حتما تجمع می کردند و پس از دریافت آن پراکنده می شدند. می خواهم بگویم مجمع عمومی هفت تپه که عده ای به اسم شورا برایش کف می زنند در واقع چیزی نیست جز تجمع موقت کارگران بی حقوق و فاقد تشکل”.

این سخنان، تحریف آشکار واقعیت و تقلیل غیرمنصفانه مبارزات حماسی و شکوهمند پایتخت اعتصاب جهان است. حسن سعیدی خوب می داند صدها واحد تولیدی کوچک و بزرگ طی این سالها بکل از صحنه اقتصاد ایران محو شدند، علیرغم آنکه کارگرانشان به خاطر دستمزدهای معوقه اعتراض کرده بودند. هفت تپه با مطالبه حقوق به میدان نیامده بود که با دریافت چندرغاز صحنه را خالی کند. چند هزار بار رهبران هفت تپه باید بگویند ما برای بقای شرکت تجمع می کنیم نه فقط پرداخت حقوق معوقه. چند هزار بار بگویند اولویت اول ما خلع ید از بخش خصوصی است نه دستمزدها. کدام کارگری این جمله اسماعیل بخشی را نشنیده است که گفت؛ ما با کسانی که حرمت کارگر را می شکنند بر سر هیچ مطالبه ای مذاکره نمی کنیم. مگر ابراهیم عباسی هر روز فریاد نمی زند حقوق معوقه مطالبه آخر ماست. آیا نمایندگان مجمع عمومی در دور اول اعتراضات به خاطر مطالبه حقوق معوقه دستگیر شدند؟ ایا اسماعیل بخشی بازداشت، شکنجه و تا پای اعدام رفت فقط برای طلب دستمزد؟! همبستگی طبقاتی و ضرورت رعایت حرمت حسن سعیدی به مثابه یک کارگر شریف به انسان اجازه نمی دهد خطاب به هم طبقه ای خود تند حرف بزند. آخر دشمنان طبقاتی اگر حقیقت را کتمان کنند بر آنان حرجی نیست اما یاران خودی چرا؟

این عضو هیئت مدیره سندیکای واحد می گوید مجمع عمومی تشکل نیست؟ چرا؟ چون حدفاصل دو نشست، کارگران هیچ نماینده و سخنگویی به ما معرفی نکرده اند. عجبا! هفت تپه تا همین جا به اندازه کل تاریخ جنبش سندیکایی نماینده و سخنگوی پرشور تحویل جامعه داده است. میتوانم بپرسم راستی خودت کی مجمع عمومی برگزار کردی و چه تعداد کارگران واحد در آن شرکت داشتند؟ می گوید من برای انجام پروژه های مشترک در بُعد ملی نمی دانم در هفت تپه به چه کسی مراجعه کنم. جل الخالق!! عالم و آدم رهبران و نمایندگان کارگران هفت تپه را می شناسند، اما حسن سعیدی، نمایندگان واقعی و صاحب اتوریته هفت تپه را نمی شناسد؟ وانگهی آن کدام “پروژه ملی” است که حسن سعیدی می تواند با همکاری سندیکای تک نفره هفت تپه پای اجرای ان برود اما به اتکای مجمع عمومی پنج هزار نفره خیر؟ سعیدی اگر راست می گفت و اهل عمل بود مجمع عمومی هفت تپه را الگوی کارگران شرکت واحد قرار می داد تا سندیکایشان چنین زمینگیر نشود. او برعکس، کار سخت تر را می کند و خطاب به هفت تپه ای ها می گوید کجاست تشکل پایدارتان! آیا او می خواهد مجمع عمومی پنج هزار نفره “ناپایدار” را متلاشی کند و از آن سندیکای “پایدار” چند نفره بسازد؟

متاسفانه رضا شهابی همان مدعای حسن سعیدی را به زبانی به مراتب زمخت تر تکرار می کند. شهابی نیز همچون سایر دوستان سندیکالیست خود می گوید مجمع عمومی تشکل نیست مگر اینکه نمایندگان ثابت خود را تحت عنوان شورا یا هرچه خودشان دوست دارند به ما معرفی کنند. می گوید نمی شود یک عده پشت سنگر مجمع عمومی پنهان شوند و ادعای داشتن تشکل کنند. تشکل هفت تپه باید تابلو و دفتر و دستک داشته باشند و مثل ما تاوان آن را بپردازد. دست مریزاد به این سطح بالای منطق و استدلال. خب لابد عقلشان رسیده است، لابد تجربه ای دارند، دشمنان شان قوی و بیرحم است، چند صد پرونده قضائی دارند، چرا اِلّا بِلّا باید راه شما را بروند؟ اصلا چرا شما کار خودتان را نمی کنید و آنها را به حال خود نمی گذارید که کار خودشان را بکنند؟ اگر شما راه بهتری نشان دادید باور کنید از هر سوراخ کارگران حمایت می کنند. ما بارها اعلام کرده ایم یک علت برتری و مطلوبیت مجمع عمومی نسبت به سایر اشکال سازمان یابی، همانا امکان حفظ امنیت شغلی و جانی کارگران فعال و رهبران عملی است. حضور آحاد کارگران و پذیرش مسئولیت برابر با نمایندگان پرشور، بهترین سپر امنیتی است برای حفظ رهبران عملی از تیغ تیز سرکوب ماموران امنیتی. برای اینکه اثبات شود سندیکا تشکل پایدار است و مجمع عمومی خیر، نیاز نیست اصل را ول کنید و فرع را بچسپید. اصل همین محتوای واقعی تشکل یعنی متحد کردن کارگران و بمیدان کشیدن آنهاست، فرع هم همان دفتر و دستک و تابلو که شما بیشتر به آن علاقه دارید. وقتی شما اینرا میگوئید شنونده فوری این سوال در ذهنش پدیدار میشود که دوستان گرامی، شما که بلدید چطور تشکل بسازید و پایدار نگهدارید، وضع خودتان چطور است؟ کی مجمع گرفتید، سندیکا چقدر دربرگیرنده کارگران است، چرا خط آبی را در تهران به فراخوان سندیکا و برای خواست های خودتان از جمله بازگشت به کار اخراجی ها و تحمیل سندیکا بعنوان سخنگوی کارگران به اعتصاب نمی کشید؟ چرا مثل هفت تپه عمل نمی کنید؟ چرا در پایانه ها مجمع عمومی برگزار نمی کنید؟ و شما جوابی برای این سوالات ندارید! مگر اینکه بگوئید نمی شود!

متاسفانه سندیکای شرکت واحد همچون همتای هفت تپه ای خود فقط بیانیه صادر می کند. متاسفانه سران سندیکا بنظر سالهاست رابطه شان با بدنه خود سست و سست تر شده است. حتی از برگزاری مجمع عمومی سالانه و روتین جهت ارائه گزارش کار، انتخابات مجدد، ابقای نمایندگان شایسته و عزل اعضای مزدور خود مانند ترابیان عاجزند. حالا گوش کنید داود رضوی در توجیه چرایی عدم برگزاری مجمع عمومی بطور کلی و از جمله مجمع سندیکای واحد چه می گوید:

“مجامع عمومی همه جا تنها در شرایط اعتراض به حقوق معوقه و مطالباتی از این دست برگزار می شود. خوشبختانه کارگران شرکت واحد به دلیل داشتن تشکل پایدار به چنان درجه ای از آگاهی طبقاتی دست یافته اند که اجازه نمی دهند حتی یک ساعت هم تاخیر حقوق داشته باشند”. حالا در پرتو این “آگاهی طبقاتی” راز پایدار بودن سندیکا روشن می شود. چون کارگران این شرکت به چنان درجه ای از آگاهی طبقاتی رسیده اند که دچار مصیبت تعویق حقوق نشوند، اعتراضی وجود ندارد تا مجمع عمومی تشکیل شود و حتی چون شرایط امنیتی است مجمع عمومی سالانه هم برگزار نمی کنند. آقای داود رضوی گرامی، میدانید از ضعف سندیکا فضیلت می سازید؟ آیا نیازی هست برای تقلیل مجمع عمومی به این موضع بیافتید؟

جهت اطلاع دوستان سندیکالیست و صاحبان تشکلهای پایدار چند کلمه راجع به مجمع عمومی بگوییم. مجمع عمومی یک تشکل کارگری است و نه صرفا تجمعی از کارگران گرسنه و عصبانی. مجمع عمومی تشکل است چرا که نظم و قاعده و سامان دارد. در این مدرن ترین، متمدن ترین و پرولتری ترین سازمان کارگری، جمیع کارگران بلااستثناء حضور دارند، بر مبنای خرد جمعی سیاست گذاری می کنند، بر همین مبنا تصمیم می گیرند و جملگی با اراده واحد پای اجرای تصمیمات اتخاذ شده می روند. هیچ کارگری اعم از نمایندگان یا توده کارگر حق ندارد خارج از تصمیمات مجمع عمل نماید. سندیکالیست ها باید بدانند به هر نوع نهاد دارای سامان و ساختار می گویند تشکل. تشکلی که هر کس خلاف قواعد درونی آن عمل نماید ساختار شکنی کرده است.

اما پایدار بودن یا نبودن هر تشکلی از جمله مجمع عمومی عارضه ای است تحمیلی و نه خصیصه ذاتی آن. تمام کارگران هفت تپه و هر واحد تولیدی دیگر با کمال میل حاضرند مثلا ماهی یک بار مجمع عمومی برگزار کرده، مشکلات خویش را به بحث گذاشته و نمایندگان منتخب مجمع قبلی را ابقا یا عزل نمایند. اینکه حکومت ناپایداری مجمع عمومی را بر کارگران تحمیل می کند دخلی به این تشکل کارگری ندارد و تمام اشکال دیگر را دربرمی گیرد. اگر حسن سعیدی به گفته خودش قریب بیست سال عضو هیئت مدیره سندیکاست یا آن عضو دیگر که به گفته رضا شهابی جیره خوار کارفرما شده همچنان خودش را عضو سندیکا می داند، ادله معتبری برای اثبات “پایدار بودن” سندیکای شرکت واحد نیست. تشکل کارگری، واحد تجاری نیست که مالکیت یا سرقفلی آن را یکبار برای همیشه خرید. همینقدر بگوییم؛ دوستان، دو قطبی تشکلات پایدار و ناپایدار برای تخطئه مجامع عمومی خاکریز دفاعی ضعیفی است، واقعی نیست؛ نمی گیرد.

برای جمع بندی نوشته خود، پاسخ ابراهیم عباسی به منتقدین را بهتر و گویاتر از هر مطلبی دانستیم.

“در هفت تپه ما یک شورا داریم که پنج هزار نفری است و ما با خرد جمعی تصمیم میگیریم. تشکل ما مجمع_نمایندگان است که اگر کم و کسری هم داشته اما موفق بوده. ما در شورای اسلامی را گل گرفتیم چون خائن است. سندیکا قبلا بوده اما ما مجمع نمایندگان را انتخاب کردیم و بهتر جواب داده. تشکل پایدار ما مجمع نمایندگان و شورای مستقل ماست. ما در هفت تپه اثبات کردیم که مجمع نمایندگان برتر از سندیکا و شورای اسلامی است. افرادی در فضای مجازی با اهداف خاص علیه ما صحبت میکنند که از روی غرض و مرض است، از روی حسادت است و نه برای نقد”.

٧ اۆت ٢٠٢١