مقالات

شلیر رسولی قربانی جامعه مرد سالار!

هفته گذشته خبر فاجعه مرگ شلیر همه جا پیچید، شلیر زن جوان ساکن مریوان مورد تعرض مردی که قصد تجاوز به وی را داشت قرار میگیرد و شلیر برای ممانعت از دست درازی وی خود را از پنجره آپارتمانی در طبقه دوم به پایین پرتاب میکند و بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر جراحات وارده بعد ۶ روز جان خود را از دست میدهد.
۴۳ تحمیل اپارتاید جنسی، فقر و فرودستی نهادینه در قوانین و عرف و سنن عقبمانده در خانواده و جامعه مردان شرور و قلدر را به این باور واهی رسانده که زن موجودی ضعیف، بی اراده و تسلیم پذیر در مقابل خواسته‌ای آنان است و باید تمکین کنند.
شلیر رسولی نه اولین قربانی خشونت است و نه آخرین آن. در سایه حکومت ضد زن اسلامی زنان هر روزه به بهانه ای مورد تحقیر و بی حرمتی قرار میگیرند و جانشان گرفته می‌شود. سهم شلیر پرتاب از پنجره به کف خیابان، سهم رومینا داس، سهم مونا چاقو و شعله های آتش، طناب دار و اعدام در کوچه محل زندگی! تکرار تراژدی بر همین روند ادامه دارد.
مردم مریوان اما در فاجعه مرگ شلیر شاهد خاموش این قتل فجیع نبودند. بلافاصله اعتراضات در همان ساعات اولیه شروع شد، فعالین زنان و سایر عرصه ها اجازه ندادند تجاوز و اقدام به خودکشی شلیر در خفا توسط نیروهای امنیتی حل و فصل شود. بعد از مرگ شلیر عکس العمل و اعتراض به این فاجعه ابعاد وسیعتری پیدا کرد. در مراسم خاکسپاری فعالین زنان با سر دادن شعار سرمایه داری و مردسالاری عاملین فاجعه مرگ شلیر هستند، مردسالاری و قوانین ضد زن را محکوم کردند و شعار همبستگی از کردستان تا تبریز را سر دادند.
مردم معترض به این جنایت خواهان برچیدن شدن سنن و قوانینی شدند که حریم شخصی زنان را برسمیت نمیشناسد.
در میان خشم و نفرت مردم از قوانین ضد زن و جنایتی که موجب مرگ شلیر شد عده ای هم شعار و پرچم شلیر شهید عفت و ناموس را بلند کردند. عده ای که شرف و ناموس را مقدس دانسته و برای حفظ آن به شهید نیاز دارند شلیر قربانی خشونت و تجاوز را شهید عفت و پاکدامنی خواندند.
برای این طیف ناموس همانقدر اهمیت دارد که جمهوری اسلامی “لکه دار “ شدن ناموس را مستحق سنگسار و قتل. در این نگاه طوق شرف و ناموس بر گردن زنان است و تا پای مرگ هم باید این طوق را با خود حمل کنند. مشخص نیست فرق کسانی که با این شعار به شلیر و شلیرها دیگر نگاه می‌کنند با جمهوری اسلامی در چیست؟ شرف و ناموس از عوامل مرگ هزاران شلیر در جای جای جامعه است، آیا دیدن و درک این واقعیت آنقدر سخت است؟
ناموسپرستی در قواره و بسته بندی شهادت و افکار پوسیده و ارتجاعی در بطن این شعارها به شکل بسیار زمختی خود را نشان میدهد. این شعار در کنار قول و قرار دادستان جنایتکار مریوان برای اجرای قصاص فوری گوران مردی که قصد تجاوز به شلیر را داشت صحنه را برای در آوردن جمهوری اسلامی از زیر ضرب و فشار اعتراضات فعالین زنان علیه قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی کامل میکند!
عمدا و آگاهانه همه توجه از جمهوری اسلامی و مسبب اصلی بیحقوقی و فرودستی زنان است متوجه یک فرد می‌شود و با قصاص این فرد لابد از فردای پس از قصاص همه چیز به خوبی و خوشی پایان می‌یابد! دادستان مریوان در تلاشی مذبوحانه و برای فرونشاندن خشم مردم با طرح تداوم خشونت و قصاص متجاوز قصد ساکت کردن مردمی را دارد که مسبب تمام این جنایات را حکومتی میدانند که با خشونت نهادینه عامل هر جنایتی است که در جامعه اتفاق میفتد. مردم خوب میدانند که این مردان متجاوز محصول سیاستها، قوانین، فرهنگ و آموزشی هستند که ترویج بیحقوقی و فرودستی زنان را ۴۳ سال به جامعه تزریق می‌کنند. سلب امنیت و آسایش از زنان، از گشت ارشاد و در خیابان شروع شد و به خانه و فضای زندگی شخصی هم تسری پیدا کرد. سلب امنیت از رومینا در خانه پدری، از سپیده رشنو در اتوبوس و از شلیرها در خانه متجاوزی که به قصد کمک به آنجا رفته بود و از هزاران زن دیگر به وسعت جغرافیایی که برایشان به زندانی بزرگ تبدیل شده.
در حاشیه فاجعه قتل شلیر به مباحث دیگری هم دامن زده شد. اینکه اقدام به خودکشی شلیر درست بوده یا نه از جمله این مباحث بود. بحث در مورد درستی یا نادرستی این تصمیم تلخ زمانی می‌تواند طرح شود که زنان در جامعه از امنیت نسبی و درجه ای از حقوق ابتدایی و اولیه برخوردار باشند. مراکز امن برای حمایت از زنان قربانی خشونت و تجاوز در جامعه در دسترس باشد، امکانات کافی برای دفاع و حمایت از زنان موجود باشد و جامعه آغوشی باز برای پذیرفتن قربانیان تجاوز داشته باشد و جای متهم و قربانی عوض نشود. لازمه تصمیمی خلاف آنچه شلیر ها گرفتن این است که نگاه تحقیر امیز و سرزنش زنان قربانی تجاوز جای خود را به دفاع و تلاش برای احقاق حق قربانی بدهد.
ساختار ویرانگر جامعه سرکوب شده توسط قوانین پوسیده اسلامی، امروز برای زنان بسیاری که در منگنه سنتها هم اسیر شده اند انتخاب زیادی باقی نگذاشته. انتخاب بین تسلیم شدن و پذیرفتن یا طرد شدن و ایزوله شدن در واقع انتخاب نیست، تنگنا و سوق داده شدن به پرتگاهی است بین مرگ و زندگی! آدمها در درماندگی و خلا‌ راه به جایی نمیبرند.
مرگ شلیر یکبار دیگر نشان داد تا زمانیکه قوانین حاکم در ترویج و تحمیل بیحقوقی بر زنان عمل میکند در بر همین پاشنه خواهد چرخید. مرگ شلیر اما یک واقعیت دیگر را هم نشان داد، حضور فعالین عرصه های مختلف در خیابان‌های سنندج و مریوان در اعتراض به مرگ شلیر و محکوم کردن زمینه های اصلی تجاوز و خشونت یکبار دیگر گارد محکم و رادیکال مردم در مقابل حکومتی را نشان میدهد که فقط با توسل به خشونت و سرکوب ادامه حیات میدهد. حضور هزاران نفره مردم و فعالین معترض در خیابان‌های مریوان و سنندج هشداری جدی به جمهوری اسلامی بود که ما قصد سکوت و تسلیم شدن نداریم و تا برچیده شدن بنیان ستم و سرکوب و بیحقوقی به مبارزه ادامه خواهیم داد. سرنگونی جمهوری اسلامی قدم اصلی و تعیین کننده در جهت خشکاندن ریشه ستم بر زنان است.
ملکه عزتی شهریور ۱۴۰۱.