مقالات

کرونا در ایران، چه باید کرد! سیاوش دانشور

مسئله ویروس کرونا را در حال حاضر باید از جوانب سیاسی، رقابت اقتصادی شرکتهای دارو سازی، تقابل تجاری چین و آمریکا، و کوهی از تحلیلهای مبتنی بر تئوری توطئه جدا کرد. تردیدی نیست که در جهانی که همه چیزش توسط سرمایه تعیین میشود و یا مُهر مصالح و منافع سرمایه را برخود دارد، بسیاری از مسائل میتوانند قابل فکر باشند و یا صاف و ساده از سر بی اعتمادی واقعی شهروندان به حاکمان فاسد امروز جهان در اذهان جا پیدا کنند. تردیدی نیست که دولتها و شیوه برخورد آنها به مسائلی از این دست از محاسبات سیاسی و سود و زیان اقتصادی قابل تفکیک نیست.

توضیح منشأ، انکشاف و چگونگی جهش این ویروس را باید بعهده کارشناسان و متخصصین علم ویروس شناسی گذاشت.مسئله کنونی و لحظه حاضر، نقطه عزیمت ما در برخورد به چنین واقعه ای است که بویژه در ایران میرود که به یک فاجعه تمام عیار و یک ماشین کشتار بدل شود. آنچه امروز مطرح است، درجه احاطه جامعه به آگاهی پایه و اقدامات لازم فردی و جمعی در این وضعیت، متوقف کردن تهدید از کنترل خارج شدن آن، تامین نیازهای ضروری بهداشتی برای تقابل با این مسئله و نجات جان دهها میلیون انسان است.

یک تفاوت اساسی

در دنیای امروز و در همه کشورها دولتهای سرمایه داری حاکمند. اما بیشتر این دولتها امکاناتشان را بسیج کرده اند، بودجه ویژه اختصاص داده اند، آماده باش اعلام کردند، قوانین ویژه وضع کردند، با هر موردی که مشاهده شده درجه لازمی از قرنطینه و اقدامات ضرور دیگر در دستور قرار دادند، مرتبا شهروندان را با پمپاژ اطلاعات علمی و معتبر آپدیت میکنند تا بتوانند اوضاع را کنترل کنند. حتی دولتی مثل افغانستان با جنگ روزمره و بحران سیاسی و مشکلات متعدد بسیار بهتر از جمهوری اسلامی عمل کرده است. اگر همه این اقدامات بورژوازی را به حساب انساندوستی شان هم نگذاریم، لااقل میتوانیم اینرا بگوئیم که اگر نتوانند اینگونه عمل کنند و در پس این بحران ناتوان بیرون بیایند، فردا یا سرنگون میشوند و یا ناچار به استعفا. واقعیت اینست که جنبشهای کارگری و سوسیالیستی و آزادیخواهانه طی مبارزات و جانفشانی های طولانی، توقع و حقوق مردم را نسل اندر نسل ارتقا دادند، به قانون بدل کردند، بدرجات متفاوت این واقعیت که جامعه و دولت در قبال شهروند و حقوق وی مسئول است را به کرسی نشانده اند. وگرنه بورژوازی قرن بیست و یکمی ماهیتاً دستکمی از اسلافش در قرنهای پیش ندارد.

در ایران اما یک حکومت هار مذهبی و قرون وسطائی و حریص و ضد جامعه حاکم است. حکومتی که به مردم میگوید برای هر دردی نماز و دعای کوفت و زهرمار بخوانید اما برای خودشان مجللترین و پیشرفته ترین بیمارستانها و امکانات را فراهم کرده اند. حکومتی که اتفاقاً میخواهد و مایل است که از مُصیبتِویروس کرونا علیه این مردم و در خدمت بقای خویش استفاده کند. حکومتی که اطلاعرسانی پزشکان و کادر دلسوز و فداکار که با جانشان بازی میکنند را امنیتی میکند، حکومتی که حتی اعضای “شورای مدیریت بحران” اش به اندازه یک دانش آموز عادی اروپائی دانش و فهم در برخورد به چنین مسائلی ندارند. حکومتی که ماسک و دستکش و لوازم بهداشتی را احتکار میکند، به شنبع ترین شکل ممکن با اجساد قربانیان و خانوادههایشان رفتار میکند، دچار مالیخولیای “توطئه دشمن” در باره هرچیزی است، و در یک کلام صلاحیت اداره و مدیریت هیچ بحرانی از زلزله و سیل و آتش سوزی تا هجوم ملخ و ویروس را ندارد. اینجاست که جان دهها میلیون مردم در خطری جدی قرار دارد. این حکومت حتی نمیتواند فکر کند که بالاخره چی، اگر مردم کرور کرور مبتلا شدند و تلف شدند، آیا آخوند جماعت و دستگاه کثیف دین شان میتواند در پس این واقعه بازهم دوام بیاورد؟ این بحران برای حکومت اسلامی میتواند و قابلیت آنرا دارد که بسیار بیشتر از کشتار آبانماه و سرنگونی هواپیمای مسافربری عواقب داشته باشد و فی الحال به کوه نفرت عظیم از جمهوری اسلامی و دستگاه دین و توصیه های آخوند – دایناسورهای حکومتی افزوده است.

گسترش انفجاری ویروس  

اخبارمستقل پزشکان، پرسنل بیمارستانی، شهروندان و حتی وابستگان حکومتی از گسترش انفجاری ویروس و مبتلا شدن شهروندان سخن میگویند. برخی اخبار به “دیگر دیر است و ویروس دارد سونامی میشود” اشاره دارد. اوضاع علیرغم میل همه ما دارد به سمت بسیار خطرناکی سیر میکند.

چه باید کرد؟

حزب کمونیست کارگری- حکمتیست از ابتدا تلاش داشت بسیار مسئولانه به موضوع برخورد کند. ویروس کرونا و اشاعه جهانی آن نه مشابه زلزله است و نه سیل. در اینموارد میشد بسیج عمومی داد، خود مردم و کارگران شریف و انساندوست تجارب غنی دارند و توانستند قبل از رویدادهای دیماه ٩٦ و با علم به اینکه حکومت کاری نمیکند و حتی کمکهای دریافتی را هم می دزدد و به بازار روانه میکند، موجی از همبستگی انسانی خلق کردند. مسئله ویروس کرونا اما یک کیس متفاوت است، همان برخورد را نمیتوان داشت و هر فراخوانی از این دست میتواند عمیقاً غیر مسئولانه باشد. “جمع شوید و اعتراض کنید”، “دست به اعتصاب بزنید” و رهنمودهائی از این دست تنها نمایش نادانی در قبال مسئله ای است که خصوصیات تماماً متفاوتی دارد و تقابل با آن راه و رسم ویژه خود را می طلبد. این وضعیت ابداً “عادی” نیست و تنها جنایتکارانی مانند حسن روحانی میتوانند وضعیت را عادی اعلام و با جان و سلامتی یک جامعه بازی کنند. کسانی که چنین سخنانی را میگویند، اگر در محله و شهر خودشان با اپیدمی روبرو شوند، نه حاضرند از محل زندگی شان بیرون بروند و نه فرزندانشان را به مدرسه و دانشگاه و خیابان بفرستند. ضدیت عمیق و برحق با جمهوری اسلامی طرح هر سیاست نامسئولانه و غیر کارشناسانه ای را توجیه نمیکند. اگر کشورهای همجوار ایران تمامی مبادی ورودی زمینی و هوائی را فورا می بندند، اگر تمام شرکتهای هوائی پرواز به ایران را کنسل و هر ورود از ایران و هر کشور مبتلا به کرونا را تحت تدابیر شدید قرار میدهند، دلیلی جز کنترل دامنه شیوع آن ندارد. هیچ سرمایه داری دوست ندارد منحنی سودش افت کند. ضرر اقتصادی ناشی از این واقعه فیالحال دارد تنه به تنه بحرانهای بزرگ اقتصادی میزند. اما این اقدامات منافع درازمدتتر و استراتژیک تر سیاسی و اقتصادی را مد نظر دارد.

موقعیت کنونی بسیار ویژه است و اقدامات ویژه را می طلبد. دولت اسلامی میگوید از این هفته همه چیز روال “عادی” پیدا میکند. مردم اما میگویند غلط کردی خیلی هم غیر عادی است. دانشجویان در بیش از شصت دانشگاه کشور اعلام کردند که سر کلاسها حاضر نمیشوند. خانوادهها از فرستادن فرزندانشان به مدارس بدرست خوداری میکنند. قطع آمد و رفت ها، مهمانیها، اردوها، جلسات و اجتماعات از نگرانی واقعی سخن میگوید. خانوادهها بحق نگران جان زندانیان و یک کشتار دیگر در سکوت هستند. کارگران از فقدان کمترین امکانات بهداشتی سخن میگویند و ادامه کار را با وضع کنونی غیرممکن میدانند. مسئله جان در میان است آنهم در مملکتی که مقاماتش به کادر پزشکی دستور دادند تست کرونا نگیرید و آمارها را پنهان میکنند. بدرست یا نادرست کرونا دامن آخوندها و سران حکومت را هم گرفته است، مدیریت بحران فاقد هر توانائی حداقلی است، امکاناتی در اختیار شهروندان نیست و با این وضع امکان هیچ تلاش موثری مقدور نیست. ممکن است خانواده هائی که فرزندش در زندان اسیرند و نگران جانشانهستند، نتوانند در منزل بنشینند و جلوی زندان اجتماع کنند، اما فراخوان به اجتماع و اعتراض شهروندان دراین اوضاع خطرناک و بشدت غیر مسئولانه است و کمترین پاسخی هم نمیگیرد. در وضعیت کنونی سیاست تقابل با حکومت باید متناسب با این وضعیت ویژه باشد. از جمله این اقدامات فوری و حیاتی اند:

– قرنطینه فوری شهرها، مناطق و اماکنی که پتانسیل شیوع بیماری را دارند. استفاده از تجارب کشورهای پیشرفته دیگر یک راه حل مقدور و ممکن است.

کار باید تعطیل شود. نباید سر کار رفت. اعمال فشار به دولت از این طریق باید صورت گیرد. سازمان کار و بازتولید جامعه در هر شرایطی الزامی است اما میتواند به سطح حداقلی و قلمروهای ضروری و اوژانسی محدود شود. وضعیت ویژه نیازمند اقدامات ویژه است. با این سیاست باید دولت را موظف به تامین سلامت و جان شهروندان و تامین نیازهای آنان کرد.

ایجاد سازمان خرید آنلاین وسائل ضروری و نیازهای اساسی در سطوح محلی و منطقه ای. این کار امروز بدرجاتی در ایران معمول است و میتواند و باید در این اوضاع ویژه تا فائق آمدن به کنترل بیماری استفاده شود.  

– آزادی فوری زندانیان سیاسی و بیشتر زندانیانی که با جرمهای محدود در زندان بسر میبرند. زندانها یک محل بالقوه خطر هستند و میتواند بیشترین قربانی را بگیرد. هر نوع تعلل دولت در این زمینه را اقدام آگاهانه و عامدانه دولت به قتل عمد و کشتار جمعی تلقی کرد.

– باید با استفاده از نت ورکهای مجازی یک همصدائی و همبستگی قدرتمند ایجاد کرد و پرچمی را که در اعتراضات و اعتصابات تاکنون برافراشته ایم، ازجمله؛ حق شهروندان برای برخورداری از خدمات پزشکی رایگان، تست مرتب و برخورداری از وسائل ضروری بهداشتی و استاندارد را تاکید و جمهوری اسلامی را موظف به تامین آن کنیم.

از همین طریق جامعه را در مقیاس گسترده با توصیههای علمی و کارشناسانه سازمان بهداشت جهانی برای مراقبت از خود آگاه کرد. پمپاژ مرتب اطلاعات به شهروندان توسط پزشکان و کادر درمانی دلسوز و مقابله با تهدید پلیس فتا برای امنیتی کردن اطلاع رسانی در باره سلامت شهروندان.

نرفتن به مساجد، زیارتگاهها و بسیج عمومی علیه هر خرافه مذهبی و توصیه های غیر علمی و غیر کارشناسانه و ضد جامعه. این بهترین فرصت برای نشان دادن بی ربطی دستگاه دین و خرافات اسلامی به سلامت و بهداشت جسمی و روانی شهروندان است.

علیه سؤاستفاده و مال اندوزی عده ای شیاد و سرمایه دار که نیازهای اولیه شهروندان را احتکار میکنند ایستاد و بر وظیفه فوری حکومت در قبال سلامت و بهداشت مردم در وضعیت ویژه و بحرانی کنونی، بر غیر کالائی کردن خدمات پزشکی تاکید کنند.

ضرورت حمایت جهانی

اخبار وضعیت ویژه ایران تقریبا در تمام رسانه ها و توسط سازمان جهانی بهداشت طرح شده است. نهادهائی که آمار شیوع و دامنه تلفات ویروس کرونا را رصد میکنند، از هفته گذشته راجع به وضعیت ایران هشدار دادند. این مسئله ای جهانی است و سازمانهای بین المللی از جمله سازمان جهانی بهداشت که جمهوری اسلامی هم موظف به رعایت قرارداد آن شده است در قبلا کنترل بیماری وظیفه دارند. ایرانیان خارج کشور باید در قبال این موضوع حیاتی فشار بیشتری بیاورند. اگر در داخل کشور مردم با تهدیدات امنیتی روبرو هستند، در کشورهای اروپا و امریکای شمالی این موضوعیت ندارد.

مسئولیت نیروهای اپوزیسیون

جریانات اپوزیسیون ایران باید به این موضوع بمثابه کیسی برخورد کنند که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی پتانسیل یک نسل کشی را دارد و یک جامعه را تهدید میکند. نجات جان مردمی که در خطر هستند و کمک به وادار کردن جمهوری اسلامی برای به اقدامات اوژانسی که هر دولتی در جهان انجام میدهد، از جمله فشارهائی است که میتوان با ابتکارات مختلف آورد.

ویروس کرونا اگرچه تاکنون ضربات اقتصادی برای بورژوازی داشته و منبعد نیز شرکتهای داروسازی از دارو و واکسن آن سود بجیب میزنند، اما زیان غیر قابل جبران آن جان دهها میلیون انسانی است که در کشورهائی مانند ایران مورد تهدید جدی قرار دارند. یک سیاست مسئولانه در قبال حق حیات و سلامتی و آینده مردم اینست که هر کمکی که میتوانیم و از دستمان برمی آید انجام دهیم. در این جدال از جمله میتوان گور حکومت اسلامی را کند اما الان اولویت نجات جان مردمی است که بدلیل پنهانکاری و محاسبات سیاسی ارتجاعی رژیم اسلامی در خطری جدی قرار دارند. سیاست ما دامن زدن به پانیکی که در جامعه وجود دارد نیست، درعین حال بیتفاوتی در قبال آنچه که مقابل چشمانمان در شرف وقوع است و قربانیان زیادی گرفته است را هم سیاستی غیر مسئولانه میدانیم.

٢٧ فوریه ٢٠٢٠