Uncategorized

چراغ زرد ابراهیم علیزاده سبز شد صالح سرداری

روز جمعه ١٢ نوامبر سازمان آقای ابراهیم علیزاده با مرکز همکاری احزاب و سازمانهای ناسیونالیست کرد اطلاعيه مشتركي منتشر کردند. در این اطلاعیه گفته اند منبعد برای جوابگویی به ملزومات انقلاب جاری در ايران متحدانه وارد عمل مي شوند و قرار است در روزهای آینده طرح مشترك شان برای آینده كردستان را، اعلام نمايند. طرح هایشان را شنیده ایم و می شناسیم.

خیزش انقلابی در ایران همه افراد و نیروها را جای واقعی شان میگذارد، ابراهیم علیزاده هم مدتها بود که با “چراغ زرد” حوصله اش سر رفته بود. مدتها بود برای جاانداختن این چراغ زرد و در واقع تبدیل کومله به یک سازمان ناسیونالیست خون دل خورده بود و حتی بخش چپ و مخالف این سیاست در تشکیلات کومله و حزب کمونیست را قلع و قمع و با روشهای “بسیار مسئولانه” حذف کرده بود. بالاخره تحرک انقلابی در ایران این فرصت را بیش از گذشته هموار کرد تا ایشان و سازمانش از چراغ زرد مورد ادعایشان رد شوند و رسما چراغ سبز را برایناسيوناليسم كرد روشن كردند.

این اتفاق جدیدی نیست، سالهاست ابراهيم عليزاده برای همكاری و تشكيل جبهه با احزاب ناسيوناليست كرد تلاش کرده است. در همین دوره اخیر از سوئی با پژاک و از سوی دیگر با زحمتکشانی ها و حزب دمکرات چراغ خاموش و جداگانه اما هماهنگ و توافق شده کار کرده است. امروز دیگر مص مص را کنار گذاشت، چراغ زرد را خاموش و چراغ سبز را برای رفتن با تخته گاز به کمپ ناسیونالیسم کرد روشن کرد. الان باید روشن شده باشد، که یک محور اساسی جدائی در این جریان چه بود. این پروژه و سیاست بدلیل مخالفت بخش چپ این تشکیلات برای مدتی بخشا غیر رسمی و جناحی پیش برده شد و بخشا تا تسویه حساب با مانع چپ در تشکیلات موقتا بایگانی شده بود. حال که قدمهای آماده سازی از جمله برگزاری کنگره هيجدهم و جدا کردن راه فیصله یافته است، دیگر وقت چیدن میوه این سیاست رسیده بود. بعبارت دیگر، جدایی جناح عليزاده و گرفتن كنگره شان، یک گام مهم برای پيوستن بي كم و كاست به مركز همكاری احزاب ناسیونالیست کردستان بود. یك هفته بعد از كنگره هيجدهم، اولين فعاليتي كه به آن دست زدند تعقيب پروژه بايگاني شده و پيگيري اتحاد و همكاری با این مركز بود. هيئت هايشان با عجله به دیدار هر سه عضو این مركز، یعني حزب دمكرات و دو شاخه سازمان زحمتكشان شتافتند.

اطلاعيه مشترك دیروز اعلام رسمی کارها و سیاستهای چراغ خاموش پریروز با چراغ سبز همیشه روشن امروز است. امری که با استقبال ناسيوناليست ها و شور و شعف آنها از پيوستن علیزاده و سازمانش بدامان مركز همكاري روبرو شده است و همزمان همین ناسیونالیست های متعصب، بیش از گذشته عليه كمونيسم و كارگر در کردستان چرند میگویند.

ابراهيم عليزاده، رسما به كمپي پيوسته كه برای جامعه كردستان یک سیاست ارتجاعی و ضد مردمی و کودتاچیانه دارد. علیزاده و مهتدی و ایلخانی و هجری دست در دست هم قرار است از بالای سر مردم، برای آن جامعه تعيين تكليف كنند. قرار است با رژیم و هر جك و جانوری در اپوزسيون بنشينند و پيمان ببندند برای اینكه در بخشي از قدرت سهيم شوند. به قول یكي از سران این مركز، قرار است از همين امروز نيروي پليس را برای سركوب مردمي، كه ممكن است از گرسنگی به انبار غله حمله كنند، سازمان بدهند. و با نسخه ارتجاعي فدراليسم، ميان مردم كرد زبان و غيركرد زبان تفرقه بيندازند و آنها را به جنك بر سر هر وجب خاك و تپه بكشانند. نیروهائی که با راست ترین و ضد زن ترین و بدسابقه ترین جناح های اپوزیسیون هم آواز شدند، کارشان و “هنر”شان فقط نفرت پراکنی و ایجاد تفرقه میان مردم است با این هدف که مقابل چپ جامعه بایستند و مانع همبستگی و همسرنوشتي انسان كارگر و زحمتكش و انقلابی آن جامعه شوند.

ما این پروسه را پيش بيني كرده بودیم. نقد کمونیستی ما به سیاستهای ناسیونالیستی در کومله برای این بود که این سازمان توسط ناسیونالیسم کرد مصادره نشود. مخالفت رفقای خودشان که نهایتا به جدائی کشید، نیز اساسا برسر همین بود. اما مرغ آقای علیزاده یک پا داشت، او آگاهانه و در متن عدم باور به نیروی مردم کارگر و زحمتکش و کمونیسم، همه تخم مرغ هایش را در سبد ناسیونالیسم کرد گذاشت و خود را از مخمصه نجات داد. علیزاده راه مهتدی و ايلخاني زاده بيست سال پيش را رفت و رسما موئتلف ناسیونالیست ها شد تا همان منافعی را دنبال کند که مصطفی هجری ها و مهتدی ها دنبال می کنند. این منافع است، که توضیح میدهد چرا روایت علیزاده از تاریخ حزب و سازمانی که عضو آنست و کشمکش طبقاتی در کردستان و از جمله جنگ دمکرات با کومله، تغییر و شبیه روایت هجری و مهتدی میشود.

انقلاب تنها صحنه شگفتی ها نیست، صحنه تغییرات محیرالعقول میان جریانات و شخصیت های سیاسی هم هست. از نظر ما اتفاق غیر قابل توضیحی نیافتاده است. مسئله یک آکسیون و دو همکاری و ایجاد مناسبات سیاسی متمدنانه نیست، اینها توضیحات دیپلماتیک و اکابری موضوع است. مسئله یک انتخاب سیاسی در یک مقطع سیاسی مشخص است. با پيوستن صریح تر و علنی عليزاده و همفكرانش به اردوی ناسیونالیسم کرد، صحنه سیاسی کردستان و آرایش نیروها از سوئی روشنتر شده است و از سوی دیگر وظایف مشخصی را روی دوش اردوی كمونيست ها و انقلابیون قرار میدهد.

جامعه ایران در متن یک انقلاب بیش از پیش قطبی میشود. اردوها و ائتلاف ها و طرح های مختلفی که اینروزها مطرح میشوند، همه لولای جابجائی نیروها در دو قطب متخاصم طبقاتی اند. چپ و راست بیش از هر زمان در قبال رویدادهای جاری و آینده ایران قطبی میشود. امید احزاب راست و ناسیونالیست چه در سطح سراسری و چه در کردستان، نیروی اجتماعی و انقلابی در صحنه نیست، بلکه حمایت دولتها و لابی های مختلف و امکاناتی است که در اختیار انها قرار داده میشود. برعکس، صحنه های انقلاب و هر ناظری میگوید که این نیروی در میدان و ماهیت و شعارهایش هیچ سنخیتی با آرزوهای برباد رفته ناسیونالیست ها ندارد. کمونیست ها البته برخلاف ناسیونالیست ها و راست ها تریبون و امکانات در اختیارشان نیست، اما نیروی اجتماعی سهمگینی دارند. به صحنه های خیزش انقلابی نگاه کنید؛ بطور واقعی خیزش انقلابی در ایران از روی اهداف حقیر ناسیونالیستی و مذهبی رد شده است و نسل جوان و انقلابی و پیشرو هیچ وجه مشترکی با تفکرات ناسیونالیستی و مذهبی ندارد. این انقلاب از هم اکنون میخواهد با رهبر و شاه و ستمگر و نيروهاي راست و ارتجاعي، تعیین تکلیف کند.

ما بسیار عادی و سیاسی به این اتفاق برخورد میکنیم. مسئله ساده و قابل توضیح است. از انتخابی سیاسی براساس منافع طبقاتی و با چشم باز توسط ابراهیم علیزاده پرده برداری شده است. تعدادی ازچپ هاي ديروز، به راست ها پیوسته اند. جواب ما روشن و سیاسی و طبقاتی است. جواب ما بسیج کمونیست ها و انقلابیون و نسل جدید پیشرو علیه هر نوع خرافه و ارتجاع ضد زن و ضد کارگر، علیه هر نوع معامله با اسلامی ها و نیروهای ارتجاعی در منطقه، علیه بند و بست با رژیم اسلامی که فی الحال زیر هجوم انقلابی مردم است. جواب ما صفبندی قطب چپ و کمونیست در مقابل قطب راست و ناسیونالیست است. همان جوابی که کارگر به سرمایه دار میدهد.

کردستان یک پایگاه قوی چپ و کمونیسم است. خواست یک زندگی بهتر، آزادی و برابری و رفاه، خواست دخالت مستقیم و مستمر در سرنوشت خویش، محوری ترین سوال انقلاب جاری است و خود موضوع نبرد است. جامعه كردستان نیز جامعه ای حزبی است و در چهاردهه گذشته، کمونیسم و برابری طلبی سوسیالیستی یك جنبش واقعي و قائم به ذات یا سنت مبارزاتی و سیاستهای روشن و معرفه خود بوده است. جامعه كردستان مثل تمام کشور، یک جامعه طبقاتی با نیروها و افق های طبقاتی متمایز است. ناسیونالیسم و کمونیسم بمثابه دو جنبش و دو افق متمایز طبقاتی، اینبار هم بمصافی تعیین کننده خواهند رفت. اینبار اما ابراهیم علیزاده وسازمان متبوعه اش به كمپ مقابل پيوسته است.

ما در مقابل ائتلاف و برنامه ارتجاعی ناسیونالیست ها، به اردوی احزاب کمونیست و چپ در كردستان شکل میدهیم، امری که آغاز شده و انتظار اینست که شخصيت های معتبر و بانفوذ جامعه، با تكيه به اهداف و شعارها و مطالبات پيشرو و راديكال نسل جدید انقلابی، با شناخت از سیاستها و روش کار و توهمات احزاب غیر مسئول و مرتجع ناسیونالیسم کرد، پاسخ خود را به اوضاع کنونی بدهند.

١٣ نوامبر ٢٠٢٢
#مهسا_امینی
#انقلاب
#کومله
#سازمان_کردستان_حزب_کمونیست_ایران
#