مقالات

یادداشتها، سیاوش دانشور

مردم زحمتکش بلوچستان: از مولوی و شیوخ عبور کنید!
در خیزش انقلابی جاری استان سیستان و بلوچستان در تناقضی مهلک قرار دارد. بیشترین جانباختگان را بلوچستان داده است و توسط نیروهای سرکوبگر رژیم با خشن ترین شیوه به آنها شلیک شده است. جمعه خونین زاهدان یک نمونه است. شلیک تیر جنگی به سمت مردم دست خالی در شهرهای کردستان و بلوچستان بیشتر از هرجای دیگر ایران بوده است. باید تاکید کرد که این استان غنی از نظر منابع در فقر مطلق و بیسوادی و تحقیر و سرکوب خشن نگاهداشته شده است. بلوچستان آئینه ستم ملی و سرکوب خشن و فقر و نداری است. سوخت بران و داستان “نان برای جان” در این استان و قتل عام جوانان گرسنه توسط باندهای سوخت قاچاق سپاه پاسداران شرح زندگی بسیاری است. آنچه در بلوچستان آزاد است پیروی از یک شیخ در طوایف مختلف است. همین هم در صورت خارج زدن شیوخ از چهارچوبهای دستوری حکومت تحمل نمیشود. اینها همه فرض ماست و برآنیم که انقلاب ایران باید به این دور باطل ستمگری و توحش حکومتی پایان دهد.
تناقض مهلک اینست که حرکت انقلابی در ایران خصلتی زنانه دارد، حضور زنان در آن محوری است، علیه قوانین اسلامی و حجاب اسلامی و زن ستیزی است، ضد آخوند و دستگاه مذهب است و خواهان عدم دخالت دین در احوال شخصی مردم و سیاست است، برابری طلب و ضد تبعیض است و علیه هر نوع ستم و نابرابری است. اما در بلوچستان برخلاف کردستان، شیوخ سنی از مولوی و نقشبندی و دیگران نقل مجلس اند و “رهبر” اند، نماز جمعه تریبون اعلام نارضایتی خانوادگی مولوی است و اعتراضات توده ای بشدت مردانه است. زن در این سه ماه از صحنه سیاست حذف شده است. دو مورد حضور محدود زنان نشان داد که زنان در بلوچستان رادیکال ترند، سرنگونی طلب ترند، برابری طلب ترند اما در چمبره مردسالاری و سنت و اسلام گیر افتاده اند. سکوت در مقابل وضعیت زنان در بلوچستان آوانس دادن به ارتجاع طالبانی و برعلیه ماهیت حرکت انقلابی است.
این اوضاع باید آگاهانه عوض شود. رقابت آخوندهای شیعه و سنی امر ما نیست، اختلاف مذهبی خامنه ای و مولوی اساسا مسئله ما نیست، جوابی به زن و مرد تحت ستم و محروم از تحصیل و فراغت و امنیت نمیدهد. مردم بزرگسال در بلوچستان و هرجای ایران حق دارند هر مذهبی داشته باشند و یا هیچ مذهبی نداشته باشند، این حق مسلم و امر خصوصی افراد است، اما انقلاب ایران مذهبی نیست و دین و شرع هیچ سنخیتی با آن ندارد. این انقلاب زنانه است، بر حضور قوی زنان و استیفای حقوق فردی و اجتماعی و برابری کامل زن و مرد تاکید دارد. “انقلابی” که زن را از صحنه حذف کند بدرد هیچکس نمیخورد. کسی و کسانی که از مبارزه انقلابی و سرنگونی حکومت “دفاع” می کنند، نمیتوانند اسارت زنان در منازل را توجیه کنند. نه مولوی و شیوخ سنی و نه مردسالاری و فرهنگ و عرف حاکم. اسلام فرهنگ و ایدئولوژی و اخلاق کلکتیو مردم نیست، فرهنگ و ایدئولوژی و اخلاق طبقه حاکم است که در زن ستیزی و تبعیض براساس جنسیت و اشاعه واپسگرائی ذینفع است.
علیرغم این موانع جدی، مردم بلوچستان و بویژه زنان در همان مواردی که بطور محدود بمیدان آمدند، شعارهای رادیکال و برابری طلبانه و در راستای همبستگی با کل مردم ایران و خیزش انقلابی سر دادند. مردمی که شعارهایشان عمدتا مانند تهران و شیراز و سنندج و هرجای ایران است، چرا باید قیمومیت و رهبری تعدادی شیخ مرتجع را بپذیرند و مستمع تریبون نماز جمعه مولوی ها شوند و بعد از نماز جمعه در خیابان حرفشان را بزنند؟ این تناقض زیاد دوام نمیاورد و جائی به نفع سوئی از معادله می شکند.
منفعت آنی و آتی مردم سیستان و بلوچستان در اینست که بسرعت از مولوی و شیوخ عبور کنند. زنان و مردان باید آگاهانه و مشترکا در اجتماعات شرکت کنند، تفاوتهای تصنعی را کنار بزنند و اتفاقا بر امر خصوصی بودن دین تاکید کنند. مولوی ها که روزی از رفراندم میگویند و روی از عذاب خدا، بیهوده آنجا به نان و نوائی نرسیدند. کسانی که طرفدار طالبان اند چگونه میتوانند طرفدار حقوق و ازادی زن باشند و یا جوان سکولار و بی دین را تحمل کنند؟ نسل خدانورها، نسل زنان انقلابی، جوانان زحمتکشی که چیزی برای از دست دادن ندارند، قبل از هر کسی باید زنجیرهای فکری و سنت و عرف را بشکنند چرا که این اولین قدم انقلاب است. در این میان کمونیست ها و سوسیالیست ها و سکولارهای این استان نقش کلیدی در تغییر صحنه سیاسی و شکستن قالب ارتجاعی کنونی دارند.
زنان، جوانان، مردم زحمتکش! ما نیازی به تعدادی آخوند مفتخور و مرتجع ضد زن در “صفوف انقلاب” نداریم، انقلاب علیه موجودیت و تاریخ و عملکرد ضد انسانی یک حکومت مبتنی بر دین است. از مولوی و شیوخ تازه “انقلابی” و مفتخور و طالبانیست عبور کنید!
٢٣ دسامبر ٢٠٢٢
کمال خرزای: «آمریکا آمریکا، با مائی یا با اونا»؟
امروز نشریات حکومتی از نشست تهران و اظهارات محمد خرازی تیتر زدند. کمال خرازی مشاور خامنه ای از «آمادگی جمهوری اسلامی برای بازگشت به تعهدات برجامی» سخن گفت و مجددا تاکید کرد که «ما دانش تولید بمب اتم را داریم اما آنرا حرام میدانیم و قصد تولید بمب را نداریم». این اظهارات را روزنامه وطن امروز با عنوان «بازدارندگی اتمی» تیتر کرد و مدعی شد که توانایی رژیم در ساختن بمب اتمی خود «یک عامل بازدارنده» است.
خروجی این نمایش شعار دادن و عضله پفکی اتمی بازدارنده نشان دادن، برای اینبود که به آمریکا پیغام دهند که «بین حمایت ریاکارانه از اغتشاشات با برگشت به برجام یکی را انتخاب کند»!
خودشیرینی گماشته خامنه ای برای دولت آمریکا چند هدف دارد: اول، نمایش «کنترل رژیم بر اوضاع» در کنار ترور و اعدام و آزادی تعدادی از زندانیان. دوم، بازسازی و وصله پینه مناسبات سرد با دولتهای غربی و شروع دور جدیدی از مذاکرات. سوم، تبدیل برجام به ابزاری برای اعمال فشار به دولتها که بصورت صوری هم از اعتراضات در ایران حمایت نکنند و با انعقاد مجدد قرارداد برجام رژیم را برسمیت بشناسند. خامنه ای خیلی صریح به آمریکا میگوید بین این دو انتخاب کند.
همه اینها در حالی است که رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در واکنش به خبر اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای از سرگیری مذاکرات مدعی شد که «آخرین امید جمعی برای اجرای کامل برجام از دست رفته است». جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی هم گفت: «در حال حاضر هیچ پیشرفتی در توافق هسته‌ای ایران وجود ندارد و هیچ پیشرفتی هم در آینده نزدیک مورد انتظار نیست و توافق هسته‌ای در حال حاضر تمرکز آمریکا نیست».
زمانی در جنبش سبز اصلاح طلبان حکومتی به اوباما گفتند: «اوباما اوباما با مائی یا با اونا»؟ سران و افق جنیش سبز حکومتی بودند. موسوی میخواست به «دوره طلایی» امام قاتل برگردد. امروز ما و اونا فرق دارد. «ما» جمهوری اسلامی بزعامت خامنه ای و قاتلان حرفه ای است و «اونا» زنان و مردان انقلابی ای هستند که برای برانداختن جمهوری اسلامی، این تحفه آمریکا و دول غربی در انقلاب ۱۳۵۷ ایران بمیدان آمده اند. کمال خرازی با این اعلام آمادگی جمهوری اسلامی و پیشنهاد به آمریکا از جانب خامنه ای میگوید: «آمریکا آمریکا، با مائی یا با اونا»؟
آمریکا و اروپا و روسیه و چین هم که با شماها باشند، توسط خیزش انقلابی سرنگون می شوید.