مقالات

جنبش طبقه کارگر در چهارمین ماه خیزش انقلابی متشکل شویم! امیر عسگری

در دیماه ۱۴۰۱ و چهارمین ماه خیزش انقلابی وارد شدیم. مبارزاتی که جرقه آن از اعتراض مقابل بیمارستان کسری تهران عصر جمعه ۲۵ شهریور به فراخوان آزادیخواهان در پی اعلام مرگ مهسای امینی آغاز شد. در اعتراضات ایندوره در کنار و همراه اجتماعات توده ای در شهرهای ایران، شاهد حضور قدرتمند دانشجویان در سطح سراسری با شعارهای ضد تبعیض و آزادیخواهانه بودیم.
کارگران پیمانی و پروژه ای نفت در اواسط مهرماه شروع به اعتصاب کردند که به دلیل سرکوب شدید و بازداشت‌های زیاد برای مدتی مجبور به تعویق انداختن اعتراضات و اعتصابات شدند. در سومین ماه مبارزات توده ای، شاهد پیوستن کارگران بخش های مختلف به اعتصابات شدیم. در خیزش توده ای و انقلابی مردم زحمتکش و کارگر و فرزندان کارگران در سراسر کشور و دانشگاه ها نقش اساسی در مبارزات برای سرنگونی جمهوری اسلامی داشتند، محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد که توسط جنایتکاران اسلامی اعدام شدند خود کارگر بودند. بحث برسر نقش کارگران بمثابه یک طبقه است.
وقتی جامعه توقع دارد کارگر به صحنه بیاید، میخواهند کارگران کار را تمام کنند. الان یا همه طرفدار کارگر و دخالت وی هستند یا به کارگران تندی می کنند که چرا زودتر اعتصاب نمی کنید؟ و البته جواب نمیدهند که آیا کارگران نمیخواهند اعتصاب کنند یا نمیتوانند اعتصاب کنند؟ اگر نمیتوانند محدودیتهایشان چیست و چطور باید برطرف شود؟ مثلا در این اوضاع اقتصادی و سرکوب هزینه دو هفته اعتصاب را چطور باید تامین کرد و یا آیا اساسا جنبش توده ای بحدی جلو رفته که کارگران با اعتصاب کار را تمام کنند؟ اینها سوالاتی است که عمدتا بی جواب میمانند.
یا کسانی که میگویند انقلاب همگانی است، کارگر را برای کمک به اهداف غیر کارگری خودشان نیاز دارند. چپ پوپولیست و همه با همی میگوید خیزش انقلابی جاری “همگانی” است. گفتن اینکه در خیزش توده ای بخشهای مختلف جامعه شرکت دارند حرف عجیب و تازه ای نیست، هر خبرنگار تازه کاری هم میتواند آنرا بییند که اقشار مختلف مردم یا نظرات مختلف در جنبش توده ای شرکت دارند. نکته اینست که تمامی گرایشات در این اعتراضات و خیزش نقش دارند ولی هر گرایشی سعی دارد امر سیاسی خود را پیش برده و همراه با سرنگونی رژیم مطلوب خود را نیز مطالبه کند.
خیزش انقلابی در مقطعی رژیم را سرنگون میکند و اینجا معنای سرنگونی و پیروزی انقلابی بر جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب کلیدی است. در این برهه که جامعه خیز برداشته تا از قید نظام اسلامی و مذهب و تفرقه قومی نجات یابد، بورژوازی میخواهد نظم را بازسازی کند و کارگران و کمونیست ها به انقلاب کارگری چشم دوخته اند. نقش تاریخساز طبقه کارگر در کنار حزب کمونیستی اش اینجا کلیدی میشود. ما برای سرنگونی انقلابی تلاش می کنیم، یعنی سرنگونی با یک پرچم چپ صورت گیرد و دولت انقلابی حاصل از سرنگونی بتواند نیروی لازم برای انقلاب کارگری و تداوم انقلاب را تامین و پیروزی انقلاب را از منظر اکثریت جامعه تضمین کند.
در مسیر انقلاب کارگری چه باید کرد؟!
کارگران چطور باید خودشان را به تحولات برسانند؟ شعارهای کلیشه ای اعتصاب عمومی و اعتصاب سیاسی جوابگوی وضعیت پیچیده کنونی نیست. در شرایط کنونی دو موضوع مهم و اساسی در برابر کارگران قرار دارد. اول فقدان تشکل. تجربه زیسته کارگران در مبارزه میگوید که از طریق مجمع عمومی و جنبش مجمع عمومی میتوان توده کارگران را در فرصتهای مناسب حول خواستهای واقعی و عمومی رفاهی به اعتراض و اعتصاب کشاند، پایه های شوراها را در مراکز کار و محل زیست ایجاد کرد، همبستگی های وسیعتر رشته ای و فراکارخانه ای ایجاد کرد و شبکه عمل مبارزاتی و اعتصابی فعالین و رهبران عمل کارگری را تقویت و گستری داد. اینها پایه اساسی هر اعتصاب مهم کارگری و دستور فوری روز است. دوم، ابراز وجود سیاسی. کارگران میتوانند اکت سیاسی داشته باشند. در مورد رویدادها در حدی که امکان دارد و توازن قوای سیاسی اجازه می‌دهد، اعلام همراهی با مبارزات مردمی یا مخالفت با اعدام یا خواست آزادی زندانیان سیاسی و یا طرح خواستهایی همه شمول برای کارگران و مردم از این جمله اند. امری که تشکلهای عمدتا غیر فابریکی و نهادهای فعالین کارگری انجام میدهند اما اهمیت چنین اکت هایی توسط کارگران شرکتهای مختلف صنعتی در جامعه بسیار فراتر میرود.
بعنوان مثال، دانشجویان نمونه جالبی از اکت سیاسی علیرغم ‌سرکوبها نشان دادند. در ۱۴ الی ۱۶ آذر بصورت سراسری اعتراضات رادیکال خود را پیش بردند. قطعا جنبش کارگری را نمیتوان با مبارزات دانشجویان مقایسه کرد، مکانیسم مبارزه اینها تماما متفاوت است، سوالات روزشان متفاوت است و شرایط مبارزاتی یکسانی ندارند. ندیدن اینها باعث میشود با کارگر به زبان ارباب سخن بگویید و درکی نازل از پیچیدگی زندگی و مبارزه کارگر بدست دهیم.
کارگران در سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان کثیف ترین حکومت سرمایه داری ذینفعند و بیشتر از هر بخش جامعه لطمات این حکومت را خورده اند. کارگران در عین حال برای نجات از سرمایه داری به انقلاب طبقه خویش، به انقلاب کارگری برای آزادی و رهائی جامعه چشم دارند. به نظام سوسیالیستی و یک جامعه آزاد و برابر. سرمایه داران و جنبشهای راست نیز جمهوری اسلامی را نمیخواهند و برای سرنگونی از بالا تلاش می کنند، موقتا از “انقلاب” تمجید می کنند ولی به تعمیر و بازسازی نظم کهنه چشم دوخته اند. این جنگ واقعی است، همه با همی وجود ندارد. جمهوری اسلامی باید برود، زنده باد انقلاب کارگری!
اول دی ماه ۱۴۰۱