اکتبر میپرسد: جنبش انقلابی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در جریان است. بهمین خاطر هر یک از جنبشهای چپ و راست در این روند با اهداف طبقاتی-اجتماعی خود میکوشند آلترناتیو خود را به جامعه ارائه دهند. جنبش راست«کمپین من وکالت میدهم» را حول رضا پهلوی به راه انداخته است، داستان چیست و این تلاش در خدمت چه اهدافی است؟
عبداله دارابی: همانطور که اشاره کردید راه اندازی هشتگ «من وکالت میدهم» فقط یکی از تلاشهای رضا پهلوی و طیف حامیان وی است. رضا پهلوی در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد«مردم بیاند به من بگویند نمایندگی مرا قبول دارند تا منهم آستین ها بالا بزنم» یعنی دوره چانه زنی برای مشروعیت خویش را با دول غرب آغاز کن
این آدم شیفته قدرت و ونوچه خدمتگزار سرمایه، بدون درس عبرت گرفتن از تاریخ و سرنوشت خاندان خود، با هدف دور زدن و به شکست کشاندن خیزش انقلابی حی و حاضر در خیابانها و مراکز کار و زندگی مردم در سراسر ایران، به عنوان «ناجی و نجات دهنده» بیش از ۸۵ میلیون انسان اسیر و گرفتار دست جمهوری اسلامی در بارگاه آمریکا و دول غرب زانو زند و از این طریق نسخه نجات گذر از جمهوری اسلامی را از آنان بگیرد و به قدرت و حکمرانی خود مشروعیت ببخشد. عجبا! گویی منحرف کردن و به بیراهه کشاندن انقلاب ۵۷ به وکالت خمینی، فرضی است که باید رضاپهلوی هم بخاطر برآورده کردن امیال و آرزو هایش آنرا بجا آورد و با پاشیدن خون به جامعه و کشتار صد ها هزار نفر از آن عبور کند!
رضا پهلوی و فراریان رسوا و از گور بر خواسته برای بازپس گیری قدرت، فشار از پایین را هم بعنوان یک اهرم موثر برای چانه زنی با سران و نیرو های آدمکش رژیم ضروری میدانند و مردم را تشویق میکنند تا رژیم را چنان تضعیف کنند که به مذاکره با آنها تن در دهد. بکارگیری این دو سیاست بطور موازی کاری است که راست پرو غرب، آنرا در دستور خود قرار داده و برای رسیدن به آن به هر ترفندی متوسل میشود. واقعیت این است کل این طیف بدون هیچ استثنایی با سرنگونی جمهوری اسلامی به شیوه انقلابی مخالفند. در نتیجه میکوشند بوسیله مردم رژیم را چنان تضعیف کنند که به مذاکره با دول غرب و آنها تن در دهد تا در نهایت راه سازش و بده بستان هموار گردد، بطوریکه بتوانند از بالای سر مردم پروسه تعویض رژیم را به سرانجام برسانند و در طی این پروسن خود جایگزین جمهوری اسلامی شوند. آنوقت نظام بردگی و بندگی سرمایه داری دست نخورده را در راستای صلاحدید و منافع خود راه اندازی کنند و حراست و حفاظت از آن را هم به نیرو های آدمکش سپاه و بسیج بسپارند.
سوال این است چرا رضا پهلوی و حواریون وی به تکرار سناریوی سوخته خمینی پناه برده و به آن متوسل شده اند؟
دلیل این کار این است که در اساس منافع و اشتراک طبقاتی هر دو بخش پهلوی و جمهوری اسلامی یکی است. اگر صف و طیف پهلوی بر جمهوری اسلامی پیروز شود از نظر طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در اصل صورت مساله تغییر خاصی به نفع مردم حاصل نمیشود. چیز خاصی غیر از آنچه که جمهوری اسلامی به ارمغان آورد، نصیب مردم نمیشود. رژیم جمهوری اسلامی ادامه دهنده رژیم شاه بود نه چیزی خلاف آن.
در نتیجه، اگر پهلوی و طرفداران رژیم سابق مجددا ابقا و جایگزین شوند چیزی غیر از تکرار یک پروسه امتحان پس داده و ناموفق اتفاق نخواهد افتاد. نظم و سیستم مد نظر هر دوی اینها یکی است. نظام سرمایه داری مبتنی بر استثمار وحشیانه طبقه کارگر و بیحقوقی مردم محروم و ستمدیده، هر دوی این نظام ها بخاطر بقایشان بی محابا به جامعه خون پاشیده اند.
نیروی های سرکوبگر و آدمکش و ضد بشری از بسیج و ارتش و اطلاعات و نیروهای امنیتی از فاکتورهای ثابت و مورد تأیید هر دو طیف برای ادامه بقا است. رضا پهلوی بی شرمانه تر از سران جمهوری اسلامی، رسما در تلویزیون در وصف حال نیرو های آدمکش سپاه و بسیج به عنوان نیرو های مدافع و حافظ آینده جامعه ایران بعد از سرنگونی رژیم اسلامی اسم برد.
مهمتر از همه اینها، هر دو نیرو تا مغز استخوان ضد انقلاب هستند و از سرنگونی جمهوری اسلامی به شیوه انقلابی بشدت وحشت دارند و میترسند در برابر خواست مردم بپا خواسته همه چیز را از دست بدهند.
هر دو مشترکا برای مسخ ماهیت و اهداف انقلابی این خیزش براه افتاده تلاش میکنند. آنها مخالف جدی تغییر نظم موجود و ضدیت آشکار و علنی با انقلاب مردم ایران هستند. به بهانه تمامیت ارضی، مردم معترض را تهدید میکنند. رضا پهلوی رسما حفظ تمامیت ارضی را به عنوان پیشرط همکاری با دیگر احزاب همپالکی خود قرار داده. آنها مخالف مذهب ستیزی مردم بپا خواسته ایران هستند. محمد رضا پهلوی چند سال قبل از سقوط رژیم پهلوی بجای مدارس و دانشگاه چندین هزار مسجد را ساخت و تعمیر کرد.
اکتبر میپرسد: شما در این رابطه به تلاشهای همه جانبه راست پروغرب بمنظور تحمیل هژمونی سیاسی خود از بالای سر جنبش جاری و حی و حاضر در خیابان اشاره کردید، برای خنثی کردن و به شکست کشاندن این کمپین، چکار باید کرد؟
عبداله دارابی: طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران، قبل از هر چیز باید در نحوه سرنگونی رژیم بسیار سنجیده و دقیق عمل کنند، چون ماحصل عمده آینده بعد از سرنگونی به هژمونی دور اول ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی گره خورده است. اگر سرنگونی رژیم به شیوه انقلابی توسط کارگران و مردم آزادیخواه صورت بگیرد بی تردید روند تداوم آینده بعد از سرنگونی بر وفق مراد مردم انقلاب کرده پیش خواهد رفت. بهمین خاطر دوره انقلابی، یک دوره بسیار حساس و پیچیده است که پیشبرد موفقیت آمیز آن در گرو اتخاذ سیاست و تاکتیک و عمل انقلابی دقیق و بموقع میباشد. ماحصل دقیق دوره انقلابی در وهله اول باید به درهم شکستن کامل کل دستگاه سرکوب منجر گردد تا مدافعین وضع موجود سرمایه هم در بقای رژیم و هم آینده بعد از سقوط درمانده و آچمز شوند. اپوزیسیون طرفدار وضع موجود قبل و بعد از سقوط جمهوری اسلامی، به عناوین مختلف میکوشند مردم به پا خواسته و انقلاب کرده را تحت نام وکیل و قیوم و انواع ترفند های دیگر فریب دهند و از این طریق آنان را در عرصه تصمیم گیری سیاسی و نهایی برای حال و آینده خود محروم و بی بهره سازند. نسخه ای که رضا پهلوی و حامیان وی برای حال و آینده بعد از سرنگونی تدارک دیده اند و میخواهند به مردم حقنه کنند. این اپوزیسیون درمانده و سخیف، با سیاست فریبنده وکالت ابتدا میکوشند هژمونی خود را بر مردم تحمیل کنند تا در پس آن راحت تر و کم درد سر تر آینده بعد از سرنگونی رژیم را هم به نفع خود رقم بزنند.
اما این نقشه خیال باطلی بیش نیست! هوشیاری کارگر کمونیست و مردم آزادیخواه در بیرون و درون ایران، اتحاد جمع نان به نرخ روز خور های ملی اسلامی و راست پرو غرب، برای پروژه وکالت دهی رضا پهلوی، با کمتر از یک در صدر واجدین رای دهندگان مفتضانه به شکست کشیده شد. مردم به خوبی نشان دادند آزموده را آزمودن خطاست! مردم بپا خواسته با هوشیاری خود نشان دادند فرسنگها از فرهنگ این کمپ دست بوس و بیعت کن و نان به نرخ روز خور فاصله دارند. شکست کمپین انحصار گران چنان اثر گذار بود که، نتوانستند مخالفت و اعتراض و عجز و گلایه درون خودشان را هم پنهان کنند. در راستای این ضرورت است که نیروهای مترقی و چپ، کل طیف حواریون و سیاستگذاران این کمپ ضد کارگری و ضد کمونیستی را بیش از پیش افشا و منزوی کنند.
عبداله دارابی ۳۰ ژانویه ۲۰۲۳