زتان معترض و بیزار از تحقیر و بیحقوقی از شروع خیزش انقلابی در شهرهای ایران با جسارت بینظیر حجاب از سربرداشتند و با آتش زدن حجاب علیه یکی از مهم ترین ارکان ایدیولوژیک اسلام و بارزترین خصیصه جمهوری اسلامی به خیابان آمده و در صف مقدم مبارزات مردم محروم علیه سرکوب و استبداد حاکم باریکاد بستند.
در دانشگاهها دست به مقاومت و تعرض زدند و مرتجعین و عوامل حکومتی را بیرون کردند. در زندانها مقاومت کردند و در خیابان به گلوله بسته شدند. از خیابان تا محل کار و زندگی برای تثبیت حق یک زندگی آزاد و برابر و پایان دادن به تحقیر و سرکوب فریاد برآوردند. ندا و پیام آزادی و برابری زنان در طی این ۴ ماه به گوش میلیون ها انسان در کل دنیا رسید و الگوی زنان کشورهای همسایه شدند. روزنامه های معتبر دنیا مزین به عکس هایشان شد و آوازه شجاعت و مبارزه این زنان دنیا را به احترام واداشت. این روزها زن بودن در جای جای ایران نشان مقاومت و مبارزه علیه زن ستیزی و آپارتاید جنسی حاکم است که در طی ۴۴ سال با کمک قوانین و فرهنگ و سنن عقبمانده در تلاشی ناموفق قصد حذف زنان در کل فضای عمومی و اداری و آموزشی را داشت.
اما در این جهان مملو از تبعیض و نابرابری زنانی که چشم میلیونها انسان در سراسر دنیا به مبارزه و تلاش آنان خیره شده هنوز قربانی ناموس پرستی و تعصبات کور مردسالارانه و ضد زن میشوند. در طول دو هفته گذشته دستکم قتل ۵ زن به دست اعضای نزدیک خانواده گزارش شده. ۵ زنی که تنها جرمشان زن بودن است. زنانی که مرزها و قوانین مذهبی و سنتی را شکسته و فریاد نه به بیحقوقی و تحقیر را در آنسوی مرزها هم طنین انداز کرده اند در اسارت مناسبات و فرهنگ عقبمانده خانوادگی و اجتماعی جانشان گرفته میشود و دور باطلی از قتل و خشونت وحشیانه در تکراری تلخ چهره کریه خود را به نمایش میگذارد.
در شرایطی که خیزش انقلابی کماکان در اشکال متفاوت در جریان است و زنان همچون پیشقراولان این اعتراضات ظاهر میشوند خبر قتل فجیع ۵ زن در شهرهای مختلف تکان دهنده و غیر قابل باور است. این در حالی است که حتی نیروهای سرکوبگر حکومتی در مقابل اراده و استقامت زنان مستاصل هستند اما در جمع خانواده هستند مردانی که در پی اثبات مردانگی و شرف خود از کانال قتل و کشتار زنان هستند.
اما در دنیای واقعی حکومتی که برای اعتراضات برحق خیابانی حکم دار و اعدام صادر میکند و برای قاتل مونای جوان که سرش در خیابانهای شهر گردانده شد ۸ سال مجازات زندان تعیین میکند هنوز کشتن زنان نه عجیب است و نه غیر قابل باور. این مجازاتها بیشتر تشویق به قتل زنان و میدان دادن به قلدری و خشونت افسار گسیخته مردانه است.
گرچه ضدیت آشکار و علنی با زنان و وجود قوانین مبتنی بر آپارتاید جنسی در همه زوایا و حواشی این حکومت تنیده است، اما حضور خیزش انقلابی جمهوری اسلامی را در بن بستی همه جانبه قرار داده و یک فاکتور مهم در تغییر نگاه جامعه نسبت به عرصه مطالبات و حقوق زنان میباشد. با این وجود تا تغییرات ریشه ای و بنیادی در قوانین و مناسبات حاکم بر خانواده و برخورداری از برابری بیقید و شرط زنان و مردان در همه عرصه ها از جمله حیطه زندگی شخصی هنوز راه درازی در پیش داریم.
آنچه که قطعی و غیرقابل بازگشت است این است که هیچ چیز در جامعه و در مناسبات مردم محروم با حکومتی سرکوبگر که شمشیر از رو بسته به پیش از چهار ماه قبل برنمیگردد. نه مناسبات و روابط خانوادگی نه صفبندی هایی که از قبل وجود داشته هرگز به قبل از شهریور ۱۴۰۱ برنخواهد گشت. این روزها و در طی جانباختن معترضینی که در خیابان و زندان جان عزیزشان را از دست دادند شاهد واکنشی کاملا جداگانه و متفاوت هستیم، مادرانی که بر مزار عزیزانشان سخنرانی میکنند، همسرانی که از آرزوهای شریک زندگیشان میگویند و عهد میبندند راهشان را ادامه دهند. این روزها علیرغم غم سنگین همگان در سوگ عزیزان از دست رفته اما دیگر شیون و مویه سهم زیادی ندارد. آنچه هست خشم و نفرت است و جایگزین کردن یک فرهنگ تازه در مقابل سنتهایی که از قبل حاکم بوده. این روزها زنان و مردان در خیابان و خانه و دانشگاه از یک درد و یک آرزوی مشترک حرف میزنند، برابری و همسرنوشتی همه محرومان و رهایی از یوغ اسارت و بندگی.
اگر تا ۶ ماه پیش تعدادی باد در غبغب مینداختند و دم از حفظ حرمت خود و خانواده با محدود کردن زنان میزدند و با افتخار لکه ننگ را با خون میشستند، بدون تردید امروز در مقابل افکار عمومی و حتی اعضای خانواده نه سرافراشته ای دارند و نه جرات دفاع از این جنایت و فاجعه انسانی. اینجاست که مدعی هستیم هیچ چیز به قبل از شهریور برنخواهد گشت، نه انسانها نه روابط و مناسبات اجتماعی مابین آنان.
امروز اعتراض علنی به قتل زنان نه تنها ممکن است نه تنها بسیار ضروری است بلکه یک وظیفه مهم برای همه کسانی است که در این ۴ ماه همراه و همدوش هم، زن و مرد علیه کلیت این نظم پوسیده در خیابان و مدرسه و محل کار و زندگی خواستار تغییرات ریشه ای و سرنگونی جمهوری اسلامی شده اند. فراموش نکنیم در این مدت زنان و مردان همراه هم به پدیده زن ستیزی و مختصات آن از جمله حجاب اسلامی به یکسان اعتراض کرده و در به آتش کشیدن آن سهیم و همراه بودند. این اتحاد و پشتیبانی را باید گسترده تر کرد و مبارزه علیه نابرابری، خشونت و قتل زنان را در خیابان به مبارزه با سنن و فرهنگ ارتجاعی در خانواده گره بزنیم. نباید اجازه داد جامعه یکبار دیگر شاهد خاموش قتل و کشتار زنان زیر نام ناموس و حریم شخصی باشد.
ملکه عزتی