مقالات

سالگرد انقلاب ۵۷؛ شباهتها و تفاوت‌ها با دوره انقلابی کنونی امیر عسگری

 

انقلاب ۵۷ که توسط جریان اسلامی سرکوب شد دارای شباهتها و تفاوت‌هایی با دوره انقلاب امروز است. همانطور که هر دو حکومت سلطنتی و جمهوری اسلامی به لحاظ خودکامگی، سرکوب، کشتار و استثمار طبقاتی با هم شباهت دارند، مبارزات انقلابی و خواستهای مطرح شده از سوی طبقه کارگر و مردم زحمتکش و زنان و مردان، با هم شباهت دارند.

در انقلاب ۵۷ جنبش ملی-اسلامی با کمک دولتهای غربی و کنفرانس گوادلوپ روی موج انقلابی سوار شدند و جریانات “ضد امپریالیست” و عمدتا طرفدار شوروی سابق مثل حزب توده و اکثریت موئتلف آنها شدند. ملیون و تفکر توده ای در سیمای خمینی آرزوهایش را میدید و جمیعا علیه کارگران و انقلابیونی که زندگی بهتری را جستجو میکردند ایستادند و نهایتا آنها را بخون کشیدند. این همه با همی موجب شد تا پروسه سر بریدن انقلاب و حذف مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی شتاب پیدا کند و همراه با آغاز جنگ ایران و عراق، سرکوب قطعی انقلاب و قتل عام وسیع در دهه شصت صورت گرفت.

بعد از چهار دهه هنوز این گرایشات در صحنه سیاسی حاضرند و هنوز کمابیش همان سیاستها را دنبال می کنند. و هنوز انقلابیون و مردمی که حکومت اسلامی را قبول نکردند و علیه اش ایستادند، مبارزه می کنند و بار دیگر در جامعه و در کف خیابان، دانشگاه و کارخانه این دو صف عمده تر را می بینیم. این گرایشات را می‌توان در خیزش شهریور ۱۴۰۱ به وضوح دید.

در مقایسه دوره انقلاب ۵۷ با دوره انقلابی کنونی، تمایزات مثبت و درخور توجه ای را میتوان برشمرد.
جامعه کنونی اسلام زده نیست، ضد اسلامی است. ضد زن نیست، طرفدار زن است، فردمحور نیست، به امر جمعی متکی است. شعارهایش روشن تر است و علیه سیاست همه با هم است.

در دوره کنونی بورژوازی همان راه سابق را میرود. تلاش‌های مختلف رضا پهلوی برای جمع کردن جریانات مختلف پشت خود و شکست اخیرش در مضحکه “وکالت سیاسی” و پلاریزه تر شدن اپوزیسیون، نشان اینست که تکرار سناریوی ٥٧ خمینی ممکن نیست. همزمان با مبارزات در داخل کشور، همسوئی بین قطبهای چپ از یکطرف و قطب راست از طرف دیگر، دلیل دیگری بر شکست سیاست همه با هم و امروز اتحاد نیروهای راست و ناسیونالیست و پوپولیست است. دوره انقلابی کنونی جامعه و اپوزیسیون را وارد صف بندی برای دو آینده متفاوت کرده است که اتفاقی بسیار مثبت است.

در کنار شعارهای رادیکال و برابری طلبانه شاهد عمل سیاسی و میدانی رادیکال مانند حجاب سوزان بودیم که از نفوذ فکری جریانات چپ و مشخصا کمونیسم کارگری میگوید. شعارهای مشخص تر ضد سلطنتی و ضد قومی نقطه قوت دیگر است. سر دادن شعارهایی مانند “سقف و کتاب و گندم، قدرت بدست مردم” و “نه شاه میخوایم نه رهبر مرگ بر ستمگر” از یک آگاهی نوین سخن میگویند که مانع بزرگی در مقابل سیاستهای همه با همی و ناسیونالیستی است. علی رغم تبلیغ راست بر “اتحاد” و “تفرقه ایجاد نکنیم”، این سیاست تاکنون شکست خورده است. عدم اتحاد با نیروهای مرتجع و راست بخصوص از سوی نیروهای چپ و کمونیست و تشکیل صف مستقل و تقویت تشکل یابی نیروهای چپ و پیشرو نشانگر فهم و درک سیاسی از شرایط کنونی و ندادن امتیاز به هرگونه نیرویی است که میخواهند نظامی بالادست مردم و یا نوعی دیگر از سرمایه داری را بر جامعه تحمیل کند. ما معتقدیم که راستها سرنگونی طلب هم نیستند نهایتا با جمهوری اسلامی مخالفند اما کل سیستم را میخواهند نگاه دارند. کمونیست ها برعکس سرنگونی طلب و انقلابی اند و کل سیستم را میخواهند عوض کنند.

چپ و کمونیست در شرایط کنونی و سالگرد بهمن ۵۷ به جمهوری اسلامی و هر نوع راست و بورژوایی باید بیش از پیش نشان دهد که نه تنها خواهان انقلاب کارگری و کمونیستی است، بلکه در مقابل هر نوع بند و بست از بالا و تلاش برای بازسازی سرمایه داری خواهد ایستاد.

۲۰ بهمن ۱۴۰۱