مقالات

جایگاه سیاسی “منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی” در مبارزات جاری و نگاهی به انتقادات تا کنون مطرح شده سخنان رحمان حسین زاده در سمینار نتی بیست و پنجم فوریه ٢٠٢٣ مقدمه:

جایگاه سیاسی “منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی” در مبارزات جاری و نگاهی به انتقادات تا کنون مطرح شده
سخنان رحمان حسین زاده در سمینار نتی بیست و پنجم فوریه ٢٠٢٣
مقدمه:
در یازدهمین روزانتشار “منشور مطالبات حداقل تشکلهای صنفی و مدنی ایران” هستیم. این اقدام مثبت بازتاب گسترده داشته و تاکنون حمایتهای خوبی از آن صورت گرفته است. نهادها و تشکلها و نیروهای چپ و کمونیست عمده نیروی حامی این منشور هستند. در عین حال منتقدین و مخالفین هم دارد. یک جنبه دیگر مسئله وجود تعابیر متفاوت از جایگاه این منشور در صف موافقانش است. این سمینار مناسبتی است که همه جانبه تر برخورد به این منشور را بررسی کرد و به سهم خود یکبار دیگر حمایتم را مجددا تاکید کنم و به علاوه تعبیرم را از جایگاه سیاسی آن در فضای سیاسی کنونی جامعه بیان کنم. یک محور بحثم نگاهی به انتقادات و ملاحظات تاکنون مطرح شده در قبال منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی است. در بخش پایانی ارائه بحث نظرم را در مورد گامهای بعدی و ضرورت انجام تلاشهای موفقیت آمیز مطرح میکنم.

جایگاه سیاسی “منشورمطالبات حداقل تشکلهای صنفی و مدنی ایران”در مبارزات جاری
این منشور در شرایط سیاسی معین و در مقطع زمانی خاصی مطرح شده است. در مقطع پایانی پنج ماهه خیزش جاری که طبقات و اقشارمختلف در جنبش سرنگونی و خیزش انقلابی جاری دخیل بوده اند. همین نهادهای و تشکلهای ارائه کننده منشور، هر کدام به سهم خود درگیر بوده و خواسته ها و مطالبات و شعارهای خاص خود را داشته اند.این منشور بر اساس فصل مشترک ها پلی زده بین این بخشهای مبارزاتی و نهادها و تشکلهای مختلف که به همدیگر برسند. همراهی و همگامی مناسبی را ایجاد کرده و این اهمیت جدی دارد.

یک جنبه مهم دیگر که به اندازه کافی و واقعی به آن توجه نمیشود، مقطع زمانی انتشار این منشور است و اینکه صف بندی راست و چپ در جنبش سرنگونی بسیار متمایز و حتی در تقابل با هم شفافتر از گذشته برجسته شده است. جنب و جوش مبارزاتی قطب چپ در داخل وسیع است. در خارج کشور تحرک راست بنا به امکانات مالی و مادی و رسانه ای که دارند گسترده تر است. ظاهرأ نقطه اوج نمایش راست در “نشست جرج تاون” با حضور هشت خود گمارده بخشا از میان سلبریتیها و بعضأ سیاسیون راستگرای فرصت طلب بود، که وعده انتشار منشور تا پایان ماه فوریه را دادند. فضا حول انتشار منشور داغ شده بود. در این فضا ارائه یک منشور چپ با هر درجه از کمبود اقدام مهمی بود. این قدم اولیه و جهت خوبی برای پیشروی آلترناتیو چپ در جدال بین چپ و راست جامعه بود.

ارائه این منشور چپ بدون پیشینه و زمینه نبود. فکر میکنم دست اندرکاران واقع بین تهیه این منشور متوجه اند که کشفی صورت نگرفته است. متوجه اند منشورهای چپ و بعضأ کاملتر در میان نیروهای چپ و کمونیست اجبارأ به تبعید آمده وجود داشته ودارد و چه بسا به درست در تهیه این سند از آنها استفاده کرده اند. از نظر من جای خرسندی جدی است مفاد روشن این منشور ریشه در تلاشهای سیاسی و عملی چپ انقلابی و کمونیستی چهار دهه اخیرایران دارد و این تفاوت برخورد من با آن دسته از مدافعین منشور است که این واقعیت را نبینند و برعکس با تبلیغ اغراق آمیز که گویا این منشور به سازمانها و احزاب چپ و کمونیست افق داده، موجب فاصله گذاری سیاسی غیر ضروری در قطب چپ شوند. این منشور ظرفیت جلب حمایت بیشتر و تبدیل شدن به پرچم مبارزاتی گسترده تر را در این تناسب قوا و در این دوره دارد. اما باید یادمان باشد، تصور و توقع خارج از ظرفیتش را نباید از آن داشت. به بیان دیگر طرحی معین و در تناسب قوای معین و برای دوره معینی است. طرحی برای پاسخگویی به کل پروسه پیچیده سرنگونی و پایه گذاشتن نظم بعدی نمیتواند باشد. منظورم اینست علیرغم اهمیتش نباید آن را ایده آلیزه کرد. اتفاقأ نهادها و تشکلها و نمایندگان آنها که این منشور را ارائه کردند، تصور من اینست، نخواسته اند، ایده آلیزه اش کنند و فکر شده عنوان “منشور مطالبات حداقل تشکلهای صنفی و مدنی ایران” را بر آن گذاشته اند. چون اگر “حداقلی” را نمیگفتند به نظرم سئوالات جدی مطرح میشد و چه بسا برای نیروهای چپ و کمونیست مثل ما قابل حمایت نمی بود. اکنون هر جریان چپ و کمونیست و از جمله ما بدون دغدغه میگوییم نهادها و تشکلهایی آن هم با در نظر گرفتن محدودیتهای داخل توقعات و خواسته های حداقلی قابل دفاعی را مطرح کردند. مضافإ اینکه مطالبات حداقلی “نهادها و تشکلهای صنفی و مدنی” است. اگر سازمانها و احزاب چپ و کمونیست حتی به عنوان پلاتفرم “حداقلی” خود آن را مطرح میکردند، فرق میکرد و برای آنها به نحو غیرمجازی مینیمالیستی میبود و غیر قابل دفاع. منظورم اینست در بررسی جایگاه سیاسی و اهمیت این منشور، با دقت لازمست این فاکتورها را در نظر گرفت و جایگاه سیاسی مهم آن را در جدال سیاسی طبقاتی جاری دید. به قول رفیقی این منشور به مثابه باند خوب فرودگاه است برای پرواز. اکنون باید در فکر پرواز موفقیت آمیز بود.

نگاهی به انتقادات و ملاحظات تاکنون مطرح شده:
آیا این سند با کمبود روبرو نیست؟ چرا هست. تاکنون انتقادات و ملاحظاتی مطرح شده اند، در این قسمت در مورد آنها اظهار نظر میکنم. بدوأ این را بگویم، وظیفه دست اندرکاران مستقیم و نمایندگان نهادها و تشکلهای ارائه دهنده اش است با گوش و چشم باز و سعه صدر با انتقادات و ملاحظات مطرح شده، برخورد کنند و هر بخش درست را مورد توجه جدی قرار دهند. من به عنوان حمایت کننده این منشور، در سطح کلی انتقادات و ملاحظات تاکنونی را در دو سطح دسته بندی میکنم. ملاحظات و انتقاداتی که وارد نیستند و انتقاداتی که وارد هستند، به طور فشرده در مورد هر دو بخش توضیحاتی خواهم داد.

١- ملاحظات و انتقاداتی که وارد نیستند.
یک ایرادی که مطرح میشود، اینست که نمی بایست، عنوان “حداقلی” را میگذاشتند، همانطور که بالاتر اشاره کردم، اتفاقا گفتن “حداقلی” خواسته ها و مطالبات این ابهام را برطرف کرده، که گویا این سند همه توقعات همان نهادها و تشکلها باشد، بلکه این را میرساند که در تناسب قوای معین فعلی در داخل چنین میگویند. این راه را باز کرده برای نیروها و جریانات چپ و کمونیست، بدون نگرانی از آن حمایت کنند. جریانات و کسانی میگویند که گویا این سند رفرمیستی است. این ملاحظه هم وارد نیست. چون این تشکلها نگفته اند کل توقعات آنها از تغییر و دگرگونی سیاسی و اجتماعی در حال جریان این مطالبات حداقلی است و به ما میگویند که اهداف حداکثری دیگری دارند و با تغییر مثبت تناسب قوا مطرح میشوند. خود آنها به مثابه سندی برای “رفرم” ارائه اش نکرده اند. و این ما را به انتقاد و ملاحظه نادرست دیگری میرساند که خیلی ها بر روی آن به ناحق مانوور میدهند که گویا این تشکلها این “حداقل ها” را از جمهوری اسلامی مطالبه میکنند. امیدوارم برای بعضی ها کج فهمی باشد. اما بعضی ها هم عامدانه و برای تخطئه این منشور به نادرست این مسئله را مطرح میکنند که “عامل اجرایی تحقق این مطالبات کیست”؟ و خودشان هم دلبخواه جواب میدهند، منظور سند “جمهوری اسلامی” است و گویا تهیه کنندگان و امضا کنندگان این سند به “جمهوری اسلامی متوهمند” و به زعمشان ارشادشان میکنند که متوهم نباشند و “جمهوری اسلامی سرنگون میشود” و غیره. نسبت دادن این مسئله به این سند هم ناسالم و هم نادرست است. به وضوح فرض این منشور “پایان جمهوری اسلامی” و طرح مفاد این منشور در قبال حاکمیت بعد از جمهوری اسلامی است. این واقعیت هم در مقدمه منشور و هم در محتوای آن مشهود است. به علاوه از ایجاد شوراها به عنوان سیستم اداره جامعه صحبت کردند. طبعا به نحو شفاف نگفته اند، ما جامعه را اداره میکنیم و یا چه نیرویی قدرت را تصرف میکند و در قالب تشکل صنفی مدنی هم نمیتوانند مدعی گرفتن قدرت سیاسی باشند. به این معنا از ماهیت دولت بعد از جمهوری اسلامی صحبت نکردند. از نظر من دلیلش میتواند محدودیتهایی باشد که به دلیل فعالیت در داخل نتوانسته اند با صراحت از دولت شورایی و کارگری و غیره صحبت کنند. اما اگر نخواهیم ایراد بیمورد بگیریم، میتوان متوجه بود ارائه کنندگان منشور این مطالبات حداقلی را در مقابل دولت بعد از جمهوری اسلامی و با استنباط من در مقابل دولت برآمده از قیام مردم و سرنگون کننده جمهوری اسلامی میگذارند.

٢- انتقاداتی که وارد هستند: به نظرم بعضی از انتقادات وارد هستند. از جمله این منشور میتوانست صریحتر علیه سرمایه داری همانند سیستم سیاسی استثمارگر و ستمگر و غیر جوابگو در مقابل نیازهای اولیه کارگران و مردم حق طلب صحبت کند. میتوانست جایگاه طبقه کارگر و موقعیت مهم جنبش کارگری ایران در تحولات چهاردهه اخیر و به ویژه در مبارزات و اعتراضات یک دهه اخیر و نقش جنبش طبقه کارگر را در به وجود آوردن تناسب قوای مساعدی که امروز کل جامعه را به خروش در آورده بیان کند. از این زاویه به نظرم محورهایی از انتقادات اعلامیه سندیکای واحد درست است. انتقادی دیگری که وارد است، عدم حساسیت لازم در مورد امضای سندیکای هفت تپه پای این منشور است. مادام در سالهای اخیر و در دوره اعتصاب کارگران هفت تپه در مناسبتهای مختلف از جانب فعالین کارگری درگیر اعلام شد، سندیکای هفت تپه با وجود زحمات مثبت گذشته اش، در آن اعتصابات حضور ندارد و در ادامه هم ابراز وجود جدی در میان کارگران هفت تپه نداشته و به ویژه با توجه به اینکه در این مرکز مهم کارگری در مورد وجود یا عدم وجود سندیکای هفت تپه اختلاف نظر وجود داشت، من فکر میکنم نمایندگان نوزده نهاد و تشکل دیگر میبایست با حساسیت به این مسئله برخورد کنند و حداقل تا رفع این اختلاف نظر به امضای سندیکای هفت تپه به عنوان تشکل موجود در شرکت هفت تپه رضایت نمیدادند. مضافأ به نظرم لازم بود تلاش مضاعفی انجام گیرد، حمایت کارگران هفت تپه و بعضی مراکز کارگری صاحب نقش در اعتصابات و مبارزات سالهای اخیر جلب میشد. همین جا یک نکته را اعلام کنم. من با عکس العمل اولیه و شتابزده “کانال مستقل کارگران هفت تپه” در مقابل این منشور توافق نداشته و ندارم. میتوانستند به دور از شتابزدگی و ضمن حمایت از مفاد منشور، اعترضشان را نسبت به امضای سندیکای هفت تپه پای این منشور بیان کنند. یک جنبه دیگر از نظر من فرمولبندی بعضی از بندها از جمله بندهای ١ و ٣ و ١٢ میتوانست دقیق تر باشد، که اکنون لازم نیست با حساسیت ویژه ای به آن برخورد کرد. قابل درک است چندین نهاد و تشکل در مورد فرمولبندیهای مطالبات این سند دخالت کردند و با وصف کم دقتی در این بندها، اما در کلیت قابل دفاعند.

لازمست نمایندگان نهادها و تشکلهای ارائه دهنده منشور به انتقادات تاکنون مطرح شده توجه جدی بکنند. نه به این منظور که اکنون این متن بازنویسی شود، بلکه در ادامه کار با دقت و حساسیت بیشتر گامهای سنجیده برداشته شود. از نظر من وجود انتقادات درست مطرح شده و کمبودهایی که به آن اشاره کردم، به معنای کم کردن ارزش انتشار این منشور در فضای سیاسی کنونی نیست و با جدیت لازمست از آن حمایت شود. باید کاری کرد حول آن در داخل و خارج نیرو گرد آورد . اشتباه است به مثابه بینگ بانگ سیاسی و صرفا کمپین تبلیغاتی به آن برخورد کرد. اگر نیرو حول آن گرد نیاید، تبدیل میشود به یک کمپین سیاسی حداکثر خوب در کنار کمپینهای سیاسی مثبت دیگری هم که در گذشته وجود داشته اند.

گردآوری نیرو حول این منشور چگونه؟
در این راستا در داخل و خارج لازمست گامهای عملی جدی برداشت. در وهله اول در داخل کشور لازمست حمایت واقعی و عملی مراکز کارگری، حداقل تعدادی از مراکز کارگری تاثیر گذار در جنبش کارگری را جلب کرد و کاری کرد این منشور را از آن خود کنند. حمایت هر تعداد نهاد و تشکل صنفی و سیاسی و مبارزاتی باقیمانده در داخل را جلب کرد. حمایت جنبش زنان و جنبش دانشجویی و نسل جوان در مراکز آموزشی و دانشگاهها و همچنین مبارزین محلات مهم است.

در خارج کشور تا کنون بازتاب بسیار خوب داشته است. حمایت احزاب و سازمانها و نهادهای چپ و کمونیست قابل توجه بوده است. اما کافی نیست و ظرفیت کار بیشتر وجود دارد. لازمست حمایت اتحادیه های کارگری و نهادهای مترقی و مدافع حقوق مردم را جلب کرد. احزاب و سازمانها و فعالین چپ و کمونیست حمایت کننده این منشور در هماهنگی با دست اندرکاران داخل میتوانند کنفرانسی برای تقویت این حرکت را در دستور بگذارند. طبعا چنین کنفرانسی با ابتکارو محوریت نیروهای چپ مورد نظرم است. چون حمایت جریانات راست از این منشور نباید توجیهی برای ائتلاف با آنها باشد. اینکه بعضی نیروهای راست از آن حمایت کردند، طبعا ایرادی ندارد و انعکاس موقعیت مساعد حرکت رادیکال و چپ گرایانه در جنبش اعتراضی جاری است. باید مواظب بود، نیروهای راست این منشور و تحرک چپ حول آن را هایجک نکنند.