امیر عبدالهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی در حاشیه اجلاس حقوق بشر سازمان ملل در مصاحبه با خبرنگار سی ان ان مدعی شد در جریان خیزش انقلابی در ایران هیچ کس بازداشت نشده است! هیچکس در زندان مورد شکنجه قرار نگرفته است، به هیچ کس تجاوز نشده، پلیس به هیچ کس شلیک نکرده و مردم در پی قتل مهسا امینی احساساتی شدن و ابراز ناراحتی کردن هرچه شده کار دشمن است و تحریک عوامل بیگانه!
نفس راه دادن امیرعبدالهیان به اجلاسی که نامش حقوق بشراست خود شرم آور است و از برکات دنیای سرمایه داری! تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است. آدولف هیتلر در کتاب نبرد من، میگوید مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودیهای دارای نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ چنان عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند». اولین مورد استفادهٔ دروغ بزرگ در این جملهٔ معروف او مستند شده است: ”در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است”.
حمد سعید الصحاف آخرین وزیر اطلاعرسانی و فرهنگ، در زمان حاکمیت رژیم بعث عراق تبحر خاصی در بکار بردن کلمات نامأنوس و کمکاربرد زبان عربی و انگلیسی داشت. به عنوان مثال، و یکبار واژه «العلوج» را دربارهٔ نیروهای غربی به کار برد و ناتوانی مترجمان در ترجمه این واژه، باعث ورود واژهای جدید به زبان انگلیسی شد! او که تا آخرین لحظات پیش از سقوط بغداد همچنان همه چیز را تکذیب میکرد و پیشروی ارتش آمریکا را رد مینمود، وقتی ارتش آمریکا، فرودگاه بغداد را به کنترل خود درآورد، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت نیروهای ایالات متحده که فرودگاه را تحت اشغال درآورده بودند، اکنون تسلیم افراد عراقی شدهاند و در حال حاضر فرودگاه تحت کنترل نیروهای عراق است اما به گفته او تا پاکسازی کامل فرودگاه قادر به نشان دادن محوطه آن به مخبرین جراید نیست!
اینها دونمونه از وقیحترین دروغ های مقامات حکومتهای فاشیستی در تاریخ اند که سالها جنایت و کشتار حکومتهای متبوعشان را توجیه و انکار کردند، اما براستی سطح وقاحت این افراد در برابر عوامل جمهوری اسلامی اصلا قابل مقایسه نیست. در جهان امروز، باوجود قدرت مولتی میدیا در انعکاس لحظه ای خبر، و اینکه هیچ حادثه ای در جهان امروز از دید و قضاوت افکار عمومی پنهان نمی ماند، باوجود هزاران فیلم، عکس، شاهد زنده که شرح وقایع را ثبت کرده اند، تا این حد وقیح بودن بواقع هنر میخواهد.
در طول ۴۳ سال حکونت نکبت بار جمهوری اسلامی روزی نبوده که ما شاهد جنایتی نباشیم، از دهه شصت تا قتل عام ۶۷ گرفته تا کوی دانشگاه ، ۸۸ و … اما توحش عیان حکومت از سال۹۶ و حمله مستقیم و اعلام جنگی واقعی در خیابان با مردم شیوه ای است که حکومت بعنوان تنها پاسخ در ظرف چندسال اخیر درپیش گرفته، جواب هرگونه اعتراض و خواستی را با گلوله جنگی دادن، بازداشت، زندان، آدم ربایی، سربه نیست کردن، انواع شکنجه های وحشیانه، اعدام، ترور اینها تنها راه حلهای جمهوری اسلامی است در برابر خواست مردم. امیرعبدالهیان در حالی چنین وقیحانه زیر همه چیز میزند که هم اکنون هزارن نفر در زندان و زیر شکنجه هستند، کارگران در ده ها مرکز کارگری در حال اعتصاب و مبارزه اند، هر روز شاهد اعتراضات بازنشستگان و سایر اقشار جهت دریافت مطالبات خودهستیم.
اما آخرین حربه جمهوری اسلامی را میتوان انتقام از دختران جوان دانست که از پیشقراولان این خیزش انقلابی بودند. در چند مدت اخیر مسمومیت سریالی در مدارس دخترانه که اینک دارد دامنه شهرهای آن گسترش میابد در حالی صورت میگیرد که مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی از اطلاعات و پلیس و قوه قضایه، همگی انگار در گوش فیل خوابیده اند و پس از دور طولانی انکار و تلاش برای پاک کردن صورت مسئله که یکی از شیوه های رایج جمهوری اسلامی است، اکنون اظهار میکنند نه عامل این اقدام و نه نحوه و گاز بکار رفته در این جنایات مشخص نیست! بماند که سعی در نسبت دادن به گروهای بی نام نشان را دارند که این سناریویی نخ نماست و بارها توسط جمهوری اسلامی اجرا شده است. اما سوال اینجاست، چگونه است که برای دستگیری دو جوان در حال رقص یا یک نفر که درحساب کاربری شخصیش اظهار نظری بکند، قشون میکشند و اقدار امنیتی و پلیسی شان را به رخ میکشند، اما اکنون برای محافظت از جان دختران جوان کور و لال و فلج اند!
اگر این جنایات از سوی خود حکومت و عوامل وحشی آتش به اختیارشان صورت نمی گیرد، چه گروهی این مقدار لجستیک دارد که هر روز بر تعداد شهرهایی که به مدارس دخترانه حمله میشود اضافه میکند؟ از دیدگاه من جمهوری اسلامی از این نسل ترسیده، میخواهد سکته ای بر ضرب آهنگ انقلاب ایجاد کند، میخواهد با القای وحشت مدارس را که به کانون انقلابیان جوان تبدیل شده، بسته نگه دارد و همزمان در سطح دانشگاه ها به بهانه نبود بودجه کلاسها را غیر حضوری کند، تا در این فاصله بتواند تجدید قوا نماید و از گوشه رینگی که گیر کرده فرارکند.
نباید چنین امکانی به جمهوری اسلامی داد، باید خیابان ها را فتح کرد، نفس جمهوری اسلامی را باید گرفت. جمهوری اسلامی باید سرنگون شود، راه سرنگونی نه از دالان دولتها و پارلمانهای اروپایی که فقط و فقط در کف خیابان و با اتکا به قدرت توده مردم انجام پذیر است. باید به امیر عبدالهیان و تمام سران جنایتکار جمهوری اسلامی گفت که منتظر روزی باشند که در دادگاهای مردمی برای همه این جنایات محاکمه شوند.
٢ مارس ٢٠٢٣