مقالات

نقش آفرینی زنان علیه جمهوری اسلامی، نمونه بارز روز جهانی زن است

۸مارس روز جهانی زن در راه است. پیشاپیش این مناسبت فراگیر و جهان شمول را به همه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در سطح جهان تبریک می گویم و به مثابه یک کمونیست خود را در شادی و سرور این مناسبت، با شما سهیم و شریک میدانم.
نزدیک به شش ماه از قتل عمد و بیرحمانه مهسا امینی، توسط جانیان آمکش جمهوری اسلامی میگذرد. این جنایت هولناک رژیم، جرقه ای بود که پژواک آن برق آسا نه تنها محل کار و زندگی مردم کردستان و ایران، بلکه سراسر جهان را در هم نوردید و به یکی از رویداد های شگرف سیاسی بسیار مهم در سطح جهان تبدیل گردید. مهم ترین جنبه این کشمکش طبقاتی در ایران، قرار گرفتن زنان در نوک هرم این تقابل طبقاتی و انقلابی بود که بلحاظ سیاسی و اجتماعی تا کنون در این ابعاد بسیار عظیم هیچ جا مشاهده نشده است. این رویداد انقلابی، در شرایطی اتفاق افتاد که، در مخیله سرمایه داران، قد علم کردن و ابراز وجود علنی زنان ایران در چنین ابعاد توده ای و اجتماعی برای بزیر کشیدن یک رژیم اسلامی توأم با همه قوانین و آیین و رسم و سنن عقبمانده دور از واقعیت بود. جزُ نشدنی ها و محالات به حساب می آمد. در صورتیکه مردم ناراضی و معترض به وضع موجود از جمله زنان انقلابی در عالم واقع با تغییر دادن تناسب قوای سیاسی به نفع خود، بلافاصله روسری وحجاب، آن طوق جهالت و بندگی چهل و چهار ساله را از سر خود برداشته و آنرا به آتش کشیدند. آنها با این اقدام قدر قدرتی این رژیم سفاک و خون ریز اسلامی را به طور علنی زیر سوال بردند. در ادامه اعتراضات افکار عمومی جهان را متوجه آن کرد که پایین کشیدن جمهوری اسلامی از اریکه قدرت نیز امری ممکن و امکان پذیر است. این رویداد سیاسی مهم، لرزه بر اندام نظام سرمایه داری انداخت زیرا که در کشوری اتفاق افتاد که هنوز حامیان و خالقان اصلی این حکومت به آن باج میدهند. این رژیم کلاش و خون آشام، توسط تعدادی آدمکش ضد انقلابی اداره میشود که غیر از جبر و اعمال فشار هیچ چیزی دیگری را برسمیت نمی شناسد. مضافا بر آن، حکمرانان مفتخور و جاه طلب این رژیم، با زور سلاح و حمایت بیدریغ دول غرب و ملی- مذهبیون مرتجع و واپس گرا برگرده مردم زحمتکش و محروم ایران از جمله زنان، سوار شدند و بدور از هر گونه عرف و قوانین جامعه پسند، کارگران را با مزد بسیار نا چیز و بخور و نمیر بکار می گمارند و به وحشیانه ترین شیوه آنها را استثمار میکنند و سود ناشی از آنرا نیز به جیب می زنند. باید این را خاطر نشان کرد که برآمد توده ای و اجتماعی زنان ایران در دل این جامعه پر تلاطم و پریشان اتفاق افتاد و نه در یک جامعه نرمال و رایج در جهان امروز!
انگلس، همواره رویداد های مهم عملی و انقلابی سودمند به نفع جامعه بشری را می ستاید و مابه ازا سیاسی-اجتماعی هر رویداد مهم و مثمرثمر بحال انسان را با یک تن تئوری مقایسه میکند. جدال و کشمکش طبقاتی۶ ماه اخیر جامعه ایران و ایفای نقش زنان در برابر رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی ایران، آن نقطه عطف مهمی است که، کل نظام سرمایه داری بویژه آمریکا و دول غرب را که خود از حامیان اصلی و تحمیل کنندگان رژیم جمهوری اسلامی بر گرده مردم ایران بودند را، بشدت بهت زده و متحیر ساخته. این رویداد بزرگ و کم نظیر در کشوری اتفاق افتاد که، خالقان اصلی حکمرانان آن، هنوز که هنوز است در برابرش کرنش میکنند و به آن باج و خراج میدهند. به همین خاطر، جا دارد مردم آزادیخواه در ایران و سراسر جهان، این دستاورد توده ای و اجتماعی ۶ ماه اخیر زنان ایران را ارج نهند و از این پس آنرا سر لوحه کار و فعالیت آزادیخواهانه آینده خود قرار دهند.
با توجه به نکات فوق، این سوال پیش میآید آیا جنبش آزادیخواهی زن در ایران از این به بعد به آنچه تا کنون بدست آورده رضایت خواهد داد و به آن بسنده خواهد کرد یا نه؟
از نگاه فمینیستها که در گوشه و کنار مشاهده میشود شاید کافی باشد، ولی ازشواهد پیداست مقاومت و ایستادگی و تجربه ۴۴ سال مبارزات بی وقفه زنان آزادیخواه علیه رژیم ستمگر و استثمارگرجمهوری اسلامی ایران، نه تنها به دست آوردهای تا کنونی خود رضایت نخواهد داد، بلکه آنرا به وجاهت و ارزش و اعتبارسیاسی محکم تری برای رسیدن به آرزوهای حال و گذشته خود همانا دستیابی به هویت انسانی خویش و برقراری کامل برابری زن و مرد در همه شئونات زندگی تبدیل خواهد کرد.
قبلتر اشاره کردم تجارب ۴۴ سال مبارزات سخت و پرفراز و نشیب و بی وقفه جنبش آزادی زن در ایران این را بخوبی نشان داده است که، این جنبش، بمثابه بخش فعال طبقه کارگر ایران، ایستا و فاقد تحرک و پویایی نیست. بر عکس، همواره تمام قد وسر زنده و خلاق از خود مایه گذاشته و برای کسب حق و حقوق سیاسی و پایه ای خویش علیه نظام سرمایه داری و ارتجاع جنگیده و دست و پنجه نرم کرده است. بهمین دلیل یکی از فاکتور های مهم جنبش آزادی زن در ایران، صلابت سیاسی و استوار بودنش در مبارزه علیه اسلام سیاسی است که به چیزی کمتر از سرنگونی تام و تمام و جارو زدن کلیه قوانین و آداب و رسوم آن رضایت نخواهد داد. این جنبش بسهم خود میکوشد این دین و این صنعت دست ساز و دست نخورده را از اریکه قدرت پایین بکشد و یک بار برای همیشه آنرا از صحنه سیاست دور کند و آنرا به زباله دان تاریخ بسپارد. چنیین خواستی به هیچ وجه، ابتدا به ساکن و ناگهانی نیست، نفرت و بیزاری از صنعت دین بویژه اسلام سیاسی دست نخورده در ایران و خاورمیانه، محلی و منطقه ای نیست، بلکه جهانی است. اکثریت قابل توجهی از بشریت آزادیخواه امروز در جهان از جمله زنان، همین امروز خواهان تعطیل کردن و پایان دادن به وضعیت فلاکتبار موجود است. بهمین خاطر جا دارد امسال در مراسم روز جهانی زن پرچم به زیر کشیدن اسلام سیاسی در ایران در همه جای جهان برافراشته شود.
جا دارد جنبش کارگری کمونیستی در روز جهانی زن تمام قد از برآمد توده ای و اجتماعی زنان ایران از یکسو و و از سوی دیگر خواست آزادی و برابری زن و مرد در سراسر جهان، بمثابه دو خواست سیاسی طبقاتی قاطعانه دفاع و حمایت کند و آنرا محترم بشمارد. کارگران و کمونیستها هر زمان، به مثابه یک رسالت تاریخی نسبت به اجرایی شدن برابری کامل زن و مرد در سراسر جهان، متعهد و پا برجا بوده و از آزادی و برابری کامل زن و مرد در همه شئونات زندگی دفاع کرده و به همین خاطر آزادی زن را ملاک آزادی جامعه قرار داده. تعهد تاریخی کمونیست ها و خواست رهایی کامل و بی چون و چرای زنان، بمثابه دو فاکتور اصلی و استوار کمونیستی چنان درهم تنیده که برقراری جامعه سوسیالیستی را بدون آن غیر ممکن میداند. رابطه عمیق مابین کمونیستها و جدایی ناپذیر بودن رهایی زن در افکار عمومی جهان نیز چنان تثبیت شده است که کنار گذاشتن کم توجهی به 8 مارس و گرامیداشت این روز ممکن نیست. ازاین رو در8 مارس امسال نیز باید در همه جا پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ضد زن و ضد کودک را برافراشته تر کرد و تلاش نمود تا از تریبون های متعدد هشت مارس امسال نیز افکار عمومی جهان را از رویداد های بسیار دلخراش حملات شیمایی رژیم علیه مدارس دخترانه شهر های بزرگ ایران، مطلع ساخت و قاطعانه آنرا محکوم کرد و تنفر و انزجار عمومی مردم جهان را علیه آن بسیج کرد.
عبداله دارابی چهارم مارس