مقالات

شعارها و خواست ها در دوره انقلابی سیاوش دانشور

 

معلمان همدان امروز پنجشنبه ۱۷ فروردین در اعتراض شان از جمله گفتند: “ما خواهان آموزش رایگان، عادلانه و با کیفیت برای تمام دانش‌آموزان هستیم”. در پلاکاردهای دیگری نوشته بودند: “معیشت، منزلت، سلامت حق مسلم ماست” و “رتبه ‌بندی حق ماست، نتیجه رنج ماست”!

شاخه های مختلف جنبش کارگری در اجتماعات و اعتراضات مختلف حقوقی کلی تر را فریاد میزنند، خواستهایی را به زبان عمومی بدل کردند، خواستهایی که رابطه مستقیم و ملموسی با زندگی روزمره دهها میلیون مردم کارگر و زحمتکش و اکثریت عظیم شهروندان و ساکنین ایران دارد.

بین دو مسئله ظریف باید تفاوت گذاشت: اول، حقوقی که برخورداری از آنها را “حق مسلم” خود میدانیم. دوم، خواستهایی که بدلیل تناسب قوا طرح میکنیم و یا هنوز بعنوان حق مسلم برسمیت شناخته نمیشوند. طبقه کارگر ناچار است از دریچه همین خواستها بمیدان بیاید تا هم بین صفوف خود اتحاد ایجاد کند و هم سرنخ کار را از جای درستش بگیرد. اما اینها در شرایط مبارزه ما معنی دارند و با تغییر شرایط جایگاه آنها تغییر میکند و اشکال مبارزه برای تحقق آن نیز تغییر میکند. در دوره پیشا-انقلابی که هنوز سرنگونی حکومت در دستور کار جامعه نیست، اعتصابات کارگری و طرح خواستهایی که “حق مسلم” می نامیم، راه برآمدهای توده ای را هموار میکند و خود موتور محرکه کشمکش سیاسی میشود. در دوره انقلابی با وضعیت جدیدی روبرو هستیم که خود حاصل و برآیند همین مبارزات در دوره پیشا-انقلابی است که فی الحال در شکل و محتوای جدیدی بروز یافته است.

بعبارت دیگر، آنچه را در دوره پیشا-انقلابی خواستهای مشروع و یا “مطالبات” نام گذاشته میشد و از دولت مستقر و ارگان مشخصی خواسته میشد، در دور انقلابی که خود همین دولت و ارگانهایش مورد کشمکش و تعرض است و حکم “باید برود” گرفته است، خواستهای ما نه وجه مطالباتی و درخواستی از یک دولت مشخص بلکه وجه پرچم مبارزاتی و اجرایی توسط خودمان پیدا می کند و دقیقا باید زبان و ادبیات طرح آنها نیز با زمانه سیاست به روز باشد. حق مسلم و غیر قابل بحث باید اولاً قانون باشد یا قانون بشود، ثانیاً اجرا شود، ثالثاً تضمین اجرای آن خود کسانی باشند که در این حقوق ذینفعند.

وقتی میگوییم “ما خواهان آموزش رایگان، عادلانه و با کیفیت برای تمام دانش‌آموزان هستیم” یا “ما خواهان بهداشت و درمان رایگان و با کیفیت برای تمام شهروندان هستیم” و یا “ما خواهان دستمزد مکفی و رفاه همگانی هستیم”، داریم از حقوقی که غیرقابل مذاکره است حرف میزنیم. حقوقی که بورژوازی زیر فشار مبارزه کارگری برسمیت شناخته، بخشاً در قوانین هم تصریح شده، اما آنجا که اجرا شده با رفرم پس میگیرد و جاهای زیادی اجرا نشده و نمیخواهند اجرا کنند. یعنی برخلاف ما، آنها این حقوق را “حق مسلم” ما نمیدانند. این حق مسلم ما برای دولت و طبقه سرمایه دار هزینه دارد و تراز سود شاخه های مختلف سرمایه را تغییر میدهد. لذا مقاومت میکنند، سرکوب میکنند، حتی وقتی خیزشی انقلابی علیه شان برپا میشود، کوتاه نمی آیند و از جبهه های مختلف تعرض به دستمزد، به بهداشت و درمان، به آموزش، به صندوق های بازنشستگی و به قوانین سابق را گسترش میدهند. چرا؟ چون این تناقض منافع بین “حق مسلم” ما کارگران و اکثریت عظیم جامعه و “حق مسلم” سرمایه داران بعنوان اقلیت ناچیز و طفیلی جامعه در برابر هم قرار گرفته است.

دوره انقلابی، باید انتخاب کرد!
ما موظفیم سیاست و بیان و شعار و نحوه حضورمان را با دوره سلب، دوره انقلابی، دوره ای که دولت زیر سوال است، منطبق کنیم. یعنی از دوره پیشا-انقلابی و “مطالبه گری” و طرح خواست از دولت مستقر فراتر برویم. وقتی دولت به طبقه بندی مشاغل، همسان سازی، رتبه بندی، آزادی پوشش، آزادی بیان، آزادی تشکل و تحزب، حقوق مسلم ما از بهداشت و درمان و آموزش و مسکن و زندگی کردن رضایت نمیدهد، قبول نمیکند، اجرا نمیکند، تعرض به آنها را بیشتر و بیشتر میکند، دیگر خواست آنها بی معنی است. تحقق این خواستهای پایه ای بطور بلافصل با سرنگونی جمهوری اسلامی گره میخورد.

در دوره انقلابی که هنوز تناسب قوا بحد کافی برنگشته و تغییر نکرده است، بطور بدیهی خواستها مطرح میشوند و این همین امروز هم در جریان است. این را هم میدانیم که این خواستها هم حقوق مسلم ماست و هم دولت و سرمایه داران قبول نمی کنند. پس در دوره انقلابی جنبش ما مسیر و گذاری را طی می کند که در هر قدم و بطور زنده و عملی باید به مرحله عالی تری برسد. بطور فشرده ما باید بین طرح حقوق مسلم همگانی، شرایط جدید مبارزه انقلابی، آکتور اجرا کننده این حقوق مسلم یعنی دولت بعدی پلی بزنیم. ما باید روشن کنیم که بطور مثال مصوبه دستمزد را نمی پذیریم و به طرق اعتصابی و اعتراضی اراده انقلابی و طبقاتی مان را در مقابل اراده و سیاست دولت و سرمایه داران میگذاریم. ما مثلا باید بگوییم که این حقوق قابل مذاکره نیستند، حق هر شهروند و ساکن این سرزمین اند، هیچ دولتی حق دست درازی به آنها را ندارد بلکه باید ضامن اجرای درست آنها باشد. ما باید بعنوان کارگران و طبقه کارگر برای اجرای این حقوق مسلم خودمان، که با رنج و کار خودمان امکان فراهم شدنش مدتهاست مهیا شده است، جلو بیائیم.

برخلاف دولت و طبقه بورژوازی که میگویند تامین این حقوق ممکن نیست و سرنوشت تامین و برخورداری از هر حقوقی را به قانون جنگل بازار و بخش خصوصی سپرده اند، دولت انقلابی کارگران تحقق تمام آن حقوق مسلمی را که طبقه کارگر و انقلاب جزو حقوق پایه مردم برمیشمارد، تامین و تضمین میکند.

پس کارگران و جنبش انقلابی در جبهه ها و قلمروهای مختلف کشمکش جاری، باید تلاش کنند بمثابه آلترناتیو هم ظاهر شوند. تلاش کنند بمیزانی که تناسب قوا مقدور میکند و گامی انقلابی برای شکستن آن عمل کنند و بمثابه صاحبان این جنبش ابراز وجود کنند. آنچه ما میگوییم شدنی است، عملی است، امکان مادی و تخصص و دانش تکنولوژیکی اش هست، خود ما آنرا تولید کرده ایم و باید در خدمت تعالی و پیشرفت کل ساکنین کشور و جامعه قرار گیرد. اینها بخشی از اقدامات و فرمانهای یک پیروزی کارگری و سوسیالیستی است. بقول کارگران فرانسه باید بین زندگی کردن و کار کردن برای سرمایه داران انتخاب کنیم!

۱۷ فروردین ۱۴۰۲