مقالات

مهسا امینی به اغما رفت اما غول انقلاب بیدار شد! بازنگری یک تاریخ تابستان ۱۴۰۱ تا تابستان ۱۴۰۲ بخش دوم : خانواده امینی به سفر می روند پروین کابلی

 

منصور حکمت در ۱۳ ژوئن ۱۹۹۹ در مصاحبه ای با رادیو همبستگی مالمو میگوید«من فکر ميکنم آنچه در جريان است يک نفرت عظيم اجتماعى از اسلام است که در بخش اکثريت جامعه تلنبار شده و روز به روز دارد فشارش بيشتر ميشود و اين بزودى سدها را ميشکند، زنجيرها را پاره ميکند و ايرانى را که بيست سال مسند حاکميت اسلام ارتجاعى بوده به يکى از مراکز مبارزه با نهضت ارتجاعى اسلام در منطقه تبديل ميکند. من اينرا مطمئن هستم. فکر ميکنم آن حرکتى که از نظر فکرى و مبارزات فکرى و معنوى و فلسفى در طول تاريخ در ايران نشده، شايد اين دفعه به حکم شرايط سياسى توسط عمل سياسى مردم صورت بگيرد. يعنى هجوم ضد اسلامى مردم بخاطر تجربه بيست سال حاکميت ارتجاعى اسلام در اين کشور و جناياتى که به همين اسم شده و بخاطر اسلام شده. نفرتى که از اسلام وجود دارد در تاريخ آن کشور بيسابقه است. » خط زیر جملات بالا تاکید از من است.

اختلاف و جدال در بالایی ها برای کنترل جامعه در اظهارات آنها بوضوح دیده می شود. اما در صورت مسئله همگی شریک هستند. سرکوب زنان، جوانان، خراب کردن خانه برسرآلونک نشینان، سرکوب مبارزات معلمان، بازنشستگان، کارگران، کولبران تنها آلترناتیو موجود است. خطری بزرگ موجودیت رژیم و اسلام را تهدید می کرد. برای سران رژیم محرز بود که جدالی برای سرنگونی و علیه کلیت اسلام در حال شکل گرفتن است.
فعالین کارگری و اجتماعی یکی بعد از دیگری دستگیر می شدند. زندان های سیاسی مملو از شخصیت های سرشناس کارگری، معلمان، فعالین حقوق کودکان کار، روزنامه نگاران و غیره بود.
در ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ علیرغم فضای سنگین امنیتی ، در بسیاری ازشهرها فرهنگیان وسیعا به خیابان ها آمدند و به وضعیت معیشتی خود اعتراض می کردند. در این اعتراضات معلمان خواستار رفاه و آسایش و شعار « معلمان زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.»« معلم بپا خیز، برای رفع تبعیض» صدایشان در بسیاری از شهرها طنین انداز شد. در شهرهای کردستان دستگیریهای وسیعی با حمله به منازل فعالین کارگری و معلمین صورت گرفت.

درتیر ماه شهردار مشهد منع زنان بی حجاب به مترو را غیرقانونی می داند اما می گوید :«که دستور باید اجرا شود.» بی حجابی طبق گفته مقامات شهر مشهد بیش از پیش گسترش پیدا می کند. طوریکه اسماعیل رحمانی معاون دادستان مشهد اعلام می کند که «خدمات به افراد بدحجاب را در اداره‌ها ممنوع کنند. » به‌‌گفته این مقام قضایی، «مدیران و رؤسای اداره‌ها و بانک‌ها موظف‌اند به افرادی که بدون حجاب شرعی در اداره‌ها و… حاضر می‌شوند، خدمتی ارائه ندهند.
در پی تیراندازی گشت ارشاد در تهران به زن و شوهر جوانی در رابطه باعدم رعایت حجاب اسلامی ، روزنامه های دولتی از جمله روزنامه طرفدار جناح اصولگریان نوشت :«که برخوردهای سخت و خشن گشت ارشادی مخالف رویکرد بزرگان جبهه انقلاب اسلامی است. حکم حجاب در اسلام برای دفاع از زن است. برخورد با بدحجابی نباید به حیثیت زنان لطمه بزند. گشت ارشاد نه‌ تنها از حجاب صیانت نکرده، بلکه بذر نفرت و کینه بین قشری از جامعه پراکنده است» دعوا در بالا در شیوه سرکوب جامعه بالا می گیرد.
اخبار شهرهای دیگر هم تقریبا حکایت از گسترش حضور زنان بی حجاب اسلامی دارد.
شهر قم از شهرهایی است که صدای مسئولین رژیم را درمی آورد. سپاه استان قم از پلمب سه کافه به‌خاطر «کشف حجاب» خبر داد و اعلام کرد «پاکسازی و نظارت بر قهوه‌خانه‌های سنتی و کافه‌های پرآسیب توسط ۹ تیم متشکل از پلیس اماکن، قرارگاه امر به معروف و نهی از منکر ثارالله و قرارگاه ۱۹ دی استان قم» انجام شده و روز سه‌شنبه فرماندار بوشهر نیز با تاکید بر این که اتاق خانم‌ها و آقایان در ادارات باید جدا باشد، تهدید کرد که «هر مدیری کوتاهی کند، عزل خواهد شد.»
فرمانداربوشهر،صالح رحیمی، همچنین دستور می دهد که «هیچ خانمی نباید در شورای اداری شهرستان بوشهر بدون چادر حاضر شود.» این دستورها نشان می دهد که زنان بدون حجاب اسلامی درمحل کار خود حاضر می شوند.
در ۱۶ تیر ابراهیم رئیسی قصاب دهه ی ۶۰ به کردستان سفرمی کند تا بقول خبرگزاری تنسیم با :«علمای اهل سنت » که در واقع مزدوران دست نشانده رژیم در کردستان هستند، ملاقات کند. این سفر با بی اعتنایی مردم روبرو می شود. موقعیت سیاسی کردستان رژیم را به هراس انداخته است و سفر رئیسی در واقع یک مانور سیاسی بیش نبود.
اتفاقی که ۲۵ تیرماه۱۴۰۱ در اتوبوس حامل سپیده ی رشنو می افتاد هنوز درکنار صدها اتفاق دیگر که دستگیری زنان و مقابله با آنها را نشان میدهد بطور دائم مورد بحث و توجه است.
جنگ تن به تن و گروهی زنان مورد توجه روزنامه های و مدیای خارج از ایران قرار گرفته و در این مورد گزارشهایی منتشر می کنند.
درکلاپ هاوس ها هزاران نفر به بحث و گفتگو می نشینند. رژیم کلاپ هاوسهای خود را با آوردن مهره های خود تقویت میکند تا فضای سیاسی را به نفع خود برگرداند. توجه به اتفاقات و اعتراضات عمومی مردم در ایران در سطح بین المللی مورد توجه قرار میگیرد. در شهرهای اروپایی گروه های چپ و سوسیالیست در دفاع از مبارزات زنان علیه حجاب اسلامی اجتماعاتی را سازمان میدهند.

دادگاه حمید نوری که از یک سال پیش در سوئد توجه میدیای جهانی و سازمانهای حقوق بشر را به خود جلب نموده است. محل برگزاری دادگاه در شهر استکهلم در طول روند دادگاه به مکانی برای افشاگری اززندانهای مخوف جمهوری اسلامی و قتل عام زندانیان و مبارزات مردم تبدیل شده بود. در ۱۴ جولای ۲۰۲۲ برابر با ۲۳تیر۱۴۰۱دادگاه برای جنایت علیه بشریت به او حکم زندان ابد را صادر می کند.

در ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۱ عباس محمد حسنی رییس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش گفت : «اگر حجاب و عفاف به عنوان خاکریز اول مقابله با جنگ نرم دشمن از دست برود، خاکریزهای دیگرمان را نیز از دست خواهیم داد. دشمن برای تسخیر این خاکریز همه توان خودش را به میدان آورده است. »
پانیک و ترس رژیم در تمام گفته ها و وضع قوانین جدید به وضوح خود را نشان می داد.
در ماه تیر و خرداد اخبار اعتراض کارگران در بخش پایه های نفتی خارک و عسلویه به وضعیت غدا و بیمه تکمیلی ، اعتصاب رانندگان شرک فولاد خوزستان در اعتراض به مشکلات معیشتی ، ادامه اخراج و بازداشت کارگران مجتمع مس سونگون ورزقان، خبر تجمع اعتراضی کارکنان مخابرات استانها در سراسر کشور تجمع اعتراضی اینترن های دانشگاه علوم پزشکی در بیمارستان تجریش ، تحمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی و ده ها مرکز صنعتی دیگردر سراسر کشور اخبار ایران را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

ماه مرداد بار دیگر تصاویری از زنان بر روی سکو های خیابانها در اعتراض به حجاب اسلامی منتشر می شود. در شهر یزد در حسینه ی گلچیان زنان به سخنرانی یک آخوندی که در مورد بدحجاب صحبت می کند و می گوید:« هر مردی که زنش حجاب ندارد در بهشت جای ندارد » مورد اعتراض زنان در همانجا می شود.اعتراض طوری بالا می گیرد که آخوند مربوطه رسما در درون حسینه از زنان معترض عذرخواهی می کند.
سخنرانی نمایندگان مجلس در جلسات نشان از سردرگمی، ترس از انفجار خشم مردم بیشتر شده است. تعدادی از آنها کف چرانی می کنند و به دولت برای اهمال در سرکوب حمله می کنند. همه ی سران رژیم این را فهمیده بودند که دستگاه سرکوب آنها توانایی مقابله با خشم مردم را از دست داده است و دنبال چاره بودند.

خیابان های ایران در تابستان ۱۴۰۱ هوای دیگری دارد. فرم لباس و انتخاب رنگهای شاد، چهره دیگری به شهرها داده است. تعداد نوازده گان خیابانی بسیار بیشتر از گذشته است. زنان هنرمند و نقاش بدون حجاب اسلامی در خیابان بساطشان را پهن کرده و هنر خود را به نمایش گذاشته اند و مردمی را که در خیابان در گذرند بسوی خود جلب می کنند. زنا ن و مردان با لباسهای زنگی و بدو ن حجاب اسلامی کافه شاپ ها نشسته و یا درکنار هم درخیابانها قدم می زنند. تابستان فصل قدم زدن در پارکها و مسافرت هم هست.
درشهر سقز در استان کردستان، خانواده مهسا امینی با دو فرزندشان زندگی می کنند. فرزند اول خانواده ژینا که مهسا صدایش می زنند خبر قبولیش را از دانشگاه دریافت کرده و فرزند دیگراین خانواده آرش، نوجوانی بیش نیست آماده سفرتابستانی هستند. قرعه برای سفر به شمال ایران و دریای خزردر آمد. سفر به شمال چند روزی بیش طول نمی کشد و در راه بازگشت به اصرار مهسا برای دیدن عمه اش، تصمیم می گیرند که توقفی کوتاه در تهران داشته باشند.

روز سه شنبه ۲۲ شهریور۱۴۰۱ مهسا و برادرش در ساعت ۶ بعدازظهر از ایستگاه متروی حقانی دربزرگراه حقانی خارج میشوند. گشت ارشاد درمقابلشان ظاهرمیشود و بلافاصله مهسا بجرم بدحجابی دستگیر میشود. آرش امینی دراعتراض به دستگیری و ضرب و جرح به خواهرش صدایش را بلند می کند. مردم دورآنها حلقه می زنند. رهگذران با دیدن این صحنه به گشت ارشاد اعتراض کرده و تلاش آرش جوان برای برای انصراف گشت ارشاد برای دستگیری خواهرش به جایی نمی رسد. مامورین با پرتاپ گاز اشک آور به جمعیت خشمگین جواب می دهند.
مهسا امینی با ماشین گشت ارشاد درحالیکه مجروح شده است به ساختمان پلیس امنیتی درخیابان وزرا برای گذراندن کلاس توجیهی منتقل میشود. آرش امینی خود را به مقابل ساحتمان پلیس امنیتی در خیابان وزرا می رساند. دوساعت بعد متوجه می شود که آمبولانسی از ساختمان خارج می شود.
آرش خبر نداشت که این خواهر بیهوش او است که به بیمارستان کسری منتقل میشد. مهسا امینی به اغما رفت.
ادامه دارد.