در خلوت روشن با تو گریسته ام
بخاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترینِ سرودها را
زیرا که مُردگان این سال
عاشق ترینِ زندگان بوده اند.
از قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ سی و پنج سال گذشته است. کشتاری هولناک و خونین که بعد از پذیرش قطعنامه پایان جنگ به فرمان مستقیم خمینی جلاد صورت گرفت. ۲۷ تیر ۱۳۶۷، روز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی بود. قطعنامه ای که بر پایه پایان دادن بر ۸ سال جنگ ویرانگر میان دو رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران و عراق تدوین شده بود.، دو روز بعد از پذیرش قطعنامه، در شامگاه ۲۹ تیر، خمینی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با چهره ای مغموم و شکست خورده در جملاتی کوتاه پایان جنگ را اعلام کرد. چهره مغموم و درهم تنیده خمینی در آن لحظاتی که اعلام کرد، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای او به منزله نوشیدن “جام زهر” است، واقعا دیدنی بود.
سرشکستگی، درماندگی و خواری جام زهری را که خمینی در شامگاه ۲۹ تیر سر کشید، و نگرانی از خیزش توده های عاصی از پیامدهای جنگ ویرانگر ۸ ساله، خمینی را بر آن داشت که برای جبران اقتدار شکست خورده اش و رفع خطر خیزش توده های مردم چاره ای بیاندیشد. از نگاه جلاد مقتدر جمهوری اسلامی و همه آدمکُشان پیرامونی او، سریعترین، کوتاه ترین و سهل الوصول ترین راه جبران رسوایی و بی اعتباری نظام و در دسترس ترین اقدام برای مرعوب کردن جامعه، کشتار زندانیان سیاسی بود. زندانیانی که در چهاردیواری زندان های رژیم اسیر و گرفتار بودند. انبوه زندانیانی که نه راه فرار داشتند و نه صدایشان به گوش کسی می رسید. با پذیرش قطعنامه پایان جنگ، فرمان کشتار زندانیان نیز توسط خمینی جلاد صادر شد. زندان ها به مدت دو ماه قرنطینه شدند. ملاقات ها قطع و هرگونه ورود و خروج افراد به داخل و بیرون زندان حتی برای پرسنل زندان ممنوع شد. ماشین آدمکُشی جمهوری اسلامی در سکوت و بی خبری محض به حرکت درآمد. نهادهای حقوق بشری در تمامی روزها و ماه های کشتار بکلی حفقان گرفتند. هیأت های ویژه مرگ به سرعت در سراسر کشور سازماندهی و با اسم رمز “هیأت عفو” راهی زندان ها شدند. مخوف ترین “هیآت مرگ” در تهران، مرکب ازمرتضی اشراقی(دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی(معاون وقت دادستان و رئیس جمهور فعلی رژیم)، حسینعلی نیری(حاکم شرع وقت) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات و وزیر دادگستری کابینه اول حسن روحانی) شکل گرفت. هیأتی که کشتار هزاران زندانی سیاسی را در اوین و گوهردشت رقم زد. پروسه کشتار در اوین و گوهردشت با کشتار زندانیان مجاهد از پنجم مرداد ۱۳۶۷ شروع و تا هفته پایانی مرداد ماه ادامه یافت. قتل عام زندانیان چپ و کمونیست در پنجم شهریور کلید خورد و در ۲۵ شهریور متوقف شد. عین همین پروسه در زندان های سراسر کشور پیش رفت. و بدین سان در بازه زمانی کمتر از دو ماه، بیش از پنج هزار زندانی سیاسی در “حسینیه” زندان ها و “اتاق” های مرگی که جمهوری اسلامی برای کشتار زندانیان تدارک دیده بود، حلق آویز شدند.
کشتار تابستان ۶۷، آنچنان رعدآسا و فاجعه بار بود که با گذشت ۳۵ سال هنوز هم از زخم این جنایت هولناک خون شَتَک می زند. هنوز هم صدای بند و سلسله و دار از آن روزهای کشتار و مرگ به گوش می رسد. فتوای قتل عام خمینی آنچنان سنگین و رعب آور بود که با گذشت این همه سال، هنوز زخم های مانده بر چهره بازماندگان آن جنایت بزرگ، عمق فاجعه را بازتاب می دهد. هنوز جامعه در لهیب آتش آن کشتار دهشتناک می سوزد. هنوز چهره خمینی با نقاب تزویر و مرگ بر فراز کشور سایه افکنده است. تصویری خوفناک که از همان نخستین روزهای به قدرت رسیدن فریاد برکشید: “بشکنید این قلم ها را، بکُشید منافقین و کفار را”. زخم برجای مانده از قتل عام هزاران زندانی سیاسی آن چنان عمیق و جان فرسا بود که هنوز خانواده های آن عزیزان جانفشانده نتوانسته اند دردها و ویرانی حاصل از این فاجعه را در خود التیام دهند. و بعضا در رویاهای نافرجام خود بازگشت فرزندانشان را انتظار می کشند. و این چقدر غم انگیز است.
کشتار نخستین سال های دهه ۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ که در فرایند شکست یک انقلاب بزرگ صورت گرفت، برای سال های متمادی جامعه را در رخوت و سکون و سکوت فرو برد. گذشت سال های متمادی لازم بود تا جامعه و توده های مردم ایران بتوانند از زیر آوار سنگین سرکوب و کشتار دهه ۶۰ بیرون آیند. سال ها لازم بود تا مردم بی لبخند و شکستگان آن سال های دور سپری شده، دوباره برخیزند. آنچنان که در دیماه ۹۶ برخاستند. آنچنان که در آبان ۹۸، بالا بلند قد بر کشیدند. آنچنان که در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی، پر طنین تر از امواج برخاستند. آنچنان برخاستنی که در قالب خیزش و قیام و نبردهای خیابانی تا مرز سرنگونی رژیم سفاک و آدمکُش جمهوری اسلامی پیش رفتند. توده ها و مردم دلاوری که در شش سال گذشته، در فراسوی آن همه کشتار و جنایت و فاجعه، بار دیگر سلحشورانه بپا خاسته اند تا با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان، در مسیر آزادی و سوسیالیسم، سرنوشت خود را رقم زنند.
همزمانی سی و پنجمین سالگرد یادمان جانفشاندگان کشتار تابستان ۶۷ که با نخستین سالگرد قتل مهسا امینی و گرامی داشت جانفشانان جنبش انقلابی سال گذشته در آمیخته است، فرصتی است بزرگ برای عموم توده های مردم ایران، بویژه توده های کار و زحمت که در گستره ای وسیعتر از جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” به مصاف با جمهوری اسلامی برخیزند.
گرامی باد یاد و خاطره همه آن عزیزانی که در این سال های پر رنج سپری شده در راه آزادی و سوسیالیسم جان باختند. جان فشاندگانی که عاشق ترینِ زندگان این سال ها بودند.
سرنگون با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
امضا ها: سازمان اتحاد فدائیان کمونیست، اتحاد سوسیالیستی کارگری، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت