مقالات

وحشت رژیم از خیزش انقلابی و انتقام ازپیشروان این جنبش! ملکه عزتی

علیرغم اینکه سرکوب وحشیانه و اجرای قوانین عصر حجری در جمهوری اسلامی هیچگاه غیرقابل انتظار نبوده اما این روزها شاهد پدیده های هستیم که تنها میتواند بیانگر یک واقعیت باشد، وحشت و سراسیمگی بیسابقه سران رژیم و همه ارکان این حاکمیت از سرنگونی و تعیین تکلیف نهایی مردم با آنان.
از ممنوعیت کاری و احضار و اخطار برای هنرمندانی که در اعتراضات کنار مردم ایستادند تا اخراج استادان و معلمانی که حامی دانشجویان و دانش آموزان معترض بودند گرفته تا بازداشت هر کسی که روزی با شرکت در اعتراضات خیابانی علیه سرکوب و بیحقوقی فریاد برآورده، تنها گوشه کوچکی ازبیان وجود این ترس و واهمه است. اخطار به خانواده های جانباختگان، بازداشت به جرم سوگواری و بزرگداشت عزیزانشان یا تجمع بر سر مزار آنان، حمله به هر آنچه که اعلام نارضایتی و مخالفت با حکومت تلقی میشود از اعتراضات کارگری، بازنشستگان، معلمان تا هر تحرک اعتراضی در جامعه که این روزها تعداد آنها کم هم نیست رخدادهای هستند که هر روزه شاهد آن هستیم. اما هیچکس بر این باور نیست که این اقدامات از سر احساس قدرت و استحکام ارکان و پایه های رژیم است.
این جانوران کودک کش، تنها به بگیر و ببند و زندان و اعدام که شیوه همشیگی حکومتهای سرکوبگر است اکتفا نکرده اند. از نظر خودشان بندها را محکم میکنند که جامعه به آزادی و رهایی نیندیشد و برای آن مبارزه نکند و در این راستا هرآنچه در پستوهای تاریک ارتجاع و عقبماندگی هزاران ساله اندوخته اند را بیرون ریخته و در حال اجرای آن در جامعه هستند. به تقویم سالانه شان روزهایی را افزوده اند که تنها از مغزهای پوسیده حاکمان جمهوری اسلامی ساخته است. روز عفاف و حجاب! میخواهند روزی را در تقویم برجسته کنند که مهسا و آرمیتا و سارینا …. و هزاران جان شیفته دیگر از قربانیان این پروژه ارتجاعی و ضد زن هستند.
با هیچ منطقی نمیتوان پذیرفت که جمهوری اسلامی از سر اقتدار اعتماد بنفس، روزانه دهها نفر را بازداشت میکند، احکام کیلویی صادر میکند و قوانین عصر حجری را در عرصه های مختلف در مراکز آموزشی و حتی در زندگی شخصی انسانها جاری میکند. این اوج درماندگی حکومتی است که مدعی بود قدرت اول خاورمیانه و ”جهان اسلام“ است و در سیاست منطقه حرف اول را میزند. با چه منطقی میتوان قبول کرد که بعد از ۴۴سال حکومت و اعمال فشار، زور، سانسور و سرکوب در همه عرصه های اجتماعی و سیاسی و ادعای اسلامی بودن جامعه و پذیرش و تسلیم در برابر قوانین مذهبی، امروز با طرح نماز اجباری در مدارس با تهدید جریمه و اخراج از کلاس های درس دانش آموزان به شرکت در برگزاری نماز وادار میشوند؟
امروز خیابانهای شهرهای بزرگ شاهد حضور زیبای زنانی است که با برداشتن حجاب و پرتاب کردن این مظهر فرودستی و تحقیر در سطل های زباله رنگ را به خیابانها بازگردانده و به شهرها چهره دیگری داه اند. امروز و یکسال بعد از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ موقعیت این رژیم چنان تضعیف شده که در سر هر کوچه و گذری ماموران حجاب بان گمارده است. امروز زنانی را میبینیم که نه تنها در مقابل حجاب بانان میایستند و با آنان درگیر میشوند، بلکه علنا اعلام میکنند به پوشیدن حجابی که از آن خون میچکد تن نمیدهند! چه کسی میپذیرد از سر قدرت است که بعد از ۴۴ سال اعلام میکنند درمدارس هم باید مثل پارک زنان محیط مناسب ایجاد کنیم؟؟ در مدارسی که جشن تکلیف دختران و هدیه دادن حجاب و مقعنه جز اصلی و تفکیک ناپذیر تدریس و برنامه های آموزشی و تربیتی بوده، امروز به صرافت افتاده اند که محیط مناسب برای دانش آموزان ایجاد کنند!
اعلام میکنند باید کتابهای درسی را متناسب با جنسیت دانش آموزان تدوین و تهیه کرد. اگرچه حماقت سردمداران حکومت اسلامی امر تازه ای نیست اما تصور اینکه جدا کردن جنسیتی کتب درسی شامل فیزیک و شیمی و ریاضیات میشود بسیار بعید است. آنچه مد نظر این جمع است شامل علوم انسانی وعلوم اجتماعی و تربیتی است. هدف این طرح ایجاد شکافی به مراتب بزرگتر مابین زنان و مردان است. طرحی که بر پایه ترویج حیا تنظیم میشود از نظر طراحانش طبعا شامل مردان نیست. اما معنای حیا برای زنان تبلیغ و تحمیل تحقیر و بیحقوقی و فرودستی در جامعه و خانواده است. تحمیل و حقنه این باور که وظیفه زنان مادری کردن و تربیت فرزندان است، تبلیغ و ترویج این باور پوسیده که حفظ ایمان و تقوای مردان در دست زنان است و این وظیفه الهی است. در یک کلام، تسری، قبول و اجرای کامل آپارتاید جنسی درجامعه. اسم این اسکاندال و بیشرمی را هم گذاشته اند تحول بنیادی بر اساس تکالیف شرعی و نهادینه کردن فرهنگ حیا در سراسر جامعه!! حیایی که کل حاکمیت از آن بی بهره است.
سال گذشته جمهوری اسلامی در برابر خیزش انقلابی شهریور دچار شوک عظیمی شد. حکومتی که به قدمت ۴۴ سال از پارک های تفریحی تا اتوبوس و مراکز آموزشی و کاری دیوار آهنینی بین زنان و مردان ایجاد کرده بود و همزمان معیشت میلیونها انسان را به قیمت افزایش ثروت و قدرت اقلیتی گروگان گرفته بود، شاهد نمایش عظیمی از همبستگی و اتحاد بین زنان و مردانی بود که علیه این درجه از سرکوب و ستم و فقر و فاصله طبقاتی به میدان آمده بودند. توده محروم به ستوه آمده از فقر و نابرابری کلیت رژیم را نشانه گرفته و اعلام کردند با هیچ درجه از سرکوب دیگر تن به تحقیر و تسلیم نمیدهند. هضم این واقعیت برای جمهوری اسلامی مطلقا ساده نبود و باعث درجه ای از فروپاشی صفوف حاکمیت نیزشد.
اگرچه با کشتن ۱۵۰۰ نفر و بازداشت بیش از ۱۵۰۰۰نفر موفق شدند حضورعلنی در خیابان را کاهش دادند اما مردم هرگز به موقعیت قبل از اعتراضات و خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازنگشتند. حکومت اینبار برای دفاع از موقعیت به خطر افتاده اش چهره کثیف خود را عریانتر از همیشه نشان داد. انتقام از نسلی که شجاعانه در مقابل سرکوب با دست خالی ظاهر شدند و سنتی را پایه ریزی کردند که با دی ماه ۹۶و آبان ۹۸ شروع شد و در ۱۴۰۱ به سطح دیگری ارتقا پیدا کرد.
از اعتصابات کارگری تا اعتراضات بازنشستگان و نارضایتی روزافزون مردم عادی کوچه و بازار تا رقص و آواز خوانی زنان در مترو همگی عرصه هایی هستند که حاکمیت را به وحشت و هراس انداخته و برای سرکوب به تکاپو واداشته و در دو عرصه آموزش و وضعیت زنان شیوه های وحشیانه تری را در دستور دارند. کل دستگاه امنیتی و سرکوب را بکار گرفته اند و قصد دارند به جنگ جوانان و افکار مترقی و آزادیخواهانه این نسل بپا خاسته و زنان آزاده و برابری طلب بروند. اما آنچه که در ۱۴۰۱رخ داد هرگز به نقطه صفر بازنخواهد گشت. نسلی که با پاره کردن عکس های سران رژیم از کتب درسی اعتراض خود را در خیابان علنی اعلام کرد، نسلی که زن و مرد دست در دست هم با فریاد مزدوران حکومتی را از دانشگاهها بیرون انداخت و نسلی که حجاب را در خیابان به آتش کشید، با تفکیک کتب آموزشی وادعای ایجاد محیط امن با جمهوری اسلامی سرآشتی ندارد. همه میدانند عامل اصلی ناامنی درجامعه ای به وسعت ایران از خانه تا مدرسه و از خیابان تا کوچه و بازار، جمهوری اسلامی است.
دیگر صلحی مابین حاکمیت و مردم محروم و معترض اعماق جامعه متصور نیست. مردمی که ۴۴ سال آشکار و نهان علیه این حکومت ایستاده و نسلی که با افکار آزادیخواهانه آشنا شده، نسلی که کشته داده، صف وسیعی از مردم مبارز و آگاه که جمهوری اسلامی را عامل سرکوب و کشتار و فقر و فلاکت ۹۰ درصد جامعه میداند با آموزش بر اساس جنسیت و ایجاد دیوار آهنین و نماز اجباری نه تنها عقب نخواهد نشست بلکه عاصی تر و معترض تر از همیشه دوباره به عرصه علنی مبارزه رودررو برخواهد گشت. این حکم تاریخ مبارزه هر جامعه ای بوده که در مقابل سرکوب به زانو درنیامده و سر تسلیم فرود نیاورده است.
ملکه عزتی نوامبر 2023