متن سخنرانی در سمینار دستاوردها و درسهای تاریخی از خیزش انقلابی ۱۴۰۱
پروین کابلی
خشونتی که امروز بر زنان درهمه جا اعمال میشود برخلاف نظریه پردازان جنبش های راست، فمنیست ها، آکادمیسین های دانشگاه ها، بیش از هر دوره ای جزو لاینفکی از سیستم سرمایه داریست که برجهان حاکم است. رجوع خشونت به دوره های تاریخی گذشته واقعیت جهان امروز را نشان نمی دهد. سرمایه داری برای بقای خود به خشونت نیاز دارد. این خشونت را میتوان در رابطه با زنان و یا در آتش جنگهایی که در نقاط جهان برانگیخته می شود قربانیانش عمدتا کودکان و زنان هستند دید. نسل کشی غزه یک نمونه جنایتکارانه از این سیستم است.
خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در ایران در ادامه ی ۴۴ سال خشونتِ سازمان یافته ی رژیم اسلامی با تکیه بر مردسالاری موجود درجامعه و سنت های عقب مانده اتفاق افتاد. رژیمی که از همان ابتدای بقدرت رسیدن برای بازسازی سیستمی که در انقلاب ۵۷ ضربه خورده بود خشونت به زنان را در دستورکارخود قرار داد. این انتخاب آگاهانه براین واقعیت استوار بود که زنان یکی از ضعیف ترین حلقه ی جامعه ایران در دوره پهلوی بودند. جامعه ای مرد سالار، برپایه های داده مذهبی و عدم وجود قوانین سکولار و، آزادی بیان، فقدان حقوق مدنی برای دفاع از آزادی زنان بهترین شرایط را برای این انتخاب فراهم کرده بود و به همین دلیل خشونتی که بعد از سرکوب انقلاب ۵۷ آغاز شد سیستماتیک زنان را هدف حملات خود قرار داد.
خیزش انقلابی ۱۴۰۱ جواب زنان وجوانان نسلی آوانگاردی بود که با ارزشهای دیگری رشد کردند. جواب به ۴۴ خشونت، و سرکوب بیسابقه یی بود که در تاریخ بشر کم دیده شده است. خیزشی که بدون شک یکی از رویدادهای مهم قرن ماست. خیزشی که زنان عنصر اصلی و بالنده ی آن بوده اند و ما درتاریخ بشر با نمونه دیگر روبرو نبوده ایم.
پایه های اصلی این خیزش از همان ابتدا برعلیه خشونت دولتی سازمان یافته بود.علیه دم و دستگاه رژیمی بود که این خشونت را سازمان داده بود وانسان بودن را از آنها سلب نموده بود. یک وجه مشخصه این خیزش مدرن و ضد مذهب بود که هیچ ربطی به اسلام و فرهنگ اسلامی برخاسته از آن ندارند.
اعتراض به حجاب اسلامی اگر چه مشخصه این خیزش است.اما نه به حجاب اسلامی و سوزندان حجاب در میان رقص و پایکوبی صدها جوان نشان از خیزش زنان برای امر زنان نبود، بلکه طغیان نسلی بود که به دخالت اسلام در زندگیش معترض بود و خواهان پایان آن بودند. برابری و آزادی را هدف خود قرار داده بود و به همین لحاظ خصلت ضد اسلامی بودن و ضد مذهب تقابل آن را با رژیم برجسته میکند.
برانداختن و سوزندان حجاب اسلامی و روی گردندان از آن در واقع حمله به بیرق جنبش اسلام سیاسی یک خصلت منطقه ای و جهانی بودن این خیزش را نشان میدهد.مشخصه دیگر این خیزش هم جهتی و همدلی در صفوف اول اعتراضات شهری همراه با توده های زحمتکش برای رفاه و برعلیه فقر است. اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ به خوبی این هم سرنوشتی را نشان داد.
با این خصوصیات خیزش ۱۴۰۱ که به حق انقلاب زنانه نام گرفت با خیزش نسل آگاه ، پیشرو روبرو هستیم که برای سرنگونی جمهوری اسلامی به خیابان آمده است که از جدا سازی جنسی، آپارتاید و فقر ، دخالت مذهب، تبعیض در زندگیش خسته شده و دیگر نمی خواهد نظم موجود را بپذیرد. خیزشی که بیشتراز ۵ ماه پایه های رژیم را به لرزه در آورد و انقلابیون تا پشت اتاق خواب سران رژیم رفتند. جنبشی که حمایت بخش وسیعی از انسانهای آزادیخواه را در سراسر دنیا به خود جلب نمود.
سوالی که اکنون با آن روبرو هستیم این است که از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ چه درسهایی باید گرفت؟ که کوتاه به مهمترین آنها اشاره میکنم.
۱- به نظر من بزرگترین دستاورد این دوره تغییر توازن قوا به نفع مردم و به ضرر جمهوری اسلامی است. نه مردم به قبل از ۱۴۰۱ برمیگردند و نه رژیم. رژیم مرگ خود را با چشمان خود در این خیزش دید.کابوس رژیم هنوز ادامه دارد. این درخود یک دستاورد مهم این دوره می باشد. میخ آخر به تابوت رژیم زده شده ، دفن آن فقط مانده است.
۲- فروکش کردن اعتراضات خیابانی به معنای تمام شدن آن نیست. مردم به لحاظ سیاسی و خواسته هایش یک اپسیلون عقب نشینی نکرده اند. درخیابانها و ایستگاه های زیرزمینی متروها ، رستوان و کافه شاپ ها، دانشگا ها زنان بی حجاب دررفت و آمد هستند، مغازه یکی بعد از دیگر پلمت میشوند. فارغ التحصیلان در جشن پایان تحصیلی نه تنها بی حجابند بلکه کلاهایشان را هم به هوا پرت می کنند و زندانیان سیاسی در لحظه آزادی درمقابل زندان شعار مرگ برخامنه ای می دهند، بسیج اراذل و اوباش و تصویب عجولانه ی قوانین جدید توسط پادوهای مجلس نشین نشان میدهد که هنوز این شبح درخیابانها در گشت و گذاراست. وپدیده ی دیگر، صحبت از آزادی زن و آزادی به عام در جامعه به یک گفتمان سیاسی و روزمره درمیان مردم تبدیل شده است.
یک دستاورد مهم این دوره انقلابی این است که خیزش انقلابی و آنچه در بطن اعتراضات جامعه درحال جوشیدن است ، جنبشی بشدت رادیکال و برابری طلب و چپ است. مسئله زنان، خواست برابری، مبارزه با فقرو تلاش برای جامعه ای عادلانه همیشه خواست نیروهای چپ بوده است و جنبش های راست و ناسیونالیستی هیچ سنخیتی با آن ندارند.
رادیکالیسم و توده ای بودن مسئله زنان، جریانات ملی و راست اپوزیسیون را به حرکت در آورده است و این گرایشات میتوانند با محدود کردن افق جنبش برابری طلب ، نیروی رادیکال این جنبش را محدود کنند و به بیراهه بکشند. مبارزه و افشای این گرایشات راستگرایانه در این جنبش هم یکی از وظایف ما می باشد.
اما پیروزی این جنبش در گروه چست ؟
این خیزش تنها درکنار نیروی بالنده ای می تواند به سرانجام برسد که خواست برابری و رفاه و آزادی همگان و خوشبختی انسان ها در دستورکارش قرار داشته باشد. بهمین جهت ما کمونیست ها با برنامه مان بیش از بیش باید خود را درمقابل جامعه قرار دهیم و این را روشن کنیم که اهداف فوری ما برای رفع ستم از زنان، برای آزادی ، برای حقوق اجتماعی و رفاه کدامند و این امر که رفع ستم برزن درگروه پیروزی یک آلترناتیوسیالیستی امکانپذیراست.
یکی از تمایزهای خیزش ۱۴۰۱ که ما در خیزش های قبلی با آن روبرو نبوده ایم سازماندهی و تشکل یابی است. ما دراین دوره با پدیده ی سازمانی درمحلات ، مناطق شهر مختلف ، آرایش جدید اعتراضات محله محور، مدارس و دانشگاه ها هستیم. غیر از این شبکه ی وسیعی از محافل و تشکلهای رادیکال زنان وجود دارد که می توانند نقش مهمی بعهده بگیرند. سازماندهی یک امر مهم است. بدون سازماندهی و شوراها و ایجاد تشکلهای سراسری با تکیه برمجمع عمومی نمی تواند در آینده و دوره های بعد حرکت نمود. وظیفه رهبرعملی طبقه کارگر شناخت این پتانسیل توده ای و گسترش آن است. رهبران عملی در مبارزات کارگران و دیگر اقشار ضعیف اجتماعی مانند معلمان و بازنشستگان باید خواست برابری و آزادی بیقید و شرط زنان را دردستورکار خود قرار دهند. بسیاری از قربانیان خیزش ۱۴۰۱ فرزندان کارگران و خانواده های زحمتکش بودند.
خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بار دیگر نشان داد که هم سرنوشتی با زنان در ایران و پیشروی یک امر مهم برای بسیاری از انسانهای آزادیخواه و برابری طلب است. باید این امر مهم را جدی گرفت و به نیرویی برای پیشبرد انقلاب تبدیل نمود. نباید از کنار آن گذشت و آنرا بدست نیروهای راست و بورژوایی سپرد.
در یک کلام برای ساختن جامعه ای آنسانی ، آزاد و برابرو رفاه همگانی ، جامعه اى بدون فقر، بدون استبداد برای يک جامعه سوسياليستى رهبران کارگری و زنان و مردان آزادیخواه باید در صفی متحد درکنارهم قرار بگیرند. اردوی انقلاب این بار دریک جبهه واحد می تواند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را به سرانجام برساند.