مقالات

جدال بر سر حجاب اسلامی در بطن جنگ قدرت سیاسی در ایران ! پروین کابلی

جدال بر سر حجاب اسلامی در بطن جنگ قدرت سیاسی در ایران !
پروین کابلی
علیرغم افت و خیزهای زیادی که در خیزش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی در جریان است دوجدال اصلی که این روزها رژیم اسلامی شدیدا با آن دست بگریبان است و با توجه به تشدید بگیر وببندها هنوز نتوانسته است بر آنها فائق آید باید دید و موقعیت هرکدام و رابطه آنها را با یکدیگربخوبی شناخت. یکی افزایش اعتصابات و اعتراضات کارگری، بازنشستگان ، افزایش فقر که دامنگیر شمار بسیاری از مردم شده است و دیگری ادامه عدم تمکین زنان به حجاب اسلامی و تقابل آشکار رژیم با آن. هر دوی این جدال ها این روزها در صحنه سیاسی جامعه ایران بروز بسیار آشکاری دارند. در کنار این دو فاکتور باید موقعیت جمهوری اسلامی را هم بعد از حمله ی اسرائیل به سفارتخانه اش در سوریه و کشتن چند تن از فرماندهان بلند پایه او را در آنجا اضافه نمود. موشک پرانی های ایران به طرف اسرائیل با اعلام رسمی ساعت پرتاب آنها نه تنها امتیازی برایش نشد بلکه بیشتر بی خاصیتی شعارهای جمهوری اسلامی و قدرت رو به زوالش را در این عرصه به نمایش گذشت.
اما عرصه جدال واقعی جمهوری اسلامی در درون ایران با افزایش موارد نارضایتی درمیان مردم قرار دارد. بی حجابی دو فاکتو که از چند سال پیش عملا رژیم و دستگاه سرکوب آن را به چلنج کشیده بود و بخشا فلج نموده است اکنون به آزادی پوشش در بسیاری شهرهای بزرگ تبدیل شده است. زنان بدون حجاب با لباسهایی که خود انتخاب کرده اند درخیابانها و محل های عمومی ظاهر می شوند، با مزدوران رژیم درگیر میشوند، در بسیاری از موارد حتی ماموران را مورد تعیقب قرار میدهند و از محل فراری می دهند و یا دامنه درگیری گسترده میشود و مردم به حمایت از زنان برمی خیزند. زنان حاضر نیستند که به عقب نشینی تن دهند. برای رژیم خاصیت اعلام احکام اعدام های اخیر مانند احکام توماج صالحی، عباس دریس، رضا رسایی و مجاهد کور کور در همین راستا می باشد. ترساندن مردم و زمین گیرگردن آنها هدف اصلی این احکام است. روند دخالت مردم در حمایت از زنان بعد از خیزش ۱۴۰۱ بسیار چشمگیر تر شده است و این نشان میدهد که امر برابری زنان اکنون یک امری اجتماعی است. امروز جمهوری اسلامی و مردم ایران به این امر واقف هستند که خیزش زنان علیه آپارتاید جنسی مستقيما نظام جمهوری اسلامی را نشان گرفته است و این بر هر دو طرف این جنگ روشن است.
ترفند جریمه و بستن مراکز خرید، مغازه ها، هتل ها، کافه شاپ هایی که زنان بی حجاب در آنجا ظاهر می شوند، زندانی کردن شاعر و نویسنده ، هنرپیشه ، فیلم ساز، فعال کودکان و غیره نه تنها قابل دوام نیست بلکه به نظر می رسد اکنون با مقاومت و اعتراض جمعی مردم روبرو شده و این سیاست در ادامه به ضد خود تبدیل شده است. درگیرهای لفظی با ماموران امر ونهی و آخوندها هم دیگر از دست رژیم خارج شده.
واقعیت این است که خیزش علیه حجاب اسلامی نه تنها نماد آزادی و برابری است بلکه تقابلی آشکار با اسلام و کلیت قوانین عصر حجری ، ضد انسانی ، مردسالاری، زن ستیزی و زندگی سنتی است.
قوانین آپارتارید جنسی از محدویت های اجتماعی و فردی زنان شروع شد تا جامعه را به عقب نشینی وادار کنند. سران رژیم شاهد فروپاشی تمام این نرمهای اسلامی هستند. حجاب که فرو ریخت دیگر بیش از این نمی توان جلو مدرنیسم و آزادیخواهی را گرفت.
برابری درهمه ی شئون اجتماعی و فردی، در محل کار با شرایط برابر، دستمزد برابر درمقابل کار برابر ، لغو قوانینی که کار زنان در آن ممنوع است، لغو مناسک مذهبی در انتخاب همسر و پارتنر، همزیستی آزاد بزرگسالان بدون دخالت قوانین مذهبی، لغو واگذاری سرپرستی خانواده و کودکان به مردان و بسیاری موانع دیگر که مقابل پیشروی همه ی انسانها در جامعه ایران قرار دارد. لغو قوانین آپارتاید جنسی موانع رشد مدرنیسم را هم هموار میکند. هر چه بی خدایی و ایستادن علیه مذهب بیشتر می شود نوع دیگری از روش زندگی درمیان مردم جا باز می کند. درنتیجه جامعه ی مورد نظر رژیم بیش از بیش فرو می ریزد. کفرکردن و لائیک بودن یک حق طبیعی و انسانی است. مردم روزانه کفر می کنند و ککشان هم نمیگزد. این رژیم با حجاب اسلامی آمد و باید با لغوحجاب اسلامی سرنگونش کرد.
با این توصیف می توان گفت کار حجاب دیگر تمام است. این جدال سرنوشت سازی بوده و بعنوان یک آغاز مهم راه را برای پیشروی ایده های نو، و مدرن و امروزی هموار می کند و این پتانسیل را دارد که سرآغاز یک انقلاب مهم فرهنگی در بطن یک جدال سیاسی برسر قدرت سیاسی در ایران باشد اما بشرطی که تنها نماند. این آن چیزی است که خواب را از چشمان سران جمهوری اسلامی ربوده است و با تمام قدرت تلاش می کنند در مقابل آن ایستادگی کنند. این انقلاب به این لحاظ انقلابی زنانه با تمام خصوصیتاتش می باشد. خصوصیاتی انقلابی که ریشه در جامعه دارد و پشتیبانی جامعه را هم دقیقا به خاطر همین خصوصیات با خود دارد. این جنبشی نه فقط برای امر زنان و رهایی جنسی بلکه برای تغییرات اساسی درجامعه ای است که به حرکت درآمده است.
آنچه که در این میان هنوز جای خالی آن دیده می شود همبستگی عظیم ترین نیروی جامعه با این جنیش است. این همبستگی در شرایطی که کارگران وارد دوره ای از اعتصابات زنجیره ای برای تحقق خواستهای رفاهی و آسایش میشوند باید بتواند با این جنبش حی و حاضر و رادیکال، پشتیبانی و همبستگی خود را اعلام کند و در قدم بعدی خواستهای روشن خود را در این مورد اعلام کنند. بسیاری از جوانانی که به دار کشیده شدند و یا درخیابانها کشته و زخمی شدند فرزندان کارگرانی هستند که امروز برای خواستهای برحق خود به میدان آمده اند. این جنبش را از آن خود نمودن، می تواند نیروی عظیم اجتماعی را درکل جامعه ایران به حرکت در آورد تا در قدم بعدی ضربه نهایی را برای سرنگونی رژیم وارد نماید.
9 مه 2024