در گرامیداشت یک کمونیست کارگری برجسته، حسین مرادبیگی (حمه سور)
سخنرانی در مراسم گرامیداشت لندن
سیاوش دانشور
حضار گرامی، رفقای عزیز! از جانب حزب کمونیست کارگری – حکمتیست حضورتان را در مراسم امروز خیرمقدم میگویم.
امروز جمع شده ایم تا از یک کمونیست برجسته، یک مارکسیست ارتدوکس، یک فرمانده جسور، یک پراتیسین انقلابی، یکی از کادرهای موثر کمونیسم ایران تجلیل کنیم.
کم نیستند میان شما حضار گرامی که سابقه همسنگری و رفاقت طی سالهای طولانی با حمه سور دارید و از بسیاری جهات او شخصیتی آشنا برای شماست. در این فرصت کوتاه من میخواهم روی جنبه هائی از شخصیت سیاسی و تاثیر وی در سیاست ایران صحبت کنم.
رفیق حسین مرادبیگی (حمه سور) از اولین شخصیت های سیاسی است که در محیط سیاسی کردستان در دهه چهل – که آن زمان فضای سیاسی جامعه کردستان عمدتا تحت تاثیر کشمکش ملی و جنبش ناسیونالیستی کرد است – پرچم چپ و سوسیالیسم را بلند می کنند و به ایجاد سازمان یا بقول خودشان تشکیلاتی مبادرت می کنند که بعدها و در اوائل قیام بهمن ٥٧ نام کومله را گرفت. این جمع آثار مارکسیستی را به هر درجه که قادر به تامین آن بودند میخواندند و تکثیر میکردند. آنها قبل از اینکه متاثر از روندهای سیاسی در کردستان و جنبش ملی و ناسیونالیستی باشند، تحت تاثیر روندهای جهانیتر و تعابیر مختلف از “سوسیالیسم” بودند. چپ آندوره در کشورهائی مانند ایران عمدتا متاثر از سوسیالیسم اردوگاهی شوروی، مائویسم و تز سه جهان، دیدگاه و مشی چریکی بود. این سرآغاز ظهور چپ در صحنه سیاسی کردستان است. کسانی که با هر درجه شناخت و درکی که از کمونیسم داشتند، خود را کمونیست و مارکسیست و لنینیست می نامیدند و در آغاز یک جدائی جنبشی و طبقاتی از ناسیونالیسم و آرمان بورژوازی کرد بودند.
حمه سور قبل از اینکه وارد سیاست به معنی اخص شود، رهبر اعتصاب کارگری شد. او را بخاطر رهبری یک اعتصاب موفق صدها نفره در سد بوکان از شرکت اخراج کردند. حمه سور در ادامه فعالیتش به مهره کلیدی و سازمانده تشکیلات بدل شد، وقتی رفقایشان از ساواک ضربه خوردند، وی هم دستگیر شد و تحت شکنجه ساواک قرار گرفت اما تشکیلات را تماما حفظ کرد و ساواک چیزی از روابط و افراد و کارهای آنها نفهمید. وی بعد از یکسال زندانی مجددا سازماندهی تشکیلات و جذب نیرو را آغاز کرد و تا آستانه قیام بهمن از عناصر اصلی و کلیدی تشکیلات بود.
حمه سور انقلابی قبل از علنی شدن کومله علیه خوانین و مرتجعینی که به کارگران و کشاورزان زور میگفتند و نیروی مسلح داشتند، یک عملیاتی را رهبری و فرماندهی کرد و در خلع سلاح و شکست دادن نیروی خوانین نقش اصلی ایفا کرد. این توانائی وی در دوره قیام موجب شد که نقش مهم و ماندگاری ایفا کند و آن سازماندهی مقاومت توده ای مسلحانه در مقابل جمهوری اسلامی بود.
حمه سور اولین فرمانده و رهبر نظامی نیروی پیشمرگ کومله و فرمانده مبارزه و مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی است. یک اقدام و نقشه موفق دیگر وی در همان اوائل قیام، خلع سلاح “سپاه رزگاری” یا “رستگاری”، یک جریان سلفی و مذهبی وابسته به شیخ عثمان نقشبندی از عوامل ساواک بود که در یکروز در سراسر کردستان همه نیروها و مقرهای آنها بدون زخمی شدن یکنفر خلع سلاح شد. این یکی از لحظاتی است که اسم کومله در جامعه کردستان وسیعا اجتماعی میشود و فرمانده حمه سور نام پرآوازه ای است که سر زبانهاست.
حمه سور یک فرمانده کمونیست، رهبر نظامی پارتیزان های سرخ بود. به همین دلیل مرتجعین و مذهبی ها و ناسیونالیست ها دل خوشی از وی نداشتند. آن روزها در شهرهای ایران بویژه در کردستان نام حمه سور مثل یک شبح بود که در دل دشمنان کارگران و زحمتکشان ترس و وحشت ایجاد میکرد و برای مردم و انقلابیون نماد یک انقلابی و یک قهرمان بود. حمه سور در سن کم و بدون تجربه کار نظامی و یا آموزش دیدن در کشورهای دیگر- که آنزمان نیروهای سیاسی عمدتا در فلسطین و لبنان و بخشا در سوریه و لیبی آموزش چریکی و نظامی میدیدند- یک فرمانده و استراتژیست نظامی قاطع و مجرب بود. وی نیروئی را سازمان داد که هیچ مرتجع و بورژوائی از جمهوری اسلامی تا مکتب قرآن و حزب دمکرات نتوانست در مقابلش تاب بیاورد. حمه سور نه تنها نقش بسیار مهمی در انقلاب ٥٧ ایفا کرد بلکه در سیر چپ شدن کومله و کمونیسم ایران نقش تعیین کننده ای داشت.
ما عمدتا فرماندهان نظامی را با کار نظامی می شناسیم. حمه سور جزو استثناها بود. او سازماندهی مقاومت و نه گفتن را از سر کمونیسم و رادیکالیسم و پراتیک انقلابی نیاز داشت. او تنها یک فرمانده و رهبر نظامی لایق نبود، یک رهبر سیاسی مارکسیست و یک مبلغ پرشور کمونیسم نیز بود. او یکی از کسانی است که کومله را از سنت مائویستی و چهارچوبهای آن به سنت مارکسیستی منتقل میکند. کنگره دوم کومله که نقد اثباتی کنگره اول و دیدگاه های آن سازمان است، کنگره ای که به مارکسیسم انقلابی می پیوندد و از سازمان اتحاد مبارزان کمونیست برای تلاشهایش در نقد پوپولیسم و کمونیسم ملی قدردانی میکند، حمه سور جزو پیشروانش بود.
حمه سور در بنیانگذاری “تشکیلات” و بعد کومله، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری و حزب کمونیست کارگری – حکمتیست یک کادر و عنصر کلیدی بود. او همواره و در مقاطع مختلف تصمیم و انتخاب کمونیستی کرد و خود به یکی ار پیشروان آن بدل شد.
حمه سور تا روز آخر زندگیش یک کمونیست کارگری خالص و یک مارکسیست محکم بود. وی در دوره سخت بیماری نیز به مرور مجدد منابع مارکسیستی و تئوری های رایج پرداخت. دوره کردن مجدد سه چهار جلد کاپیتال به زبان اصلی، بازخوانی مجدد و چند باره ایدئولوژی آلمانی و دیگر اثار مهم مارکسیستی، بررسی دیدگاه های کمونیسم کارگری و همینطور چهارچوبهای جدید سرمایه داری معاصر، توجه ویژه به مسائل تاکتیکی و پراتیکی و نحوه برخورد حزب، از مشغله های رفیق حمه سور عزیز در میان شیمی درمانی و فراغت موقت از درد و بیماری بود. آخرین نوشته های وی این جنبه را بیشتر منعکس میکند؛ از جمله نقد کتاب توماس پیکتی از موضع مارکسی، عطف توجه به تحرک طبقه کارگر در اروپا، شرایط جهانی مبارزه پرولتاریا و کمونیسم، تلاش برای تبئین مارکسی این اوضاع و گرفتن استنتاجات سیاسی و پراتیکی و همینطور آموزش و بازتولید حزب از مشغله های رفیق حمه سور بود.
مایلم اینجا نکته ای را تاکید کنم؛ شاید برخی به عبث بخواهند بدلیل جایگاه مهم وی در مبارزه انقلابی در کردستان و فرمانده نظامی کل کومله، برای وی هویت کاذب و نچسپ ملی بتراشند. کاری که متاسفانه با رفیق فواد مصطفی سلطانی کردند. این تلاشها با هزار من سریش به ریش حمه سور نمیچسپد. او یک کمونیست کارگری خالص، یک مارکسیست عمیقا انترناسیونالیست بود که ده شاهی برای ناسیونالیسم ارزش قائل نبود. او فرزند طبقه کارگر بود و آمالی جز رهائی کارگر و انسان دربند امروز نداشت. برای حمه سور “مرز” و “میهن” و “قوم” و “ملیت” خرافاتی بیش نبودند. او یک انقلابی پرشور، یک مارکسیست انترناسیونالیست و یک کمونیست کارگری متعهد بود و تاکید داشت با همین عنوان از وی نام برده شود. برخلاف اظهارات رایج چپ های پشیمان، مارکسیسم و کمونیسم کارگری برای او، نه “ایدئولوژی پایان یافته” بلکه چهارچوبی برای انتقاد به وضع موجود در بهترین فرم آن، سلاحی برای مبارزه و سازماندهی کمونیستی بود. نگرشی که باید درونی شود و آنرا خلاقانه از موضع اجتماعی کارگر مزدی علیه سرمایه داری بکار گرفت.
حمه سور از نظر شخصیتی یک انسان ویژه بود. فردی بشدت سالم، خوش برخورد، با فرهنگ بالا، عاری از تعصب که از وی شخصیتی دوست داشتنی ساخته بود. او در متن جدائی ها و اختلافات سیاسی هیچوقت دل کسی را نرنجاند، سیاسی و صریح بود اما به کسی حرف درشتی نزد، سیاست را از روابط انسانی و اجتماعی تفکیک میکرد، به همین دلیل فردی سرشناس با دوستان زیاد و بسیار پر رابطه بود.
حمه سور از تبدیل سیاست به بیزنس و کاریر نفرت داشت. با اینکه در شرایطی بود که میتوانست امکانات زیادی برای خود فراهم کند، از آن اجتناب کرد. سیاست را سالم میخواست، او ترجیح میداد مثل یک کارگر بازنشسته بریتانیائی زندگی کند و در عین حال عاشق تفریح و ورزش و موزیک و شادی بود. برای پیشبرد حرفش به هیچ ابزاری جر اقناع متوسل نمیشد، اهل دیپلماسی و بده و بستان نبود، حمه سور همانطور بود که دیده میشد. عزیز و دوست داشتنی و مهربان. او نه ثروتی داشت و نه چیزی بجا گذاشت، در آخرین سفرش به سوئد و ترک انگلستان تنها چیزی که همراه چمدان لباس و وسائل شخصی اش آورد، یک جلد کتاب مبانی کمونیسم کارگری بود.
از رفیق حمه سور یک دنیا خاطرات نزد نسلهای مختلف، درایت و تصمیمهای بجا در مقاطع تعیین کننده، مجموعه مقالاتی از موضع کمونیسم و مارکسیسم، گفتگوها و اظهارات شفاهی، چند کتاب از جمله در باره حزب دمکرات کردستان ایران، تاریخ زنده و چپ و ناسیونالیسم در کردستان و بالاخره کتاب نقد توماس پیکتی مانده است. و صد البته نام نیک وی، خاطرات فراموش نشدنی، منش و روش، عشق به انسانیت و رفاقت کمونیستی از وی برای همرزمان سالهای طولانی اش به یادگار مانده است.
در اینجا و در این مراسم، بار دیگر به اعضای خانواده حمه سور، عزیزانش، به شما حضار و رفقای بیشمارش که صمیمانه دوستش داشتند، فقدان وی را تسلیت میگویم. جای حمه سور در میان ما و در صف مقدم مبارزه کمونیستی کارگری بسیار خالی است. او یکی از شخصیت های مهم و تاثیرگذار در سیاست ایران بود و فقدانش به همین اندازه برای جنبش طبقه کارگر و کمونیسم کارگری خسران است. یاد عزیز رفیق حمه سور، این کمونیست کارگری برجسته و فرمانده نظامی کمونیست گرامی است. بدرود رفیق عزیزم!
٢٥ مه ٢٠٢٤