مقالات

یاداشت هائی در باره جنگ اسرائیل در غزه (٢( آتش بس موقت چهار روزه سیاوش دانشور

یاداشت هائی در باره جنگ اسرائیل در غزه (٢(

آتش بس موقت چهار روزه

سیاوش دانشور

آنطور که تبلیغات رسانه ها و واکنش سران دولتها در باره “آتش بس موقت” منعکس میکنند، لابد مردم منزجر از نسل کشی فلسطینیان و خود مردم فلسطین که محکوم به نابودی در هولاکاست غزه شدند، باید احساس خوشبختی کنند! مگر نه اینست در چهار روز آتی کشته نمیشویم، لااقل چهار روز فرصت هست به گوشه ای فرار کنیم، شاید نانی برای خوردن پیدا شد، لااقل میتوانیم پیکر تعدادی را از زیر آوار بمباران ها بیرون بیاوریم و جنازه کودکان و عزیزانمان را بخاک بسپاریم!

هر انسان شرافتمندی در کره خاکی خواهان توقف فوری کودک کشی و قتل عام مردم عادی غزه است. هر انسانی از صحنه های کشتار کودکان و مجازات جمعی فلسطینیان توسط حکومت آپارتاید اسرائیل رنج میبرد، خواهان توقف فوری ترور و توحش است. ایجاد هر دست اندازی در پروژه کثیف پاکسازی قومی دولت اسرائیل به فال نیک گرفته میشود و هر اعمال محدودیتی میتواند موثر باشد. اما جدا از خواست فوری بشریت آزادیخواه برای توقف کشتار غیرنظامیان، توقع ما را پائین آورده اند. به مرگ که سهل است، به کشتار جمعی و بازسازی هولاکاست میگیرند که به “تب” کوچاندن و اشغال بیشتر و کوبیدن بیمارستان و مدرسه و کمپ پناهندگی رضایت دهیم. تازه طلبکار هم هستند! هنوز صدای انفجار بمبها و موشک ها خاموش نشده که سران جنایت از هر سو نمایش “پیروزی” میدهند!

یک هدف این جنگهای ارتجاعی عقب راندن توقعات در جوامع امروز است. هرچه بیشتر جوامع را میان آتش جنگ و جنایت جمعی و استیصال غرق کنند، راحت تر میتوانند سقف توقعات را پائین بیاورند و هر عقب نشینی تاکتیکی و جزئی را “پیروزی” و “گامی مهم” تلقی کنند. اما ما باید از چه چیزی خشنود باشیم؟ مگر ما مردم جهان جنگ و ترور و بمباران و کشتار جمعی راه انداختیم؟ نه فقط بانی جنگ، بلکه مانع هر آتش بس از موقت تا توافق برسر کروریدرهای انسانی و امن در متن جنگ، همین دولتهای غربی و رسانه های نوکر بودند که بر تداوم نسل کشی اسرائیل در غزه پای فشردند و مخالفت با توقف بمباران مردم غیر نظامی را توجیه کردند. آتش بس موقت کنونی نیز محصول فشار افکار عمومی برای توقف کشتار جمعی مردم فلسطین از یکسو و فشار افکار عمومی اسرائیل روی دولت نتانیاهو برای آزادی گروگانها، اوضاع داخلی بحرانی اسرائیل و فشار سیاسی دولت آمریکاست. قطر میانجی مذاکرات آتش بس و تبادل گروگانها بین اسرائیل و حماس با حمایت و هماهنگی و مشورت دولتهای آمریکا و مصر بوده است. طرحی که هفته های قبل هم میشد اجرا کرد اما آمریکا و اسرائیل مخالف آن بودند. این آتش بس که یکروز به تعویق افتاد و هنوز جزئیات آن منتشر نشده، در این مقطع نیاز دو طرف درگیر بود.

دولت اسرائیل تاکنون پایبند هیچ توافقی نبوده است اما مجموعه ای فاکتورها از جمله انتخابات آمریکا، خواست رفتن نتانیاهو در اسرائیل، فشار خانواده های گروگانها، فشار بزرگ افکار عمومی جهان برای توقف این جنایت جنگی و کودک کشی و نژادپرستی عریان، تنفسی را تحمیل کرد. آتش بس موقت که در موارد قبلی معمولا شکسته میشد، نهایتا به مبادله تعدادی از گروگانهای اسرائیلی و تعدادی از زندانیان فلسطینی منجر خواهد شد. حماس هم به آتش بس نیاز داشت. حماس و جمهوری اسلامی از روز پنجم جنگ پیشنهاد مذاکره برای تبادل گروگانها را طرح کردند. این چند روز نیز به حماس برای تجدید قوا و آرایش نظامی و بویژه حفظ خود و طرف حساب مذاکره فرصت میدهد. به هر حال باید روشن باشد که آمریکا و اسرائیل و حماس از روی “انساندوستی” شان به توافق نرسیدند. اینها نیروهایی هستند که جمیعا و بدرجات متفاوت خالق و بانی اوضاع کنونی اند. این برآیند فشارهای بیرونی، تناقضات درونی و منافع مشخص هر کدام از بازیگران این جنگ ارتجاعی بود که به این نقطه رسید. آتش بس البته عنوان نادرستی است، خود این ضد بشرها از “وقفه بشردوستانه” نام میبرند.

تا اینجا چند نکته عمومی تر روشن است:
اول، طرح کولونیالیستی اشغال کامل غزه و الحاق آن توسط اسرائیل در این دور شکست خورده است. نتانیاهو اعلام کرده بود که برای مدت نامعلومی کنترل غزه را بدست خواهند گرفت اما با مخالفت متحدانش روبرو شده است. سران هفت کشور صنعتی در نشست اخیر توکیو با اشغال غزه توسط اسرائیل بشدت مخالفت کردند. اشغال غزه توسط اسرائیل به احتمال قوی جغرافیای جنگ را گسترش میدهد، امری که نه اسرائیل و نه آمریکا در شرایط کنونی خواهان آن نیستند. نتانیاهو نیمه غزه را با خاک یکسان کرده است اما قادر به اداره همین ویرانه ها هم نیست.
دوم، سران کشورهای عربی نیز قبول نمیکنند مردم غزه و فلسطین را بعنوان پناهنده بپذیرند و فلسطینی ها هم نمیخواهند سرزمین و منزلشان را واگذار کنند، چون هر دو میدانند که طرح کوچاندن یک راه بدون بازگشت است.
سوم، هدف نابودی حماس توسط دولت اسرائیل تحقق نیافته است، حماس در ٤٨ روز جنگ کمترین صدمه را دیده است، در این میان ارتش اسرائیل فقط مردم غیر نظامی فلسطینی کشته است. تازه حماس بعنوان نیروئی که در “لیست سازمانهای تروریستی” است طرف مذاکراه “برادر بزرگترها” هم هست.
چهارم، سرنگونی حماس و بیرون کردنش از غزه هنوز در ابهام است و به ادامه یا عدم ادامه جنگ و توافقات برای نگهداری حماس بستگی دارد. بعد از این جنگ، نفس حفظ موجودیت سیاسی حماس در غزه برای این جریان “پیروزی” و برای نتانیاهو و شرکا “شکست” محسوب میشود.
پنجم، حذف حماس از غزه دوراهی اشغال غزه یا برسمیت شناسی قدرت و دولتی جدید را الزامی میکند که تا این لحظه نه دولت اسرائیل و نه شرکا طرح روشن و قابل قبولی برای بعد از جنگ ندارند. یک مسئله محوری کنفرانس ها در متن تناقض منافع دولتهای منطقه و نیروهای جهانی، همین نکته است. اگر اشغال غزه از دستور خارج است، آنوقت بلافاصله مسئله فلسطین و ضرورت ارائه یک راه حل معقول و ممکن بجلو رانده میشود.
ششم، نتانیاهو تمام شده است. چه بسا قبل از جنگ کنارش بگذارند، اگر این اتفاق نیافتد بعد از پایان جنگ بعنوان یک مسئول این فجایع کنار زده میشود.

تاکتیک “آتش بس” موقت یا همان “وقفه بشردوستانه”، در عین حال که فوائدی جزئی دارد و امکان تنفسی میدهد، فرصتی برای جلا دادن قدمهای بعدی طرفین درگیر است. گامهائی که اجرای آنها ضرورتا تحت اراده و اختیار هیچ تک نیروی درگیر نیست و با موجی از مخالفت و تبعات و واکنش روبرو است. از حق نباید گذشت، دولت اسرائیل “پیروزی بزرگی” بدست آورده است: فی الحال و فقط در این نوبت؛ آپارتاید و نژادپرستی وقیح ٦٠٠٠ کودک کشت، ٤٠٠٠ زن قتل عام کرد، ٣٥٠٠ مردم عادی از پیر و جوان سلاخی کرد، ٣٣٠٠٠ زخمی بجای گذاشت، ٩٠٠٠ منزل ویران کرد و بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر را آواره کرد.

طلوع خونین “خاورمیانه جدید” با هولاکاست غزه رونمائی شد. قهرمانان این هولاکاست دولت فاشیستی نتانیاهو و کمپ دمکراسی غربی و صنعت حقوق بشر و رسانه های مزدور از یکسو و تروریسم اسلامی از جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله و “محور مقاومتی”های متفرقه از سوی دیگرند. و بازهم باید از “وقفه بشردوستانه” و مذاکرات تروریستهای دولتی و اسلامی خوشحال باشیم و رسانه ها آنرا بعنوان “نتایج تلاشهای چند هفته ای دیپلماتیک” بخورد ما بدهند.
براستی دنیای وارونه ای است. در این میان فلسطینی ها در منگنه دو ارتجاع گیر افتاده اند، به محاق رفتن مسئله فلسطین و عدم حل آن، کوره ای است که در آن جنگهای آتی حدادی میشود. مسئله فلسطین باید حل شود.

ادامه دارد…
٢٣ نوامبر ٢٠٢٣