مقالات

اوضاع سیاسی در پرتو شرایط پر تنش کنونی و وظایف ما (سخنان رحمان حسین زاده در سمینار کلاپ هاوس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست)

اوضاع سیاسی در پرتو شرایط پر تنش کنونی و وظایف ما
(سخنان رحمان حسین زاده در سمینار کلاپ هاوس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست)
این سمینار را مصادف با دومین سالگرد خیزش انقلابی شهریور ١٤٠١ برگزار میکنیم. اجازه بدهید یاد مهسا امینی، ژینای عزیز، سمبل آن خیزش انقلابی و یاد همه جانباختگان آزاده و جسور و پرشور آن خیزش سراسری را گرامی بداریم. مبحث ما همانطور که از عنوانش معلوم است، دو محور اصلی دارد . اول ارزیابی فشرده از اوضاع سیاسی کنونی و بخش دوم وظایف ما ، که من بیشتر فوکوسم را روی این بخش دوم میگذارم.
اوضاع سیاسی را از زوایای مختلف میتوان بررسی کرد. الان نه لازم است و نه فرصت هست به همه ابعاد اوضاع سیاسی بپردازیم. در این رابطه بر چند مشخصه مهم این دوره تاکید میگذارم.
مهمترین مشخصه اوضاع سیاسی به نظرم ادامه فضای اعتراضی و انقلابی جامعه است. جنبش کارگری با اعتصابات و جنبشهای اعتراضی رادیکال با تجمع ها و تحرک اعتراضی در بخشهای مختلف ابراز وجود میکنند. خواسته های فوری معیشتی و اجتماعی بخشهای متنوع تحت ستم و فشار از جاب حاکمیت پاسخ نگرفته و نمیگیرد. در نتیجه احتمال برآمد توده ای و اعتراضی بالا است و این یک خصلت مهم این دوره است.
جابجایی دولت مشخصه سیاسی دیگر این دوره است. دولت یکدست شده رئیسی بن بستها و معضلات متنوع جمهوری اسلامی را در سطح داخلی و بین المللی تشدید کرده بود. خامنه ای و سپاه پاسداران به زعمشان برای عبور از آن وضعیت با ترور رئیسی عمر سه ساله دولتش را به پایان رساندند و در ادامه در طرحی معماری شده پزشکیان و کابینه دست چین شده اورا برمسند ریاست جمهوری نشاندند. گماردن پزشکیان به رئیس جمهوری بخشأ برای آشتی دادن اصلاح طلبان و اعتدالیون حکومتی بود و تا حدود زیادی به این هدف هم رسیدند. از این طریق امثال خاتمی و روحانی و اعوان و انصارشان در “پوزیسیون و اپوزیسیون پرورژیم” را دوباره به زیر خیمه رهبر کشاندند. بیهوده فکر میکنند دوران گذشته است برای عمر خریدن جمهوری اسلامی باردیگر به عنوان سوپاپ اطمینان از این مهره های سوخته و رسوا استفاده میکنند. از جنبه دیگرمیخواهند رو به داخل و خارج بگویند چهره “معتدلی” را آوردند. اما به نظرم دولت پزشکیان نماد بن بست جمهوری اسلامی و ناکاراتر از دولتهای قبلی نمیتواند پاسخگوی معضلات عمیق و ریشه دار جمهوری اسلامی باشد. از لابلای گفته ها و سخنان نامنسجم پزشکیان میتوان دید که ادامه تعرض معیشتی و شوک اقتصادی، تشدید سرکوب و گسترش اعدام و هماهنگ کردن باندهای مختلف رژیم تحت نام “وفاق ملی” حول اهداف و سیاستهای خامنه ای اولویت پزشکیان ذوب شده در رهبری است.
یک مشخصه نگران کننده در قبال جامعه و به ویژه به عنوان مانع بزرگ در مقابل گسترش جنبش اعتراضی و انقلابی وجود فضای جنگی و شرایط جنگی در منطقه است. جنگ و تروریسم و به ویژه نسل کشی دولت دست راستی اسرائیل در غزه و لبنان و مصائب گسترده آن در منطقه و به ویژه تمایل دولت نتانیاهوی فاشیست به گسترش این جنگ در منطقه و از جمله با جمهوری اسلامی در صورت وقوع اولا مصائب بسیار فراوانی برای مردم در ایران و منطقه خواهد داشت و ثانیأ مانع بزرگی در مقابل برآمد انقلابی و اعتراضی بعدی خواهد بود.
وظایف ما در این دوره:
علیرغم موانع و مشکلات متعدد، جامعه ایران سرزنده و تبش اعتراضی و مبارزاتی جدی است. اعتصابات کارگری و اعتراضات اجتماعی بخشهای مختلف و مورد اخیر اعتراضات درخشان پرستاران شاهد این وضعیت است. احتمال برآمد اعتراضی و اجتماعی گسترده بالا است. براین اساس لازمست وظایف این دوره را تاکید کرد. منظور من از وظایف ما در مبحث امشب ، فقط وظایف حزبی و سازمانی و از جمله صرفأ وظایف حزب حکمتیست نیست. منظورم در سطح گسترده تر وظایف پیشروان و رهبران جنبش سوسیالیستی کارگری و فعالین و پیشروان سوسیالیست جنبشهای اعتراضی رادیکال و جنبش اعتراض توده ای اعم از متشکل و متحزب و یا غیر متحزب در داخل و خارج کشوراست.
اینکه برآمد اعتراضی این بار از کجا و چگونه زبانه میکشد را نمیتوان پیش بینی کرد. اما انفجار مبارزاتی در مقابل تعرض معیشتی مداوم، در مقابل تشدید سرکوب و زندان و اعدام و علیه حجاب بازهم عرصه های مهم شروع مبارزات جدی میتوانند باشند.
توقع ما اینست خیزش انقلابی این بار گامها از خیزش شهریور ١٤٠١ جلوتر باشد. چنین وضعیتی خودبخودی به دست نمی آید. اولین وظیفه رهبران و فعالین سوسیالیست در جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی رادیکال و ما جریانات کمونیست و چپ اینست از قبل و اکنون و در ادامه برای رفع محدودیتهایی که خیزش انقلابی دوسال قبل داشت چاره جویی کنیم.
سئوال اینست آن محدودیتهای خیزش قبلی در سطح ماکرو کدامها بودند؟. به نظرم خیزش دوسال قبل توده ای نشد ، به اندازه کافی وسعت توده ای نداشت. برای مثال در شهر تهران ١٢ میلیونی ما به مرز تظاهرات صدها هزار نفره و نیم میلیونی و بالاتر نرسیدیم. همینطور در شهرهای بزرگ چند میلیونی دیگر همین وضعیت بود. اتحاد و همبستگی و همگامی مبارزاتی وسیعتر و توده ای تر لازم بود که اتفاق نیفتاد. این محدودیت و کمبود جدی بود.
یک محدودیت مهم دیگر این مسئله بود که اعتصابات کارگری گسترده و همگام با اعتراضات خیابانی و یا همراه با اعتراضات اجتماعی دیگر اتفاق نیفتاد. رابطه جدی مبارزاتی بین فعالین و پیشروان کارگری و توده ای شکل نگرفت. آنوقت و این بار ایجاد همگامی اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای حلقه مهم جهش خیزش انقلابی است که میتوان و باید برای ممکن کردن آن گام برداریم.
با کدام مکانیسم و یا ابزار و روشها میتوان بر محددیتهای دوره قبل فایق آمد؟
در شرایط استبداد خشن و سرکوبگری شدید که جنبش اعتراضی ما به آسانی نمیتواند به همه ابزارهای موثر و شناخته شده خود برای پیشروی متکی باشد، در شرایط مشخص امروز چه مکانیسم و شعارها و روشها و تاکتیکهایی میتواند موانع مهم مورد اشاره را از سر راه بردارد و خیزش انقلابی را در موقعیت قدرتمند تعیین تکلیف اساسی با حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی قرار دهد. در شرایطی که فاقد تشکل کارگری و توده ای سراسری هستیم. در شرایطی که حتی پیشروان سوسیالیست متکی به تشکل حزبی و یا توده ای خود نمیتوانند ابراز وجود کنند. در چنین تناسب قوایی به باور من قوام گرفتن و ابراز وجود شبکه مبارزاتی رهبران و پیشروان کارگری و توده ای فراگیر منطقه ای و یا سراسری کلید مسئله است. شبکه متحد شده رهبران و پیشروانی که دست در دست هم بگذارند و همگامی اعتصابات کارگری و اعتراضات اجتماعی و توده ای در سطح هر استان و منطقه و در ابعاد سراسری را تامین کنند. برای ایجاد چنین اتحاد و همبستگی شعار و خواسته فراگیر و توده ای مشترک، تاکتیک مشترک و فراخوانهای مشترک بین بخشهای مختلف جنبش کارگری و جنبش اعتراض توده ای شهری را تامین کنند. به نظر من شبکه رهبران و پیشروان متحد و همگام با پرچم و شعار تامین معیشت و حقوق اولیه زندگی، خواست آزادی زندانیان سیاسی و لغو اعدام و لغو حجاب و پایان دادن به آپارتاید جنسی، میتواند بیشترین اتحاد را بین جنبش اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی رادیکال به وجود آورد. با تشخیص درست تناسب قوا تاکتیک مشترک مبارزاتی در دستور گذاشته شود. فراخوانهای مشترک را اعلام کنند. به همگامی و همزمانی اعتصابات کارگری و اعتراضات محله و شهر کمک موثر بکنند. در بطن مبارزه مشوق سازمانیابی کارگری و توده ای موثر باشند. من به عنوان فعال جنبش مجامع عمومی و شورایی فکر میکنم در همین شرایط تلاش برای ایجاد مجامع عمومی در مراکز کار و محلات ودانشگاه و … تلاش برای گسترش جنبش مجمع عمومی و از این طریق ایجاد شوراها هر جا که ممکن شد، قاعدتأ باید مورد توجه شبکه رهبران کارگری و فعالین سوسیالیست باشد.
نقش نیروهای چپ و کمونیست متشکل و متحزب!
در چهارچوب نگاهی که به اوضاع دارم. نیروهای چپ و کمونیست متحزب و متشکل که رهبری و بخش علنی تشکیلات ماها در خارج کشور مستقر است، به نظرم وظایف مهمی بردوش داریم. اولا علیرغم هر ارزیابی از موقعیت نیروهای چپ و کمونیست، و میزان توان سیاسی و پراتیکی آنها و سابقه و پیشینه آنها داشته باشیم، جریانات چپ و کمونیست که امشب ما چهار جریان از این طیف در این پانل شرکت داریم، هرکدام به سهم خود با داخل مرتبطیم و تاثیرگذاشته و تاثیر گرفتیم. در نتیجه اولین وظیقه اینست که خواسته ها و شعارهای رادیکال در جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی را نمایندگی کنیم و با اتکا به امکاناتمان در صفوف خیزش انقلابی اشاعه دهیم. به علاوه فعالین و سمپاتهای حزبی و سازمانی خود را با این جهت گیریها برای حضور در صف مقدم و پیشتاز برآمد انقلابی بعدی آماده کنیم. مهمتر بنا به تناسب قوای نامساعد اقدامات و کارهای مهمی در این شرایط سرکوب شدید رأسا و مستقیما نمیتواند توسط شبکه رهبران و فعالین در داخل به دست گرفته شود. چنین اقدامات و کارهایی وظیفه ما نیروهای چپ و کمونیست در خارج کشور است. از جمله همه میدانیم سالها است و به ویژه از دی ماه ٩٦ و آبان ٩٨ و به ویژه خیزش انقلابی شهریور ١٤٠١ سرنگونی جمهوری اسلامی خواست اساسی و محوری این خیزشهای اعتراضی گسترده بوده است. آنوقت جنبش سرنگونی به پلاتفرم روشن و انقلابی نیازمند است. چنین پلاتفرم و افقی را ما نیروهای کمونیست باید برجسته تر از همیشه برافرازیم و در صفوف جنبش اعتراضی جابیندازیم . تدوین پلاتفرم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برگزاری کنفرانس استکهلم در سال ٢٠١٨ به این منظور بود. اما به نظرم در ادامه به خوبی پیگیری نشده است و اکنون وظیفه ما جریانات متعهد به آن بیانیه و حاضر در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست است به درستی این پلاتفرم را در صفوف جنبش سرنگونی جابیندازیم.
بخش دیگرکار ما بیش از پیش برجسته کردن صدای خیزش انقلابی در سطح بین المللی و جلب همبستگی و حمایت بیشتر از جنبش انقلابی است. به علاوه گسترش اعتراضات در خارج کشور علیه جمهوری اسلامی وظیفه مستمرما وقدرتمندتر کردن آکسیونهای اعتراضی است. در یک کلام جمهوری اسلامی و عواملش را در خارج لازمست در تنگنای جدی قرار داد.
تقابل با پلاتفرم و پروژه ها و تاکتیک و اقدامات اپوزیسیون بورژوایی را ما نیروهای کمونیست در خارج کشور، با هر شیوه و ابتکاری باید در دستور کارداشته باشیم. منزوی کردن اپوزیسیون بورژوایی وظیفه جدی ما است.
در اوضاع مشخص کنونی مجدانه علیه فضای جنگی و جنگ احتمالی در منطقه باید باشیم. مصائب و مضرات جنگ احتمالی برای مردم بسیار سنگین خواهد بود. مانع بزرگی در مقابل اعتراضات و خیزش انقلابی مردم خواهد بود. با شفافیت علیه نسل کشی دولت اسرائیل در غزه بوده و هستیم. علیه تروریسم دولتی اسرائیل و همچنین تروریسم اسلامی و جمهوری اسلامی هستیم . علیه گسترش جنگ دولت اسرائیل به لبنان و منطقه و علیه جنگ مستقیم احتمالی بین دولتهای تروریستی اسرائیل و جمهوری اسلامی هستیم. بخشهایی از اپوزیسیون بورژوایی ارتجاعی به جنگ دولت اسرائیل با جمهوری اسلامی امید بسته اند و بخشهایی هم در کنار جمهوری اسلامی و نزدیک به “محور مقاومت اسلامی” هستند، هر دو بخش این جریانات ارتجاعی را باید افشا ومنزوی کرد و نهایتا در صورت وقوع چنین جنگ ویرانگری، نباید اجازه داد به بهانه پروپاگاند جمهوری اسلامی و بخشی از ناسیونالیسم ایرانی تحت لوای “دفاع از خاک و میهن” جنبش سرنگونی و اعتراضی لطمه بخورد و کند شود. برعکس لازمست ما در صف مقدم جنبش سرنگونی برای پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی مجدانه تلاش کنیم. با اتکا به سنت کمونیستی و لنینی علیه “بورژوازی خودی” نباید تردیدی کرد و پشتش را باید به زمین کوبید. با پایان عمر جمهوری اسلامی یک طرف این جنگ و تروریسم در منطقه جارو میشود و آن وقت مستمسکی برای شعله ور نگهداشتن جنگ و تروریسم دولتهای اسرائیل و آمریکا در منطقه باقی نمی ماند. آنوقت محکمتر میتوان دست تروریسم و جنگ طلبی دولت اسرائیل و آمریکا و حامیانشان را از سر مردم ایران و منطقه کوتاه کرد.به این شیوه راه پیشروی جنبش انقلابی و سوسیالیستی برای پیروزی قطعی هموارتر میشود.
مسئله محوری دیگر اینست نیروهای چپ و کمونیست و قطب چپ و سوسیالیستی متکی به مدیا و امکانات قویترو اقدامات و ابتکارات و تاکتیکها و سازمانگریهای مهم با قدرت بیشتر در دسترس جامعه باشیم.
به عنوان نتیجه گیری پایانی به نظرم باید به استقبال برآمد انقلابی بعدی برویم. خود جزو نیروی فعاله به میدان کشیدن دوباره خیزش انقلابی قویترباشیم. در این راستا در وهله اول شکل گیری و ابراز وجود شبکه مبارزاتی رهبران و فعالین کارگری و توده ای، در رأس خیزش انقلابی در داخل و ایجاد هماهنگی و همگامی با نیرهای چپ و کمونیست متکی به سیاست و پراتیک انقلابی در کلیت خودش میتواند در راستای شکل گیری رهبری رادیکال و سوسیالیستی در جنبش سرنگونی نقش اساسی ایفا کند. بر این اساس قطب چپ و کمونیستی باید قالب تنگ اپوزیسیونی را بشکند و در قالب آلترناتیو رادیکال و کمونیستی هدایت گر جنبش انقلابی و اعتراضی که امر فوریش سرنگونی جمهوری اسلامی است قد علم کند.
***
این بحث در سمینار کلاپ هاوس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست به تاریخ هشتم سپتامبر ٢٠٢٤ ارائه شده است. متن کتبی شده بالا با اندک تدقیق و تغییراتی توسط ارائه کننده بحث به این شکل منتشر میشود.

***