مقالات

این جنگ نابرابر است، اما بازنده شما هستید! ملکه عزتی

این جنگ نابرابر است، اما بازنده شما هستید!
ملکه عزتی

این روزها جمهوری اسلامی و سران جنایتکار آن بیشتر از هر زمانی درگیر نبرد مرگ و زندگی هستند. رئیس جمهور در مجامع عمومی و دیدار با مهره های ریز و درشت رژیم در سخنرانی های عمومی به مردم می‌گوید از هر سیاستی ناراضی هستید نامه بنویسید، اعتراض کنید!

خامنه ای دیگر به سیم آخر زده و به فحاشی روی آورده، در طویله اسلامی نمایندگان دزد و چاقو کش مجلس با رئیس مجلس درگیری لفظی دارند و با عربده کشی از نبود آزادی بیان در “صحن مجلس” شکایت میکنند. در همه سطوح ما مردم شاهد یک سیرک آشفته و مضمحل هستیم که ازعهده اداره خودش هم برنمیاید. جنایات دهه ۶۰ در تلویزیون بازگویی میشود و هر کس تلاش دارد بار مسئولیت جنایات در زندان و قتل عام زندانیان سیاسی را بر عهده دیگری بگذارد. دزدی های کلان، رانت های حکومتی یکی پس از دیگری رو میشود، در همه عرصه ها در افشاگری و بازگویی جنایات هر کس تلاش دارد گوی سبقت از دیگری برباید! سنگ روی سنگ بند نیست.

برای مرد محروم که در قدرت حکومتی شریک نیستند برق، آب وهوای تمیز وجود ندارد. مازوت سوزی مردم را دچار انواع بیماری های تنفسی کرده هر روز شهر و مکانی را تعطیل میکنند. گرانی بیداد میکند و اقشار پایین جامعه دیگر حتی سفره ای برای پهن کردن ندارند.

این تصویر کلی از جامعه ایی است که یک حکومت مستبد و سرکوبگر زندگی مردم را گروگان گرفته و برای حفظ قدرت سلاح سرکوب و ایجاد رعب و وحشت تنها فاکتورهایی است که با شدت و حدت بکار گرفته می شورد. از بازداشت و شکنجه هر کسی که در مخالفت با این اوضاع دست به اعتراض زده تا اعدام و کشتار در زندان. پرونده سازی و تولید فیلم و اعترافات اجباری را دوباره مستمسک قتل عمد دولتی قرار دادند و اشویتس اسلامی را دوباره به راه انداختند.
در مقابل این همه سرکوب و این سطح از آشفتگی اوضاع سیاسی و ناتوانی در حل مسائل اقتصادی، مردم اما هر روز قدمی جدی تر در اعتراضات خود برمیدارند و قدرت خود را در مقابل رژیم به نمایش میگذارند. مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و تنها راه نجات را در سرنگونی این حکومت میبینند. بازنشستگان، معلمین، جوانان و زنان قهرمانی که رسما قوانین و مقررات جمهوری اسلامی را هر روزه به چالش میکشند. مردمی که علیه اعدام با شیوه های مختلف دست به اعتراض میزنند. اعدامی که بنا به تعریف قرار بود ترفند رژیم برای ایجاد ارعاب و به تسلیم واداشتن جامعه باشد امروز موجب همصدایی و همراهی صفوف مختلف جامعه شده. از زندان و سه شنبه های اعتراضی تا تجمع زنان در سنندج در مقابل “استانداری این شهر” تنها تصویر کوچکی از این اعتراضات است. صف عظیم معترضینی که نه تنها مرعوب نشدند بلکه مهم‌ترین سلاح رژیم را به مصاف طلبیده و مصمم هستند آن را در هم بشکنند. مردم به تنگ آمده از این همه نابرابری، این حجم از فقر و نداری دیگر حاضر نیستند در سکوت مرگبار شاهد نابودی تدریجی زندگی خود و عزیزانشان باشند.

مردم به میدان آمدند تا دیگر سرکوب حکومت نتواند صف خشمگین آنان را به تسلیم بکشاند و به قتلگاه بفرستد. حربه های حکومت را به تمسخر میگیرند و علیه بنیان‌های هویتی جمهوری اسلامی هر جا که امکان دارد اعتراض میکنند. این نبردی برابر نیست، حکومت هنوز توان سرکوب دارد، اسلحه و زندان و اعدام برگ‌هایی هستند که با آن بازی میکند. مردم در مقابل کارت همسرنوشتی و خشمی خارج از اندازه را در دست دارند. قصد تسلیم شدن هم ندارند زیرا که بسیار روشن است که جمهوری در بدترین شرایط ۴۵ ساله خود قرار دارد و در کلاف سردرگم ناتوانی اقتصادی، بن بست سیاسی و شکست پی در پی سیاست تروریست پروری در منطقه درگیراست. اثری از محور مقاومت که ابزار فشار و ایجاد ناامنی در منطقه بود باقی نمانده. نقطه های امید یکی پس از دیگری کور میشود، این را ما نمیگوییم، به اذان دوستان حکومت هم یک تصویر واقعی این روزهاست.
با همه اینها جنگ ما مردم با رژیم جنگی نابرابر است! اما بازنده این جنگ رژیمی است که جز با قلدری و سرکوب و زبان اسلحه با مردم سخن نگفت و روبرو نشد و امروز در اوج ناتوانی تصور میکند سلاح زنگ زده سرکوب کماکان چاره ساز است. شما بعد از آنهمه تلاش و تقلا درتصویب قانون حجاب و عفاف و رفت و برگشت در دالانهای مجلس و شورای نگهبان و دفتر پزشکیان جرات آجرایی کردن آن را نداشتید و فعلا در بایگانی خاک میخورد، سرنوشت آن قانون سرنوشت محتوم کل دم و دستگاه حکومتتان است شما هم به بایگانی تاریخ خواهید رفت.
۱۶ ژانویه ۲۰۲۵