مقالات

اهداف جنگ دولتهای تروریستی مبانی سیاست کمونیسم کارگری سیاوش دانشور

اهداف جنگ دولتهای تروریستی

مبانی سیاست کمونیسم کارگری

سیاوش دانشور

جنگ دولتهای تروریست و مذهبی اسرائیل و ایران با حمله اخیر ارتش کودک کش اسرائیل در روز جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ آغاز نشده است. این حمله تنها یک حلقه از یک کشمکش طولانی دولتهای اسرائیل و جمهوری اسلامی در منطقه است. بویژه بعد از حمله تروریستی هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس، جنگ جاری چهارچوب جنگ نامتقارن و نیابتی و حملات نوبتی را تغییر داد. دولت نتانیاهو واقعه ۷ اکتبر را بعنوان فرصتی قاپید، نام «۱۱ سپتامبر اسرائیل» را بر آن نهاد و با پرچم «نظم نوین خاورمیانه»، وارد یک مرحله جدید از قلدری میلیتاریستی و تروریسم شد. طلیعه خونین «نظم نوین خاورمیانه» با نسل کشی و پاکسازی قومی مردم بیدفاع فلسطین کلید خورد. جنگهای روزمره و بمباران نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان و عراق و یمن موسوم به «محور مقاومت» ادامه این سیاست است. بازتعریف ترتیبات امنیتی و سیاسی خاورمیانه، نه سیاستی برای حذف نیروهای جنبش تروریستی اسلام سیاسی بلکه تلاشی برای تحمیل یک توازن قوای جدید به آن است. در این جنگ بیشترین قربانیان مردم عادی و محیط زندگی آنها بوده است.

هدف جنگ کنونی لااقل از جانب دولتهای اسرائیل و آمریکا سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. همانطور که میتوانند با حوثیها در یمن به توافقی برسند، در لبنان بعد از ضربات به حزب الله نیروهایش را در چهارچوب ارتش لبنان مستحیل کنند، در عراق حشدالشعبی را به چهارچوب ارتش عراق محدود کنند، در ایران نیز تحمیل شرایط جدیدی به جمهوری اسلامی در ترتیبات جدید منطقه هدف بلافصل آنهاست. سیر مذاکرات آمریکا و جمهوری اسلامی هدفی جز تحقق این سیاست را نداشت و جنگ جاری تا لحظه کنونی هنوز بمثابه ابزار فشاری برای همین سیاست عمل میکند. ارزیابی ما در کنگره یازدهم حزب اینبود که «اگر مذاکرات برسر پرونده هسته ای شکست بخورد، امکان حمله نظامی بالا است». با بسته شدن زمان دو ماهه مورد نظر ترامپ و زمزمه شکست مذاکرات، دولت اسرائیل با چراغ سبز آمریکا جنگ را آغاز کرد. بنظر ارزیابی دولتهای اسرائیل و آمریکا بویژه بعد از دو سه مورد حملات موشکی و پهپادی و بمباران و اخلال در پدافند هوائی رژیم اسلامی اینبود که یک حمله محدود میتواند رژیم اسلامی را به سازش و تسلیم بکشاند. اگر در روزهای آتی هفته جاری راه دیپلماتیکی باز نشود، آمریکا رسماْ وارد جنگ میشود و برای نابودی تاسیساتی مانند فردو که ارتش اسرائیل توان و ابزار نابودی آنرا ندارد، وارد عمل خواهد شد و جنگ جاری ابعاد پیچیده و چه بسا گسترده تری بخود بگیرد.

اهداف رژیم آپارتاید اسرائیل

این جنگ تنها جنگ دولت اسرايیل نیست، جنگ دولت آمریکا و بدرجاتی ائتلاف جهانی متحدین آمریکا نیز هست. سوال اساسی نیز برسر پرونده هسته ای نیست، پرونده هسته ای بهانه ای امنیتی است. هدف اساسی بازسازی ارتجاعی نظم خاورمیانه در چهارچوب رقابتهای جهانی بلوک بندیهای سرمایه داری امروز است. رژیم آپارتاید اسرائیل بعنوان حکومتی سرمایه داری، بمثابه بازوی نظامی و مشت آهنین منافع بلوک سرمایه داری غرب عمل میکند. تامین ثبات و امنیت تجارت و کشتیرانی، نفی فعال مایشائی تروریسم اسلامی در منطقه، تثبیت جایگاه برتر اسرائیل در رقابت دولتهای منطقه، از اهداف اساسی این جنگ است. بعلاوه، سیاست فرار بجلو دولت نتانیاهو، حاشیه ای کردن نسل کشی فلسطین و تداوم اشغالگری و نفی مذاکره، همینطور موقعیت فردی وخیم نتانیاهو و حزبش از دیگر منافع این جنگ برای دولت اسرائیل است. اهداف دولت نژادپرست اسرائیل در جنگ جاری اهداف دولت ترامپ نیز هست.

اهداف رژیم آپارتاید جمهوری اسلامی

جمهورى اسلامى نیر بمثابه حکومتی سرمايه دارى که سرنگونی تهدیدش میکند، در درجه اول بقای خود را جستجو میکند. برای سران جمهوری اسلامی نفس بقا و زدن ضرباتی به رژیم اسرائیل، «پیروزی» محسوب میشود و میتواند جایگاهش را میان نیروهای تضعیف شده اسلام سیاسی در منطقه تقویت کند. این جنگ منافع دیگری برای جمهوری اسلامی و تبعات منفی برای مردم؛ از جمله تشدید اختناق و تروریزه کردن بیشتر جامعه به بهانه «حمله خارجی»، مواجهه با هر مخالفی بمثابه «عامل اسرائیل» و قیچی کردن موقت مردم از سیاست را بدنبال دارد. تبدیل دولت به یک ماشین جنگی تمام عیار، اعلام شرايط اضطرارى، جلو راندن سیاست بسیج ناسیونالیستی و ضرورت “دفاع از ميهن”، سیاست کنونی جمهوری اسلامی است. مضافاً این جنگ میتواند موجودیت رژیم را در هاله ای از ابهام قرار دهد. شرایط کنونی ایران که از هر لحاظ با دوره جنگ ایران و عراق بسیار متفاوت است، در اوضاعی که رژیم اسلامی میان مردم منفور است و جنگ دیگری میان جامعه با حکومت جریان دارد، جنگ و مشقات آن میتواند شرایط وخیمی را برای رژیم اسلامی ببار بیاورد.

مبانی سیاست کمونیستی کارگری

جنگ ادامه سیاست است اما به روشهای دیگر. سیاست در زمان جنگ ادامه سیاست در دوران باصطلاح «صلح» است. مسئله اساسی در تبئین جنگ و اینکه جنگی عادلانه و انقلابی و یا غیرعادلانه و ارتجاعی است، برای مارکسیستها از آغاز حمله یکی به دیگری شروع نمیشود. مسئله اساسی هر سیاست کمونیستی تبئین ماهیت و اهداف جنگ در متن کشمکش سیاسی و طبقاتی جاری است. به طریق اولی، سیاست کمونیستها و کارگران و اردوی آزادیخواهان در قبال جنگ، نه با مفروضات و پروپاگاند دولتها بلکه از زاویه منافع عمومی جامعه و منافع اخص طبقه انقلابی استنتاج میشود.

۱- ماهیت جنگ بین دو دولت تروریستی و مذهبی سرمایه داری، اهدافی که طرفین درگیر و موئتلفین آنها دنبال میکنند، ارتجاعی و ضد کارگری است. لذا کارگران و مردم انقلابی در ایران هيچ خصومت و اختلاف منافعى با کارگران و مردم عادی در اسرائیل و کشورهای منطقه ندارند و جنگ دولتهای تروریستی و اهداف ارتجاعی و ضد کارگری آنرا محکوم میکنند و خواهان قطع بیدرنگ آن هستند.

۲- این جنگ ما کارگران نیست اما در قبال آن بیتفاوت نیستیم. مشقات جنگ، لطماتی که ادبیات جنگ طلبانه و ناسیونالیستی و فاشیستی به جامعه و صفوف ما میزند، شرایط نامساعدی که برای تداوم مبارزه انقلابی ایجاد میکند، از مسائل واقعی روز و گوشه ای از خط مشی تاکتیکی کمونیست‌ها در قبال جنگ است. طبقه کارگر و نیروهای آزادیخواه که علیه جنگ ارتجاعی هستند، نه از وضع موجود و بازگشت به شرایط پیش از جنگ، نه از دفاع از یک طرف جنگ، نه از سیاست آرامش طلبی و صلح میان دو ارتجاع حمایت نمیکنند.

۳- رکن اساسی سیاست کمونیستی کارگری تداوم مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و به شکست کشاندن دورنمای ارتجاعی «نظم نوین خاورمیانه» است. این سیاستی علیه حمایت از دولت «خودی» و سیاستی علیه حمایت از اهداف ارتجاعی دولت اسرائیل و موئتلفین آنست. ما مخالف تداوم حاکمیت ارتجاع اسلامی در ایران هستیم. ما مخالف میلیتاریسم و قلدری دولت نژادپرست اسرائیل و نظم ارتجاعی خاورمیانه نوین هستیم. ما مخالف ویرانی جامعه و آوارگی و تشدید تروریسم دولتی و غیردولتی هستیم. ما مخالف سیاستهائی هستیم که جنگ اسرائیل و آمریکا را «فرصتی طلائی» برای سرنگونی جمهوری اسلامی قلمداد میکنند. ما مخالف سیاست بی تفاوتی و پاسیویستی در قبال جنگ جاری هستیم.

۴- لذا یک سیاست فعال در قبال جنگ جاری، برخورد قاطع با و افشای نیروهائی است که کارگران و مردم را به حمایت از رژیم اسلامی فرامیخوانند. برخورد قاطع با و افشای نیروهائی است که صریح و غیر صریح در این جنگ کنار دولت اسرائیل و آمریکا قرار دارند و آنرا تحت عنوان «مبارزه با رژیم اسلامی» توجیه میکنند. افشا و منزوی کردن این نیروها بمثابه جریانات جنگ طلب و حامی ماشین جنگ تروریستها از وظایف کمونیستها و کارگران در ایران و اسرائیل و هرجای جهان است.

۵- کمونیست ها «صلح طلب» و خواهان آرامش و بازگشت اوضاع سابق نیستند. ما و طبقه کارگر و اردوی انقلابی راسا درگیر جنگی عادلانه با جمهوری اسلامی و نظم سرمایه داری هستیم. سیاست «قطع جنگ، بیدرنگ» سیاستی «صلح طلبانه» نیست، سیاستی در مواجهه با مشقات جنگ و شرایط نامساعدی است که برای صفوف مبارزه انقلابی در ایران و منطقه ایجاد میکند. صلح طلبی لیبرالی و پاسیفیسم در قبال جنگ به بهانه اینکه این جنگ به منافع کارگران ربط ندارد، سیاست کمونیستها نیست. ارتباط این جنگ با کارگران را باید در بمباران پالایشگاهها و مراکز کار، در آوارگی و تشدید فقر، در شرایط نامساعد برای گسترش مبارزه انقلابی و کارگری و در قربانیانی جستجو کرد که اساسا اقشار محروم و بیدفاع‌ اند.

٢- کمونيستها در دوران جنگ بر منافع مستقل طبقه کارگر، بر استقلال طبقاتی پرولتاریای ایران و منطقه و جهان در قبال جنگ، بر سیاستی فعال علیه ماهيت ارتجاعی و بورژوائى جنگ و اهداف ضد کارگری جنگ، بر افشای ماهیت ارتجاعی نیروهای طرفدار جنگ و اپوزیسیون بورژوائی و ضد جامعه ایران مانند سلطنت طلبان و مجاهدین خلق و ناسیونالیست های قومی و هواداران یک سوی جنگ، بر دخالت نیروهای انقلابی و ایجاد شبکه های مردمی و کارگری و مستقل از حکومت برای کاهش مشقات جنگ و تقویت همبستگی و مسئولیت اجتماعی تاکید دارند.

و بالاخره یک سوال واقعی میماند. این جنگ را ما آغاز نکرده ایم اما مستقل از ما و براساس منافع دولتهای تروریستی بوقوع پیوسته است. جنگ در صورت تشدید آن، میتواند سناریوهای مختلفی را به جلو براند؛ از جمله سست شدن کنترل و حاکمیت دولت مرکزی، تغییر در آرایش دولت اسلامی، راه انداختن ارتشهای مزدور و دست ساز در مناطق مختلف و خانخانی نظامی و رفتن بسمت یک سناریوی سیاه. کمونیستها در این اوضاع که بود و نبود جمهوری اسلامی یک سوال در این جنگ است، بیتفاوت نمی‌مانند. دفاع از جامعه و حفظ شرایطی که بتوان از نفس جامعه و ازهم پاشیدن شیرازه آن دفاع کرد، مقابله ضروری با نیروهای موئتلف طرفین درگیر در چنین شرایطی، و مهمتر ایجاد آمادگی برای پر کردن هر خلأ قدرتی که میتواند ایجاد شود با نیروی اعمال اراده توده‌ای و انقلابی از ارکان یک سیاست فعال کمونیستی کارگری است. در اوضاع امروز ایجاد «شبکه های زندگی» در مقابل مشقات جنگ، تقویت همبستگی درونی و انسانی جامعه، یک نیاز فوری و مقدمهای بر آمادگی برای شرایطی است که تعیین تکلیف نهائی با رژیم اسلامی از پائین صورت بگیرد.

حزب کمونیست کارگری ایران حکمتیست کارگران و مردم آزادیخواه ایران را به تقویت نوعدوستی، همبستگی و همیاری، ایجاد شبکه های متنوع و تقویت آمادگی برای کاهش مشقات جنگ ارتجاعی تروریستها، بر تقویت صف مستقل کارگری و انقلابی و سوسیالیستی فرا میخواند.

۱۹ ژوئن ۲۰۲۵