مصاحبه ها

جنگ و تروریسم دروسط شهر سلیمانیه کردستان عراق شه مال علی

جنگ و تروریسم دروسط شهر سلیمانیه کردستان عراق

شه مال علی

کمونیست هفتگی میپرسد؟ در تاریخ ۲۲ اوت در وسط شهر سليمانيه، جنگ و درگیری سنگین بین نیروهای نظامی وابسته به اتحادیه میهنی و جریان مسلح دیگری به نام “جبهه خلق” اتفاق افتاد. دلایل این تنش چیست؟ به کجا انجامید؟ و پیامد آن بر زندگی و امنیت مردم چگونه‌ است”

شەمال علی: این درگیری‌ها بربستر کشمکشهای مافیایی میان باند “جبهه خلق با مسئولیت لاهور جنگی” و باند “اتحادیه میهنی با مسئولیت بافل طالبانی” کە پسر عموی همدیگر هستند اتفاق افتاد. بافل که چهار سال پیش در رهبری مشترک اتحادیه میهنی کردستان با لاهور سهیم بود، علیه او کودتا کرد و نفوذ باندلاهور را که در غارت، باجگیری و تجارت غیرقانونی در هر زمینه‌ای دست داشت، محدود نمود. لاهور در ۸ ژوئیه ۲۰۲۱ از تمام مسئولیت‌های حزبی و نظامی خود کنار گذاشته شد. او ریاست دستگاه موسوم بە ضدترور در سلیمانیه را برعهده داشت. سپس در نوامبر همان سال با تصمیم دفتر سیاسی اتحاد میهنی به‌ طور کامل از حزب اخراج شد.تنش میان دو طرف ادامه یافت و لاهور در ژانویه ۲۰۲۴ حزب خود را بنیان گذاشت تا در انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان در اکتبر همان سال شرکت کند و موفق شد دو کرسی در پارلمان کسب نماید.

به گفته بافل و اتحادیه میهنی، دلیل تنش اخیر، دست داشتن لاهور در توطئه‌ای برای ترور بافل طالبانی و کودتا علیه او بوده است. این ادعا هنوز اثبات نشده است. اما به نظر می‌رسد هدف اصلی از این کارزار توسط اتحادیه میهنی و بافل طالبانی، حذف مخالفان و تصاحب کرسی‌های سلیمانیه در انتخابات پارلمانی عراق باشد که قرار است در نوامبر امسال برگزار شود. این اقدام همزمان با بازداشت “شاسوار عبدالواحد” رهبر حزب دیگر اپوزیسیون به نام “جنبش نسل جدید” صورت گرفت.شاسوار تاجری فاسد است که در سایه فساد و غارت در اقلیم کردستان ثروت اندوخته است.

حمله نظامی با بکارگیری ۲۰ تانک، ده‌ها خودروی زرهی، پهپادهای انتحاری و حدود ۱۰ هزار نیروی ویژه، در داخل شهر سلیمانیه رخ داد. در این عملیات هتل لاله زار محل اقامت و اسکان دارودسته لاهور جنگی در حومه شهر محاصره و با سلاح‌های سنگین و نیمه ‌سنگین مورد حمله قرار گرفت. نتیجه این حمله، کشته شدن ده‌ها نفر از نیروی مسلح لاهور و دستگیری بقیه، از جمله خود او، برادرش پولاد و فرمانده نیروی “عقرب” نیروی نظامی شان است. این یگان بخشی از دستگاه ضدترور بود که همراه با جدایی لاهور در سال ۲۰۲۱ از آن جدا شد.

به نظر ناظران، این حمله نظامی و درگیری خونین هیچ ضرورتی نداشت، اگر هدف صرفاً بازداشت لاهور و کشاندن او به دادگاه برای پاسخگویی به اتهامات ادعایی اتحادیه میهنی بود. امکان بازداشت او و بسیاری از هوادارانش در جریان رفت ‌وآمدهای روزانه در شهر وجود داشت. حتی هواداران لاهور می‌گویند احضاریه دادگاه پس از محاصره هتل در ساعت ۳ بعدازظهر روز ۲۱ اوت صادر شد. شکی نیست که بافل و اتحادیه میهنی علاوه بر حذف رقبای خود، قصد مرعوب و وحشت‌زده کردن مردم شهر و اعمال قلدری نظامی را داشتند. مردمی که سطح اعتراض و نارضایتی‌شان به اوج رسیده است. در حالی که اتحادیه میهنی نیز همانند همپالگیش حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی ، ثروت مناطق تحت نفوذ خود را تصاحب می‌کند، در شرایطی که مردم از فقر و عدم دریافت حقوق کارمندان برای سومین ماه متوالی در رنج هستند. چنین اقداماتی نشان می‌دهد بافل و اتحادیه میهنی در سرکوب هر معترضی درنگ نخواهند کرد، وقتی حتی با پسرعموهای خود و شرکای سابقشان در غارت و جنایت چنین رفتاری دارند.

ویدئوها و صحنه‌های منتشرشده از سرکوب و شکنجه هواداران لاهور، از جمله برهنه کردن اسرا، لگدزدن به سرشان و توهین با رکیک‌ ترین الفاظ ، آشکار می‌سازد که نیروهای موسوم به ضدترور و کماندو چیزی جز تروریستهائی نیستند که اعمال داعش و باندهای جولانی در سوریه را تقلید می‌کنند. این تصاویر همچنین بی‌اعتنایی مطلق این نیروها به حقوق بشر را نشان می‌دهد.

آنچه در سلیمانیه رخ داد را نمیتوان از تحولات سیاسی منطقه جدا کرد. برای مثال وقتی که جنایت و کشتار جمعی و نسل کشی و گرسنگی دادن مردم غزه توسط فاشیسم حاکم بر اسرائیل با حمایت دولت آمریکا و همه دولتهای اروپایی ظاهرأ مدافع حقوق بشربه امر عادی در جهان امروز تبدیل شده، به رفتاری عادی و قابل قبول از منظر طبقه حاکمه در منطقه و جهان تبدیل شده، میلیشیاهای نظامی قومی و مذهبی در کردستان عراق و کل عراق و منطقه هم بنا به منافعشان اینچنین جنایت می آفرینند. از سوی دیگر، نمیتوان عملیات نظامی و سرنوشت‌ ساز همچون آنچه در ۲۲ اوت رخ داد را بدون هماهنگی، بلکه حتی پشتیبانی و تشویق از سوی جمهوری اسلامی ایران و دست‌نشاندگانش در میان هیئت حاکم در عراق برای باند بافل در درون اتحادیه میهنی کردستان در نظر نگرفت.

این رویداد فصل دیگری از فصول رقابت با حزب دمکرات کردستان بارزانی بر سر تحمیل استبداد مطلق دو خانواده‌ فاسد حاکم بر سرنوشت جامعه در اقلیم کردستان عراق است.

این رویدادها نشان می‌دهد که تقابل با طبقه بورژوازی حاکم، دولت‌ها و احزابشان وارد مرحله‌ای خطرناک شده است. مرحله‌ای که در آن این نیروها بدون هیچ خجالت و واهمه‌ای مرتکب فجیع‌ترین جنایات علیه مخالفان خود می‌شوند. این شرایط واقعیت تازه‌ای را می‌آفریند که نیروهای انقلابی باید در تعیین اولویت‌ها و شیوه‌های مبارزه خود آن را در نظر بگیرند.مردم کردستان و سلیمانیه و نیروهای انقلابی و کمونیست و مخالف نباید اجازه دهند این اقدامات بسادگی از کنارشان بگذرد. باید صدای اعتراض و محکومیت علیه این اعمال جنایتکارانه بلند شود، همچنین لازمست جریانهای قومی‌ای که هرچه بیشتر در شیوه‌ها و عملکرد خود به سوی فاشیسم متمایل می‌شوند افشا شوند. چرا که این در واقع “تکامل” منطقی‌ِ این جریانات ارتجاعی و ضد ارزش‌های انسانی است.اما مهم‌تر از آن یافتن شیوه‌های مبارزاتی مؤثر برای مقابله با این جریانات ارتجاعی و شیوهای شوم عملکرد این باندهای حاکم بسیار ضروری است.

***