رفراندوم یا تحول انقلابی؟
امیر عسگری
وقتی نرگس محمدی و همقطارانش از “رفراندوم آزاد” سخن میگویند، در حقیقت به زبان بورژوازی صحبت میکنند. این پروژه برای طبقه کارگر معنایی جز مهار کردن انقلاب ندارد. آنان انقلاب را “خشونت” مینامند و از “گذار نرم” میگویند؛ اما آنچه که نرم و آرامش مینامند، ادامه همان نظم سرمایهدارانهای است که خون کارگر را در شیشه کرده است.طبقه کارگر ایران سالهاست در میدان، مشروعیت رژیم را به چالش کشیده: از اعتصابات نفت و هفتتپه تا حضور پررنگ در خیزش انقلابی شهریور ۱۴۰۱. این طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه است که هزینه اصلی فقر، بیکاری و سرکوب را پرداخته و هیچ سهمی در تصمیمگیریهای بالایی ندارد. اکنون همان نیروهایی که هیچ ریشهای در رنج و مقاومت طبقه کارگر ندارند، میخواهند با برگزاری رفراندوم، مسیر انقلاب را سد کنند و آینده را دوباره در اختیار الیتهای سیاسی بگذارند.
در همین حال، جمهوری اسلامی در بحران بقا دست و پا میزند. خامنهای در سخنرانی اخیرش آشکارا بوی جنگ و تشدید تقابل با غرب را پراکند؛ جنگی که چیزی بجز فلاکت و قتل عام جامعه چیزی بدنبال نخواهد داشت. از طرفی در صورت عدم بروز جنگ رژیم اگر به سمت سازش برود، دست در دست سرمایهداری جهانی خواهد گذاشت؛ اگر هم به سمت جنگ برود، تودههای کارگر و زحمتکش اولین قربانیان خواهند بود.
بنابراین پرسش کلیدی این است: چه کسی آینده ایران را تعیین میکند؟
اگر قرار باشد رفراندومهای بورژوایی یا جنگ ارتجاعی و در پس آن رژیم چنج امپریالیستی تصمیم بگیرند، کارگر همچنان برده خواهد ماند. تنها زمانی که طبقه کارگر خود را سازمان دهد، از طریق شوراها، مجامع عمومی و تشکلهای مستقل و اتکا به هدایت حزب کمونیستی خود، میتواند آیندهای متفاوت بسازد. آیندهای بدون استثمار و نابرابری.
راه رهایی در صندوق رأی نرگس محمدی و رژیم چنج اسرائیلی-آمریکایی رضا پهلوی نیست، در خیابان و کارخانه است؛ در سازماندهی شورایی و سازماندهی انقلاب کارگری است.
انتخاب برای طبقه کارگر روشن است: یا ابزار دست بورژوازی، یا نیروی اصلی تغییر انقلابی. ۶
شهریور ۱۴۰۴
***