در مورد نشست ٧ جریان ناسیونالیست کرد
همایون گدازگر
کمونیست هفتگی میپرسد! مدتی قبل نشستی متشکل از ۷ حزب و سازمان جنبش ناسیونالیستی در کردستان در نزدیکی شهر کلن در آلمان برگزار شد. نظر شما در مورد اهداف، نتایج حاصله و چرایی برگزاری چنین نشستی در اوضاع سیاسی ایران ومنطقه چیست؟
همایون گدازگر: این همایش البته اولین دیدار این احزاب و سازمانها نبود. سالهای قبل هم هراز چند گاهی و به مناسبتهای مختلف و با پا در میانی احزاب و شخصیتهای منطقه شاهد گرد همایی این احزاب بوده ایم. قبلا مرکز همکاری نیروهای کرد در کردستان وجود داشت که طی خیزش ۱۴۰۱ براثر اختلافات متعدد و همسویی هر کدام از این احزاب با شاخه های مختلف جریانات راست سراسری از قبیل سلطنت طلبان و مجاهدین و هم چنین ارتباط جداگانه با مقامات آمریکایی و اروپایی عملا از هم پاشید و در حال حاضر وجود خارجی ندارد. قبل از بررسی کنفرانس اخیر در آلمان بد نیست گذر کوتاهی بر نقش و جایگاه آنها در گذشته نه چندان دور داشته باشیم.
در خیزش ژینا در ۱۴۰۱این احزاب نتوانستند نقش چندانی از خود بجا بگذارند. در واقع با توجه به اینکه تاریخا به پشتیبانی قدرتهای منطقه ای و جهانی چشم دوخته اند در آن خیزش رادیکال با خواستهای رادیکال، میدان مانور زیادی نداشتند. بهمین دلیل مثل همیشه بقول خودشان به عرصه “دیپلوماسی” و یارگیری دربین قدرتهای بزرگ جهانی روی آوردند و اینجا بود که یکبار دیگر بیگانگی خود را با اعتراض و خیزش توده ای درجامعه نشان دادند. سعی کردند خود را به عنوان نمایندگان مردم کردستان جابزنند و در واقع مبارزات جانانه مردم کردستان در ۱۴۰۱ را تبدیل به وسیله معامله و بده وبستان با جریانات راست ایرانی بکنند و آن را از طریق حاضر شدن در میدیای غرب به حراج بگذارند.
با اینحال با توجه به تمام تلاشهایی که این احزاب برای همنوایی، نزدیکی، اتحاد وکار مشترک وغیره داشتند هیچوقت نتوانستند سر یک پلاتفرم و برنامه عمل مشترک و ادامه دار به توافق برسند. زیرا هرچند در تصویر عمومی و دورنمای سیاسی دارای افق مشترک هستند اما اختلافات جدی در بین آنها بر سر سهم بری از قدرت و امکانات مادی همواره این اتحادهای موقت را بهم زده است و نتیجه آنچنانی از آن حاصل نشده است.
در کنفرانس اخیر ۷ جریان ناسیونالیست و مذهبی در آلمان هم که در روز ۶ مهر برابر با ۲۸ سپتامبر برگزارشد ، بازهم رد پای اختلافات این جریانات دیده می شود. در طی سخنرانیهای نمایندگان از همان اواسط کنفرانس میشد فهمید که به جایی نمی رسد و برخلاف اصرار بعضی از احزاب برای فراتر رفتن از دیالوگ و برداشتن قدمهای عملی برای کار مشترک، کنفرانس در همان محدوده دیالوگ باقی ماند و فراتر از این اختلافات قدیم و جدید را از فحوای کلام سخنرانان میشد فهمید. مثلا نماینده حزب حیات کردستان (پژاک ) طرفدار ایجاد نیروی نظامی مشترک برای کردستان بود و صحبت هایش علیه حاکمیت عشیره ای در واقع افشاگری و تقابل در برابر حکومت اقلیم کردستان عراق بود که برخی از این احزاب شرکت کننده به آن وابسته هستند و ایجاد نیروی نظامی مشترک و انحلال نیروی سازمانی خود را نمی پسندند . همچنین نماینده کومه له ( منتسب به ابراهیم علیزاده ) با موضع متناقض و ناروشن که ناشی از تناقضات درون این جریان است اساسا بردیالوگ و تکثرگرایی پای می فشرد، امری که دیگران می خواستند از آن فراتر بروند و به یک اتحاد یا جبهه کردستانی بیانجامد. بعلاوه وجود سازمان اسلامی خبات ( مبارزه) کردستان که خواهان حاکمیتی براساس شریعت اسلامی در کردستان ایران است و یا سازمان پاک ( وابسته به حزب دمکرات کردستان عراق ) و دو سازمان زحمتکشان که به اسم کومه له فعالیت می کنند و مشخص نیست برسر چه چیزی با هم اختلاف دارند، و نهایتا کل این مجموعه ناهمگون موجب عدم توفیق این کنفرانس برای رسیدن به یک توافق عملی وهمکاری مشترک بود.
اما اگر این کنفرانس به نتیجه ای چنان ملموس نرسید به این معنا نیست که این احزاب ناسیونالیست و مذهبی حالا با ترکیبهای دیگری از جریانات سیاسی دست از تلاش بر خواهند داشت. تلاش برای نزدیکی تمام احزاب سیاسی و جدی و یا غیر جدی بودن این تلاشها تابعی از اوضاع سیاسی جامعه ایران و موقعیت جمهوری اسلامی است. در چنین شرایطی طبیعی است که جریانات مخالف جمهوری اسلامی از چپ تا راست در کردستان بفکر همکاری و همگرایی برای کوبیدن مهر آلترناتیو خود بر تحولات پیش رو باشند. کنفرانس این ۷ جریان و تعدادی از شخصیت های مستقل حاصل چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته است .
جمهوری اسلامی در حال حاضر در سطح داخلی، منطقه و جهانی با چالشهایی دست بگریبان است که بخشا لاینحل هستند. گرانی و تحمیل معیشت اسفبار بر دهها میلیون از مردم جامعه، مضافأ بیکاری مزمن، آینده مبهم جوانان، عدم خدمات رفاهی و تامین احتیاجات بدیهی روزانه و در کنار آن بگیر وببند وزندان و سرکوب، جامعه را تا حد انفجار زیرفشار گذاشته است. در مقابل اعتراض ونارضایتی به پهنای جامعه ایران روزانه در جریان است، از زندان و مدرسه و محله و کارخانه و خیابان جامعه درحال تلاش است. زنان پیروزی بزرگ خود را درعقب نشاندن رژیم مرتج اسلامی بر سر حجاب به رخ مزدوران می کشند در یک کلمه جامعه آبستن تحولات عظیمی است. این شرایط انفجار آمیز میدان مبارزه جریانات احزاب وانسانهای آزادیخواه و برابری طلب است برای تغییر از پایین و سازماندهی در عمق جامعه برای نجات از دست حاکمیت ارتجاع اسلامی .
اما در متن همین شرایط انفجاری یک عرصه دیگر، فشار خارجی دولتهای اروپایی و آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی است که جمهوری اسلامی را درمقابل دوراهی تسلیم یا تحمیل فشار بیشتر و آینده ای نامعلوم قرارداده است. بعد از جنگ ۱۲ روزه و ضربه ای که جمهوری اسلامی متحمل شد، آمریکا دست بالا پیدا کرده و بعداز فعال شدن مکانیسم ماشه و همزمان تن ندادن جمهوری اسلامی به مذاکره، احتمال جابجایی قدرت از بالا یکبار دیگر خواب از چشم جریانات راست سراسری و ناسیونالیست در کردستان ربوده است، این عرصه مشوق همیشگی و چسب درونی آنهاست و همانگونه که در جنگ ۱۲ روزه از حمله اسرائیل پشتیبانی کردند، اکنون هم احتمال به قدرت رسیدن خود را بیشتر در تحقق چنین سناریوی می بینند. هیچ بعید نیست که این جریانات از جانب آمریکا و کشورهای غربی برای همصدایی و اتحاد و همبستگی تشویق شده باشند و حتی قول و وعده های هم گرفته باشند. در اطلاعیه پایانی کنفرانس آلمان موضوع استراتژی مشترک در عرصه دیپلماتیک و توسعه روابط بین المللی، مهمترین نقطه اشتراکی است که آنها برآن تاکید دارند و در مورد آن توافق نظر داشتند.
در حال حاضر چانه زنی پنهانی دولت آمریکا با جمهوری اسلامی و امکان سازش جمهوری اسلامی امید جناح راست را فعلا در هوا معلق کرده است. از نظر جبهه آزادیخواه و سوسیالیست و جامعه معترض به وضع موجود، تلاش برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تنها راه ممکن برای نجات از مشقات و جهنمی است که ۴۶ سال است زندگی چند ده میلیون انسان جامعه ایران را به اسارت خود در آورده است .
۲۳ مهر ۱٤۰٤
***