مقالات

نفرت طبقاتی “ژن‌های خوب” “فقرا نباید مسئولیت داشته باشند”! سیاوش دانشور

نفرت طبقاتی “ژن‌های خوب”
“فقرا نباید مسئولیت داشته باشند”!
سیاوش دانشور
اظهارات اخیر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه و مشاور روحانی در نهانخانه موسوم به “مجمع تشخیص مصلحت”، بحق با واکنشهای تند روبرو شده است. حرف بی‌پرده و آب نکشیده سریع القلم اینست که محرومان و فقرا، صلاحیت کسب هیچ مقامی را ندارند و نباید وزیر و وکیل شوند. بزعم وی، طبقات محروم چون تجربه فقر و کمبود دارند، چون مثل ایشان “چشم سیر” نیستند و در وفور نفس نکشیدند، وقتی به قدرت برسند بدلیل بیسوادی و عدم آموزش و لذا عقده نداشتن، فساد و اختلاس می‌کنند و نمی‌توانند کشور را اداره کنند. از نظر وی تنها “طبقه متوسط”، این اسم شب طبقه استثمارگر بورژوازی، که امکان تحصیل و آموزش و رفاه را داشته‌اند، میتوانند زمام امور را در دست بگیرند.
و این بار اولش نیست، سریع القلم در زمستان ۱۳۹۲ و بعد از توافق ژنو در یک سخنرانی گفته بود: “یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابان‌ها بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می‌پرسند که نظر شما دربارهٔ برنامه هسته‌ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سؤال بدهد”؟ بدنبال ابن اظهارات بخشی از رانندگان تاکسی در شهر تهران بشدت اعتراض کردند و از جمله در مقابل ساختمان ریاست ‌جمهوری دست به تجمع زدند. اما اینبار جناب سریع القلم که خواسته در دفاع از منافع جمهوری اسلامی و سرمایه داری خیلی “صریح الهجه” باشد، فتوای آپارتاید طبقاتی عریان میدهد؛ محرومان را از قدرت کنار بگذارید.
فقرا و محرومان چه کسانی هستند؟ با احتساب تشدید شکاف طبقاتی در ایران به گسست طبقاتی و عروج چهاردرصدی‌ها، با عنایت به هزینه بخور و نمیر زندگی و شکاف دستمزدها و حقوق‌ها و گرسنگی و سوءتغذیه و فقر شدید و مزمن، یعنی بیش از هشتاد درصد مردم ایران. لایه‌های بازیکتری که دست شان به دهانشان میرسد و از رانت و امکانات اَخوی‌های حکومتی برخوردارند، پایگاه همان چهاردرصدی‌ها هستند. ایشان با این فتوا میفرماید؛ زن و مرد و شهروند این جامعه، کارگر و معلم و پرستار و نسل جدیدی که جهانی فکر میکند، چون فقیر است، چون آموزش ندیده، چون چشمش گرسنه است، نباید هیچ مسئولیتی داشته باشد وگرنه فساد میکند و ویران میسازد. تصور نکنید ایشان دارد با آخوندهای طفیلی که خودش خدمتگزار قدیمی آنها در نهادهای وزارت خارجه و توابع رژیم است، حرف میزند. خیر، وی دقیقاً فقرا یعنی اکثریت عظیم جامعه را خطاب قرار میدهد.
این فرد مرتجع و نوکر بورژوازی اسلامی در آمریکا تحصیل کرده است. در ضدیت با مردم محروم و کارگر سابقه دارد. این ترهات محصول فیس و افاده طبقه‌ای است که از رنج و استثمار طبقات دیگر نان میخورد و از موضع برده‌دار و خان و سرمایه‌دار به دنیا نگاه میکند. وی از “طبقه متوسط”، بیان دو خردادی خرده بورژوازی، سخن میگوید اما مرادش تحصیلکردگان و آموزش دیده‌های طبقات دارا است؛ بورژوازی اسلامی.
بگذارید کمی در سخنان این استاد قلم بمزد مکث کنیم: آیا به عقل جناب دکتر نرسید که چرا اصولاً بخشی از جامعه فقیرند؟ چرا امکان تحصیل ندارند؟ چرا فرصت برخورداری از مواهب را ندارند تا “چشم سیر” باشند؟ وی خود را به نفهمی میزند تا از مُسبب و بانی فقر و نداری و محرومیت از آموزش و بهداشت و درمان و ابتدائیات زندگی اکثریت مردم حرف نزند. لابد “خدا خواسته” و عده‌ای محروم و فقیرند! بازهم خود را به کری و کوری میزند که اربابان وی در حکومت از هر باند و جناحی، قشری‌ترین و فاسدترین و غیرمسئول‌ترین و آدمکش‌ترین‌ها هستند و با مشاوره امثال ایشان شرایطی فراهم کردند که این فقر و فاقه و محرومیت در تمام سطوح رکورد بزند. سریع القلم مشاور و همکار و نانخور همین جانوران است. کسانی که جیب گشادشان ته ندارد و هرچه میخورند و میبرند “سیر” نمیشوند و تازه محمودی را جلو انداختند تا فقرا را دستجمعی از سیاست و اجتماع و دخالت و انتخاب با یک چرخش قلم پاکسازی کند. آدولف هیتلر هم جرأت نداشت به این صراحت علیه بخش مهمی از جامعه شلنگ تخته بیاندازد. واقعاً خامنه‌‌ ای باید قدر این اساتید نوکر سرمایه و استبداد را بداند.
نگرانی عمیقتر است!
برخی تلاش کردند که توجیه کنند “اشتباه لپی” بوده یا “منظورش این نبود” و یا “اسمی از دیگر طبقات نبرده” است. اینها بیشتر طرفداری از وی است تا نقد و اعتراض به این سخنان. اما چرا سریع القلم نگران اینست که فقرا، کارگران، زنان و مردان طبقات محروم وزیر و وکیل و نماینده و کاربدست شوند؟ نگران است جا برای امثال ایشان تنگ شود؟ چرا فکر میکند این قبا تنها فیت تن امثال ایشان است که عمری در خدمت رژیم اسلامی بوده‌اند؟
واقعیت اینست که سریع القلم فرزند طبقه حاکم است، با رژیم اسلامی هم خانواده است، با طبقه سرمایه‌دار و امروز بیشتر پروغربی شده همخونی دارد، بیشترشان عمری با رانت سرکوب دیگران نان خورده‌اند. امروز همه اوضاع را میبینند، شامه‌شان تیز شده و نگران هجوم مردم و گرفتن ابزارهای قدرت و تریبونها هستند. دکتر استرنج لاو ما در دنیای نارسیسیتی‌اش با به رخ کشیدن “آموزشهای افراد طبقه بورژوا”، حریصانه بازارگرمی و خودشیرینی میکند، دارد میگوید پیشاپیش از هر نوع دخالت در قدرت کارگران و مردم محروم جلوگیری کنیم.
امثال سریع القلم که بنظر خودشان را جزو گروه “ژن خوب” معرفی میکنند، خاکریزهای طبقه بورژوازی هستند که با زبان فاشیستها سخن میگویند. بزعم وی قدرت فقط برازنده طبقه بورژوازی و انگلهای استثمارگر و آدمکشی است که جهان را به گند کشیده‌اند.
کارگران و کمونیسم کارگری میخواهند همین گنداب را بنفع آموزش و رفاه همگانی لایروبی کنند و سازمان جامعه را براساس رفع نیازهای بشری بازسازی کنند. معلوم است که قدرت و حاکمیت توده‌ای و کارگری کابوس طبقه شماست! پیام‌تان شنیده شد، یک توصیه؛ به قول توماج عزیز: “سوراخ موش بخر”!
۵ دسامبر ۲۰۲۵