خامنه ای بعد از هشت سال به نماز جمعه آمد تا بدنه درهم ریخته نظام را موقتاً جمع کند. این سخنرانی یک نمایش تمام عیار ورشکستگی سیاسی، عدم اعتماد بخود، استیصال و ورشکستگی نظامی بود که در خیابانها پایان آن با صدای بلند اعلام شده است. نظام اسلامی برای این سخنرانی از سراسر کشور به روشهای پوپولیستی بسیج کرد، وعده بیمه مجانی داد، قرار بود نمایش قدرتی بدهند تا به بحران و ریزش درونی موقتاً التیامی بدهند. صحنههای نماز جمعه امروز اگرچه عمدتاً تکراری بود اما فرمایشی بودن آن شباهت زیادی به اجتماعات دستوری دوره فاشیسم هیتلری داشت. بک گراند صحنه با عکسهای سلیمانی و ابومهندس تزئین شده بود و “وزرای شعار” مَقدَمِ قاتلِ اَعظم را با شعار “اینهمه لشکر آمده به عشق رهبر آمده” آغاز کردند تا به خود حضرت آقا که فریادهای “مرگ بر خامنه ای” بیت اش را به لرزه درآورده است، دلگرمی و روحیه بدهند.
“دو هفته پر ماجرا” محور سخنان خامنهای بود. او بسان تاجری بود که سرمایه گذاری زیادی روی کشته شدن قاسم سلیمانی و تشییع وی کرده بود اما هرچه رشته بود بسرعت برق و باد پنبه شد. حال قیافه خامنهای منعکس کننده یک ورشکسته سیاسی و به همان عکس مشهور “عاقبت نسیه فروشی” میماند که تلاش داشت با جمعیت کرایهای و سخنان شعاری و کوبیدن بر طبل توخالی، تصویر دیگری از نظام ورشکسته و در حال سقوط اسلامی بدهد. خامنه ای ظاهرا مردم را به “صبر و استقامت و شاکر بودن” دعوت میکرد اما این فراخوانی به نیروهای نظام برای واندادن و کنار نظام ماندن برای دفاع از حکومتی بود که دیگر خودشان هم باوری به تداوم بقای آن ندارند.
لُپ کلام خامنهای که با سفسطه و مغلطه آخوندی بیان شد، پوشاندن کل شکست در “دو هفته پر ماجرا” و تلاش برای زنده نگاهداشتن مسخره بازی عزاداری برای سلیمانی و تبلیغ “مکتب مقاومت” بود. خامنه ای با تبلیغات گوبلزی و دروغهای شاخدار مدعی شد که “دهها میلیون در ایران و صدها هزار در عراق به پاس خون سردار سلیمانی” به خیابان آمدند و “بزرگترین بدرقه جهان را برای فرمانده قدس” برگزار کردند. همینطور از “درهم کوبیدن پایگاه آمریکا با موشک” بعنوان “سیلی نظام به بزرگترین قدرت عالم” سخن گفت تا سیلی مردم به صورت خود و نظامش را بپوشاند. قیافه های سران نظام در اول صف هنگام این سخنان دیدنی بود. همه میدانند و حکومتیها هم اذعان کردند که قبلتر به بیشتر کشورها قبل از ترقه بازی مسخره سپاه خبر داده بودند. زدن چهار موشک به اطراف مناطق خالی یک پایگاه عراقی که حتی صدمات ساختمانی عجیبی هم ببار نیاورده، این تمام رشادت و قدرت نظامی نظام است. این تمام نمایش مسخره “ضربه نظامی و ضربه حیثیتی به هیبت و ابهت آمریکا بود”. این اقدام و مراسم تابوت چرخانی قاسم سلیمانی برای خامنه ای نقاط عطف مهم این دو هفته پرماجرا بود. خامنهای در مورد کشته و زخمی شدن بیش از ٢٥٠ نفر در کرمان یک کلمه بزبان نیاورد تا بی عرضگی و بی مسئولیتی و خوی جنایتکار نظام پنهان بماند.
دفاع از سپاه پاسداران و نیروهای سرکوب یک رکن دیگر سخنان خامنه ای بود. سپاهی که در خیابانها با “داعش مائی” خطاب میشود. خامنهای از سلیمانی و سپاه قدس بعنوان “رزمندگان بدون مرز” سخن گفت و سپاه را “یک نهاد انسانی با انگیزه انسانی و بلاگردان مردم” توصیف کرد. خامنه ای در نمایش نماز جمعه از سیاست تروریستی و اقدامات سپاه در منطقه بعنوان “تامین امنیت در ایران” دفاع میکند و مردم از لبنان و عراق تا ایران علیه سلیمانی و سپاه قدس و نظام اسلامی بعنوان جنایتکار و آدمکش. خامنه ای از شعارهای مردم و دانشجویان علیه نظام و خودش سخنی نگفت اما پاره کردن و زیر پا لگد کردن عکمسهای سلیمانی را “توهین به عکس سردار” خواند. اگر سلیمانی بزعم وی بزرگترین فرمانده سپاه بود و این حال و روزش در ایران و منطقه است، آنوقت تکلیف سپاه بعنوان داعش نزد جامعه روشن است. خامنه ای پشت سپاه سنگر گرفت تا از نظام و نیروی سرکوب دفاع کند. خامنه ای میخواهد سریال “شهادت سردار و درهم کوبیدن پایگاه آمریکا با موشکهای سپاه” فراموش نشود و از این مینالد که “دشمن” میخواهد با واقعه سقوط هوایپمای مسافربری آنرا حاشیهای کند و بفراموشی بسپارد. او که خودش و سپاه تحت مسئولیت و نظامش مسئول قتل ١٧٦ مسافر بیدفاع است، مدعی شد “به اندازه ای که ما از سقوط هواپیما غم خوردیم دشمن خوشحال شد که سپاه و نظام و نیروهای مسلح را زیر سوال ببرد. سعی کردند این قضیه را بنحوی آرایش بدهند که ماجرای یوم الله این دو شهید عزیز را بدست فراموشی بسپارند”. این اساس درد خامنهای و بر باد رفتن سرمایه گذاری نظام برای منحرف کردن فضای جامعه است؛ “این دو روز یوم الله نیابد فراموش شود: تشییع سلیمانی و موشک زدن به پایگاه آمریکا”.
بالاخره بعد از تبلیغات و شعارهای “نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا” و ابراز “بی اعتمادی به دول غربی” و معرفی آنها بعنوان “جنتلمن های پشت میز مذاکره همان تروریست های بغداد هستند”، اعلام کرد که “ما از مذاکره ابائی نداریم اما نه از موضع ضعف بلکه از موضع قدرت”!! همه این شلنگ تخته انداختن ها برای اینبود که از “موضع قدرت” مذاکره کنند. این برای ما روشن بود و در اوج لفاظیها و تبلیغات جنگی خاطرنشان کردیم که این اقدامات برای داشتن دست پرتری برای مذاکره و وقت خریدن است. راه حل خامنه ای برای بسیج درونی کوبیدن بر طلب توخالی “مکتب مقاومت” از یکسو و مذاکره با غرب از سوی دیگر است.
حرف خامنهای اما خطاب به دهها میلیون مردمی که زیر بار گرانی و فقر له شده اند، فراخوان به گرسنگی بیشتر و فداکاری و کار سخت بود. او در پایان سخنرانی امروز تاکید کرد “تنها راه در پیش پای مردم ایران قوی شدن است” و این قوی شدن را با دعوت به “فداکاری مردم به کار سخت و پرهیز از تنبلی” توضیح داد. آخوند جماعت و سپاه و بسیج و مجلسیون و سرمایه داران برای اینکه بمانند و مشغول لفت و لیس شوند، باید کارگران سخت کار کنند، فداکاری کنند، تنبلی نکنند، دستمزد نگیرند، شاکر باشند، صبر داشته باشند تا ایشان خدائی کند و نظام منحوس اسلامی سرپا بماند. اینجا دیگر خامنه ای سخنگوی اتاق بازرگانی و سرمایه داران و تازه بدوران رسیده ها است. اما دیگر دیر است، کارگران و مردم آزادیخواه ایران دست شماها را خواندهاند. سیاستهایتان شکست خورده و سرمایه گذاریهای کلان برای تابوت چرخانی و موشک پراکنی و کشتار حتی یک هفته دوام نیاورد.
خامنهای چکیده نظام اسلامی است و شکست نظام اسلامی را امروز در سخنرانی نماز جمعه بنمایش گذاشت. جامعه استیصال و ناتوانی نظام اسلامی را امروز در سیما و سخنان خامنه ای مشاهده کرد و آنرا در تداوم مبارزه برای سرنگونی ملحوظ خواهد کرد.
سردبیر.
١٧ ژانویه ٢٠٢٠