در باره محکومیت بند و بست احزاب
و جریانات ناسیونالیست کرد با جمهوری اسلامی
قرار مصوب کنگره نهم حزب
گفتگو با همایون گدازگر و سعید یگانه
کمونیست هفتگی: کنگره نهم حزب قراری “در محکومیت بند و بست احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد با جمهوری اسلامی” تصویب کرد. این قرار چرا ضروری شد و چه میگوید؟
همایون گدازگر: نقد و افشای سیاستھای احزاب ناسیونالیست در کردستان یکی از وظایف حزب ما و کمیته کردستان حزب حکمتیست است. فعالیت در کردستان و سازماندهی گرایش سوسیالیستی و کارگری یکی از عرصه های مهم فعالیت حزب ما است و حساسیت و دخالت در تحولات سیاسی جامعه کردستان و احزاب موجود آن برای حزب ما حیاتی و تعطیل ناپذیر است. در همین ارتباط سال گذشته کنگره نهم حزب در شرایطی برگزار شد که چند ماه قبل از آن بند و بست احزاب ناسیونالیست که در “مرکز همکاری احزاب کردستانی” متشکل شده اند برملا گردید. ما نمیتوانستیم به این امر مهم و تاثیرات مخرب آن در جامعه کردستان بی تفاوت باشیم. زیرا این زد و بند با سازشکاریها و ارتباط و دریوزگی همیشگی احزاب ناسیونالیست که به قدمت عمر جمهوری اسلامی در پرونده آنها وجود دارد، تفاوت داشت. تفاوت آن دراین بود که در مقابل جوش و خروش و خیزش دیماه ۹۶، که جامعه ایران در بیش از صد شهر با پیام روشن حکم به سرنگونی جمهوری اسلامی داده بود، این زد و بند در آن شرایط اعتراضی یک دهن کجی به اعتراض میلیونی مردم جامعه ایران و از آن بدتر در حکم یک توطئە برای نجات جمهوری اسلامی بود. در چنین شرایط سیاسی – مبارزاتی هرنوع زد و بند تحت نام مذاکره مردود و مستقیما در خدمت عمر خریدن برای جمهوری اسلامی و ایجاد توهم و دلسردی در جامعه کردستان است. بهمین خاطر به درست کنگره نهم حزب ما در شکل یک قرار به افشای آن پرداخت. برخلاف ایرادهایی که از سر مخفی بودن و یا تعیین شرط و غیره بخصوص از طرف کومهله به این بند و بست گرفته می شد، کنگره ما اساسا وجود چنین تماسهایی با جمهوری اسلامی را مقابله با جنبش اعتراضی در ایران و کردستان ارزیابی کرد و به این وسیله به افشای عواقب زیانبار آن پرداخت.
کمونیست هفتگی: حزب حکمتیست در قبال سیاست مذاکره با جمهوری اسلامی چه سیاستی را طرح میکند، چرا با مذاکره مخالف است و به مردم کردستان چه فراخوانی دارد؟
سعید یگانه: سیاست حزب حکمتیست مخالفت با هر نوع مذاکره با جمهوری اسلامی است. مذاکره با جمهوری اسلامی نه تنها موضوعیتی در اوضاع سیاسی امروز ایران ندارد، علاوه بر این ما هر نوع سازش و زد و بند تحت نام مذاکره با جمهوری اسلامی از طرف هر حزب و جریانی را قویا محکوم و قاطعانه رد می کنیم و خود را موظف به افشا و مقابله با آن می دانیم. چرا، چون جمهوری اسلامی دشمن قسم خورده کارگران و زحمتکشان و مردم رنجدیده کردستان است و طی چهل سال حاکمیت مستبدانه خود بر جامعه ایران چیزی جز فقر و فلاکت و سرکوب و اختناق نصیب مردم نشده است. به این دلیل ما و مردم کردستان نه امروز و نه هیچوقت سر سازش با جمهوری اسلامی نداشته و نداریم و به موازات عمر این رژیم مبارزه علیه آن در دفاع از منفعت مردم کارگر و زحمتکش، در دفاع از حقوق زنان، در دفاع از حقوق مردم در کردستان و علیه فقر و تبعیض وجود داشته و ادامه دارد. در نتیجه نه سازش، بلکه یک کشمکش حاد و یک مبارزه سراسری توده ای و کارگری برسر بود و نبود جمهوری اسلامی در جریان است و مردم برای پایان دادن به عمر سراپا ننگین این رژیم به میدان آمده اند.
قرار ما درکنگره بطور مشخص در محکومیت سازش و بند و بست احزاب و جریانات ناسیونالیست در کردستان با جمهوری اسلامی و به بازی گرفتن سرنوشت مردم در کردستان در جهت اهداف ارتجاعی آنهاست. احزاب و جریانات بورژوا- ناسیونالیست خود را قیم مردم کردستان می دانند و طی ۴۰ سال گذشته سازش و بند و بست با جمهوری اسلامی برای گرفتن سهمی از قدرت و حاکمیت بر مردم به بهانه “ستم ملی” به بخشی از سیاست آنان تبدیل شده و هنوز و در شرایط کنونی نیز به آن ادامه می دهند. با آشکار شدن سازش و نشست و برخاست احزاب و جریانات ناسیونالیست با جمهوری اسلامی، همان موقع این سیاست به حق مورد اعتراض و نفرت مردم آزادیخواه کردستان قرارگرفت و حزب حکمتیست آن را قاطعانه محکوم و تقبیح کرد و عواقب و خطرات زیانبار این سیاست و ضدیت آشکار آن با منافع مردم ستمدیده کردستان را افشا و جلو چشم جامعه گذاشت.
در دل جامعه متحول ایران، در شرایطی که مردم طی دو سال گذشته در سراسر ایران از جمله در کردستان به یک تقابل و مبارزه آشکار با جمهوری اسلامی روی آورده اند و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی به هدف هر اعتراض و مبارزه توده ای و کارگری تبدیل شده است، مذاکره و بند و بست احزاب و جریانات ناسیونالیست در کردستان با جمهوری اسلامی، تقابل آشکار با خواست و آرزوی قلبی مردم در کردستان و کمک به بقای رژیم جمهوری اسلامی است. در شرایط کنونی این سیاست نه تنها شرم آور بلکه از جانب مردم آزادیخواه کردستان و همه احزاب و سازمانهای چپ و آزادیخواه باید قاطعانه محکوم و با آن مقابله کنند.
فراخوان ما به مردم آزادیخواه کردستان، به کارگران، زنان و جوانان آزادیخواه طرد و افشای سیاست سازش با جمهوری اسلامی از جانب هر حزب و جریانی است. این احزاب و جریانات به بهانه “ستم ملی ” و سرمایه گذاری بر روی احساسات ملی گرایانه سرنوشت مردم کردستان را به بازی گرفته اند. مسئله “کرد و ستم ملی” برای آنان، ابزاری برای سازش و بند و بست و معامله در جهت منافع خود و اقشار بورژوازی در کردستان و برسر گرفتن سهمی از قدرت در آینده کردستان است. به این دلیل هیچوقت مبارز جدی و قاطع “رفع ستم ملی ” نیز نبوده و نیستند. سیاست سیال این احزاب روزی آنان را به دامن آمریکا و حکومتهای مرتجع منطقه می اندازد و روزی در نتیجه ناکامی این سیاستها به دامن جمهوری اسلامی پناه می برند و به سازش با آن روی می آورند. مسیر مبارزه برای رفع هرگونه ستمی، از جمله ستم ملی نه از مسیر سیاستهای این احزاب، بلکه مبارزه قاطع با جمهوری اسلامی، سرنگونی و تقابل جدی با سیاست آنان و سد کردن هرگونه سازش با رژیم اسلامی است.
کمونیست هفتگی: مسئله نشست و برخاست های مخفیانه احزاب و سازمانهای ناسیونالیست با عوامل جمهوری اسلامی تحت عنوان “مذاکره” به کجا رسیده و این سیاست در دوره جدید چه نتیجه ای داشته است؟
همایون گدازگر: این احزاب در واقع ۴۰ سال است مشغول بند و بست و مماشات با جمهوری اسلامی هستند. با این حال حتی در راستای سیاستها و خواستهای حقیر و ناچیزشان هم، تاکنون چیزی عایدشان نشده است. در هر دوره ای از طرف جمهوری اسلامی به بازی گرفته شدهاند و دراین مسیر سر رهبران خودشان را هم به باد داده اند. اما از آنجا که سازش و گدایی کردن گوشه ای از قدرت دولتی در کردستان دورنما و استراتژی آنهاست، دست بردار نیستند و از وقایع تلخ درس نمیگیرند و هر بار تحقیر شده و با دست خالی از این به اصطلاح مذاکرات برمیگردند.
اما دور اخیر این بند و بست که بعداً معلوم شد از نظر زمانی در حول و حوش خیزش تودهای در دیماه ۹۶ به آن مشغول بوده اند، بحق مورد تنفر مردم آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفت. ابتدا سعی کردند آنرا پنهان کنند و یک نهاد نروژی را بعنوان مبتکر این تماسها جلو بیندازند. اما در مقابل موج تنفر مردم بخصوص در کردستان دوام نیاوردند و با تاخیری نسبتا طولانی مجبور شدند اعتراف کنند که با ماموران درجه چندم وزارت امور خارجه رژیم جلسه داشته اند. اما اینجا هم نه تنها از آن دفاع کردند بلکه بیشرمانه به آن ادامه دادند و اعلام کردند که بند و بستشان با جمهوری اسلامی ادامه دارد. گرچه بخشهایی از این احزاب حاضر به تسلیم تمام و کمال در مقابل جمهوری اسلامی بودند و هنوز هم هستند، اما درندگی رژیم، این ارزان فروشی را هم از آنها قبول نکرد و از آنها خواستند خلع سلاح شوند و به دامان جمهوری اسلامی برگردند. با اینحال هم هنوز باب این بند و بست از طرف اینها گشوده است و مدتی قبل از خیزش آبان ماه امسال توسط وابسته هایشان در کردستان عراق حتی زمان و مکان “دیدار” بعدیشان پخش شد.
قباحت این دور از بند و بست بخصوص پس از خیزش آبانماه که در آن جوانان کردستان خیابان شهرها را به صحنه رویارویی با رژیم سرکوبگر اسلامی تبدیل کردند بیشتر نمایان شده و باعث آبروباختگی احزاب ناسیونالیست شد. فعلا این احزاب و مرکز همکاری آنها برمتن تنفر و نارضایتی عمومی از جمهوری اسلامی، و در شرایطی که حتی بخشهایی از جناحهای خود رژیم اسلامی ظاهرا ساز مخالفت با رژیم را مینوازند، در مورد این به اصطلاح مذاکرات تبلیغات فعالی ندارند. اما قطعا رابطه شان با دلالان سیاسی همچنان پابرجاست و یکی از سیاستهای ریشه ای آنهاست که هویتشان به آن گره خورده است. با اینحال آنچه مسلم است این دور از بند و بست با جمهوری اسلامی برای این احزاب، بغیر از آبروریزی و بی اعتمادی بیشتر مردم به آنها، برایشان نتیجه ای در بر نداشته است.
کمونیست هفتگی: جریانات ناسیونالیست کرد که در تلاش و نزدیکی به جمهوری اسلامی هستند، به رویدادهائی آبان ٩٨ چگونه برخورد کردند، ارزیابی شما از سیاست شان چیست و کمونیست ها و اردوی رادیکال در کردستان در قبال این سیاستها چه وظیفه ای دارند؟
سعید یگانه: دقیقا جریانات ناسیونالیست کرد در کردستان، به دلیل در پیش گرفتن سیاست سازش و نزدیکی با جمهوری اسلامی، نه تنها به رویدادهای آبانماه و تقابل آشکار و قاطع مردم با جمهوری اسلامی بخصوص در کردستان روی خوش نشان ندادند بلکه با در پیش گرفتن سیاست سکوت و بی رغبتی نسبت به این تحولات، عملا بر مبارزه جویی و شور و شوق مبارزاتی مردم در کردستان تاثیر منفی برجای گذاشتند. فقط به اطلاعیه های کوتاه در محکوم کردن جنایت جمهوری اسلامی و کشتار جوانان در کردستان و دلجویی از خانواده جانباختگان بسنده کردند.
سیاست احزاب و جریانات ناسیونالیست در کردستان مبارزه قاطع با جمهوری اسلامی نیست. هر دوره، مبارزه آنان با جمهوری اسلامی بسته به منافع و اهداف و سیاست شان، سازش یا تقابل مقطعی با جمهوری اسلامی بوده است. هدف آنان درعین حال پائین نگه داشتن توقع مردم و محدود کردن خواست و مطالبه مردم در کردستان تنها به “مسئله ملی” و اهداف و سیاست محدود و نازلی است که در این چهارچوب مد نظر دارند. به این دلیل از مبارزه قاطع مردم در کردستان با جمهوری اسلامی هراس دارند و از همبستگی مبارزاتی در کردستان با مردم در شهرهای ایران خوشایند نیستند. نگرانند که حداقل در کردستان با رشد رادیکالیسم و عبور مردم از توقع محدود و سازشکارانه آنان، نفوذ و اعتباری اگر دارند از دست بدهند. بنا به این دلایل نه تنها در رویدادهای خونین آبانماه، که با شروع اعتراضات سراسری از دیماه و در طول دو سال گذشته به اینسو، غیرفعال به این رویدادها برخورد کردند و بر مبارزه جویی مردم تاثیر منفی داشته اند.
واقعیت اینست که هم احزاب ناسیونالیست پروغرب و هم احزاب قومی در مقابله با سرنگونی جمهوری اسلامی اهداف محدودی را در راستای منافع خود تعقیب می کنند و در تلاشند این اهداف محدود و توقع محدود و دورنمای محدود را به الگوی مردم در مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل کنند. به نظر من همه اینها مبارزه مردم را ابزار ترقی خود می دانند. مبارزه مردم را نردبان رسیدن به قدرت و به این دلیل با رشد رادیکالیسم و مبارزه قاطع برای سرنگونی انقلابی و تغییر بنیادی در جامعه چه در کردستان و چه در سطح سراسری مخالفند. به قولی کردستان حیات خلوت احزاب ناسیونالیست نیست. افکار چپ و کمونیست در کردستان چه در قامت احزاب و چه در شکل جنبشهای اجتماعی و آزادیخواهانه ریشه دارند و از نفوذ و اعتبار زیادی برخوردار است و به بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه کردستان تبدیل شده است. در طول ۴۰ سال گذشته چپ و کمونیسم در کردستان در هر مقطعی از حیات خود ضمن مبارزه قاطع با جمهوری اسلامی، با افشای سیاست سازشکارانه این احزاب با جمهوری اسلامی و افشا و نقد فرهنگ و سنن ملیگرایانه و تقابل با ارتجاع مذهبی در کردستان، تلاش همه جانبه ای را در تقویت مبارزه کارگری و رشد و گسترش جنبشهای اجتماعی رادیکال از جمله جنبش برابری زنان انجام داده است .
وظیفه حزب ما و همه احزاب چپ و کمونیست و انسانهای آزادیخواه است که فعالانه تر از گذشته به افشای سیاستهای سازشکارانه و توهم پراکنی احزاب و جریانات ناسیونالیست در جامعه کردستان بپردازیم. آینده کردستان را، با اتکا به رشد جنبشهای کارگری و سوسیالیستی و با اتکا به مبارزه رادیکال تودهای که جنگی بی امان را با جمهوری اسلامی آغاز کرده اند، نه احزاب و جریانات ناسیونالیست بلکه کمونیسم و آزادیخواهی میتواند رقم بزند. حاکمیت شورایی توده های کارگر و زحمتکش در آینده کردستان بعد از جمهوری اسلامی مهمترین ابزار حاشیه ای کردن این احزاب و اهداف ارتجاعی شان برای سهیم شدن در قدرت ارتجاع بورژوائی است. *