مصاحبه ها

میزگرد کمونیست در باره بیانیه حزب حکمتیست جبهه های اصلی نبرد طبقاتی در ایران وضعیت حاضرحکومت اسلامی و الزامات پیشروی مبارزه انقلابی

کمونیست: در بند ۱ بیانیه آمده که در آستانه سالروز برآمد انقلابی شهریور۱۴۰۱ سران حکومت در وحشت سرنگونی و امواج جدید برآمد انقلابی و توده ای سراسیمه اند. دلایل شما و یا فاکتورهای مهم برای این اوضاع از نظر شما کدامند؟ در شرایطی که اعتراضات خیابانی فروکش کرده و جمهوری اسلامی به تمام ابزارهای سرکوب برای پیشروی خیزش انقلابی مردم متوسل می شود.
سیاوش دانشور: سران رژیم کل توش و توان دستگاه سرکوب را بسیج کردند و هر روز برای تولید ارعاب رگباری از تهدید را در جامعه پمپاژ می کنند. از خامنه ای جلاد و رئیسی قصاب تا اژه ای رئیس قوه قصابیه که از “قاطعیت در برخورد” و “عدم عفو” میگوید، از رئیس سابق سپاه پاسدار جعفری که در جلسه با فرمانداران دستور “آتش به اختیار” و “عدم لزوم کسب تکلیف از سلسله مراتب” برای شلیک میدهد تا امام جمعه های مفتخور و بهارستان نشینان و فرماندهان نیروی انتظامی و امثال رادان و دیگران، اینروزها فقط تهدید میکنند. این تصویر وحشت زده هائی است که دچار کابوس مرگ اند، دست و پا میزنند و داد و بیداد می کنند. به اینها حضور سنگین خیابانی نیروهای ضد شورش را از هفته قبل در مراکز حساس و کلان شهرها اضافه کنید. در کنار این تبلیغات از سر وحشت، احضار و بازجوئی و تهدید صدها و هزاران فعال قلمروهای مختلف، اخراج های وسیع دانشجویان و تسویه اساتیدی که با حکومت زاویه دارند یا در خدمت دستگاه سرکوب نیستند، لشکر کشی خیابانی علیه زنان و جنگ و درگیری روزانه و ساعتی را هر ناظری می بیند. هنوز اهم این اقدامات در کنار عملیات جنگ روانی و امنیتی دستگاه های اطلاعاتی و اتاق فکرهای نظام، طرح مسائل انحرافی و فیل هوا کردن، اجرای نمایش تروریستی و تسریع در اعدامها، اعمال فشار به زندانیان و تهدید قلدری نظامی برون مرزی، اطمینان خاطری به حکومت نداده است. خاتمی و اصلاح طلبان و کهنه اطلاعاتی ها و عناصر سوخته سیاسی نیز مجال یافته اند تا با نق نق های درون خانوادگی از “خودبراندازی” سخن بگویند. با اینحال هر روز یک عنصر حکومت از پایان رژیم، از فروپاشی نظام، از فساد بی حد و حصر حکومتی که دیگر دستش برای مردم رو شده است، از نفرت مردم از اسلام و از احساس ناامنی شدید حکومتی ها میگویند. اینها نمایش نیست، محصول رصدهای امنیتی و مشاهدات واقعی و وضعیت زار رژیم است.
دلیل این امر را باید در جامعه جستجو کرد. رژیم اسلامی با مردم و نسلی روبرو است که تره برای اسلام و آخوند و شئونات اسلامی خرد نمیکند و روز روشن علیه همه “مقدسات” ننگین حکومت بدون واهمه حرف میزند. جواب اوباش “حجاب بان” و “ناهی از منکر” را با اردنگی و پاسخ تند و “خفه شو” و “دلم میخواد” و “غلط زیادی موقوف” و حتی برخورد فیزیکی میدهند. زندانی اسیر در دست این جنایتکاران علیه کل حکومت از صدر تا ذیل حرف میزند. فقر و بیکاری و فلاکت اقتصادی و بیحرمتی و آدمکشی هیچ مجالی برای محاسبات خرد و محافظه کاری مرسوم باقی نگذاشته است. ما با وضعیتی روبرو هستیم که یک رابطه بشدت آنتاگونیزه و آشتی ناپذیر بین مردم و حکومت برقرار است و جای هیچ نقطه سازشی باقی نگذاشته است. یک جنگ تمام عیار در هر گوشه ایران فی الحال در جریان است و کاهش یا فروکش اعتراض خیابانی فاکتوری مجاب کننده و کافی برای توضیح این رابطه بشدت قطبی مردم با حکومت نیست. یک دریای خون بین مردم و حکومت اسلامی قرار دارد، مسائل واقعی جامعه با قدرت سرجایشان هستند، مردم از دستاورهای یکسال گذشته پس نمی نشینند و علناً می بینند رژیم ناتوان و پوسیده و ترسیده است. مضافا اینکه فضای انقلابی، امید به تغییر و همبستگی قدرتمند را نتوانسته اند خفه کنند. بعبارتی دیگر، اقدامات سرکوبگرانه جواب نداده است. حتی سراغ خانواده جانباختگان آمدند و با آدم ربائی و خانواده ربائی تلاش میکنند هر منشا تجمع و گرامیداشت و شعله ور شدن حرکت اعتراضی را بگیرند. رشد سه و چهار برابری اعتراضات کارگری علیه فقر و فاقه و بیکاری و بیماری، اعتراض علیه جیب مردم را خالی کردن توسط نهادهای مالی حکومت، فساد و غارت اموال عمومی و اختلاس و ارتشأ سرتاپای حکومت را درنوردیده است. هیچ راه خروجی و بینابینی و نقطه تعادلی هم متصور نیست. سرکوب تنها رکن اعمال حاکمیت برای ارعاب جامعه است اما سرکوبگران با تمام هیمنه و تسلیحات شان خود مرعوب وضعیتی ناپایداری هستند که در فضا موج میزند. یک مشکل اینست که هر حرکت و حماقت فوق برنامه میتواند از درون رژیم را دچار فروپاشی کند. تهدید میکند اما توی دلشان بشدت خالی است. مردم هم این را میدانند و در کمین اند تا کار ناتمام را تمام کنند.
کمونیست: در بند ۲ بیانیه اشاره شده که مشخصات و کارکتر اجتماعی برآمد انقلابی اخیر که از یک جنبش سرنگونی صرف فراتر می رفت از جمله زن محور بودن، آنتی اسلامیسم، آزادیخواهی و برابری طلبی، غیر قومی و غیر ملی و غیر مذهبی بودن است. توضیح و استدلال و نمودهای شما در این رابطه برای روشن شدن این موضع چگونه است؟
ملکه عزتی: ملکه عزتی:برای نشان دادن نمودهای مطرح شده در سوال شما و در بیانیه حزب باید به ابتدای شروع اعتراضات و خیزش انقلابی شهریور برگردیم. بعداز قتل دولتی مهسا امینی اولین اعتراضات مردمی بلافاصله در مقابل بیمارستان کسری شروع میشود. زنان بیشترین نیروی این اعتراض اولیه را تشکیل میدهند. شعارهایی که سر داده میشود حاکی از انزجار مردم و خصوصا زنان از این جنایت فاشیستهای گشت ارشاد است. در مراسم خاکسپاری مهسای جوان زنان حاضر در آرامستان آیچی با برداشتن روسری هایشان خشم خود را ازنمادی که به قتل دختر جوانی منجر شده، نشان میدهند. حجاب سوزان و از سر برداشتن حجاب و شعار علیه گشت ارشاد و حافظان حجاب و مبلغان فرودستی زن بلافاصله همه گیر میشود. در سایر شهرهای ایران این اقدام در صدر اعتراضات شهریور و ماههای بعد قرار میگیرد. دانش آموزان و دانشجویان و بقیه اقشاراجتماعی در بیشتر اعتراضات اولین کاری که میکنند به آتش کشیدن حجاب در خیابان است. علیرغم اینکه اعتراض و مخالفت با حجاب به قدمت عمر نکبت بار جمهوری اسلامی است اما در این سطح و در این فرم برای اولین بار است که مردم و سران حکومت شاهد چنین شجاعت و رویارویی از طرف زنان هستند. اما این تنها زنان نیستند که حجاب این مظهر فرودستی و تحقیر نیمی از جامعه را به آتش میکشند مردان هم همراه و همسو با زنان علیه حجاب در صف اعتراضات حضور دارند. اعتراضات دانشجویان به جدایی دختران و پسران در سلف سرویس و پهن کردن سفره مشترک در حیاط دانشگاه از دیگر حرکتهای برجسته علیه آپارتاید جنسی در فضای دانشگاه است.
اگر بخاطر داشته باشید بیشترین نیروی حاضر در خیابان و در صف اول اعتراضات شبانه زنان و دختران جوانی بودند که در دهه هشتاد بدنیا آمده اند. نسلی که سیستم آموزشی جمهوری اسلامی و جشن تکلیف و آپارتاید جنسی را در جامعه تجربه کردند اما تن ندادند. حضور این نسل جوان و شجاع در صف مقدم برآمد انقلابی تنها محدود به آتش زدن حجاب نبود. عکسهای خمینی و خامنه ای که نماد موجودیت جمهوری اسلامی و ازارکان بنیادی این حکومت هستند، در کتابهای درسی پاره شد و به آتش کشیده شد.
توجه داشته باشید این حرکت از طرف نسلی شکل گرفت که شاهد انقلاب 57 نبوده وسران جنایتکار ج ا همه تلاش و توانشان را بکار بردند که این نسل را مطابق باورهای بیمارگونه و قوانین عصر حجری مذهبی و اسلامی بار بیاورند، اما با یک جرقه انقلابی همه آن رشته ها پنبه شد. ما شاهد حضور نسلی بودیم که نه تنها کوچکترین تاثیری از آن آموزشها نگرفته بلکه بشدت ضد مذهب و ضد ارتجاع حاکم بود. بیشترین تعرضات از طرف آزادیخواهان حاضر در خیابان به مراکز مذهبی و مکانهایی که برای حکومت خط قرمز هستند صورت گرفت. عمامه پرانی ها مقابله و جوابگویی و تعرض به آخوندهای مفتخور و بسیجی های لمپن در معابر عمومی و در خیابان از طرف زنان و دختران جوان از مظاهر و نمادهای بسیار روشن ضد مذهبی و حاکی از تنفر مردم به جان آمده از قوانین حاکم بود. جدا شدن صف مردم آزادیخواه و معترض از هر نماد و خواست اصلاح طلبی و آرام کردن اوضاع هم بسیار برجسته بود. شعار اصلاح طلب اصولگرا تمومه ماجرا طنین انداز شبهای اعتراضی شد. همزمان مردم صف خود را از هر نوع تلاش و تمایل به یک جمهوری اسلامی بزک شده اصلاحات حکومتی و سیاستهای مماشات جویانه طیف راست جدا کردند. جمهوری اسلامی نمیخوایم، نه شاه میخوایم نه ملا، قدرت بدست شورا از شعارهای محوری خیزش انقلابی آبان بود. بنظر من خصلت مدرن و امروزی مبارزات و حضورفعال و بینظیر زنان در صف اول اعتراضات با شعار و خواسته های انقلابی و رادیکال و حضور نسلی که قاطعانه خواهان دگرگونی و تغییرات بنیادی در جامعه بود باعث شد که نگاهها بطرف این خیزش انقلابی برگردد و بیشترین حمایت مردمی را بخود جلب کند. بیانیه حزب هم بر این محوریت و این خصلت بدرستی انگشت گذاشته.