مقالات

در یک نگاه! نان و جان در اختیار جانیان! رحمان حسین زاده

نظم استثمارگر کاپیتالیستی بر نان و جان اکثریت عظیم بشریت کره زمین تسلط دارد. همین پدیده وارونه، پایه ای ترین تناقض و درد اجتماعی گریبانگیر انسانیت است. اما از آن تراژیک تروقتی است که نان و جان انسان در کنترل جانیان جمهوری اسلامی، همپالگیهای هیتلر و موسولینی و صدام حسین و فاشیستهای شناخته شده جهان باشد. دو مورد تصمیمات این هفته سردمداران جمهوری اسلامی به نحو شاخصی ضدیت عمیق آنها با جان و نان و معیشت شهروندان جامعه ایران را نشان میدهد.

۱– حداقل دستمزد: بعد از مدتها مانور و بحث و پروپاگاند و فضا سازی حول مساله “حداقل دستمزد” یک مشت جنایتکار ضد کارگر و ضد مردم، به نیابت از دولت ضد انسانشان خم به ابرو نیاوردند، به زندگی میلیونها انسان کارکن و مزدبگیر تیغ زدند. به اصطلاح “نرخ دستمزدی” را اعلام کرده اند که آشکارا چندین بار زیر خط فقر است. ننگ و نفرت بر جانیانی که خود میدانند، معنی عملی تصمیم آنها تحمیل گرسنگی و مرگ بر خانواده های کارگری است.

این دستمزد نیست، اعلام  چندرغاز مقرری تحت نام گمراه کننده “دستمزد” است. بیشرمانه لاف میزنند که گویا ۲۱ درصد به حقوق سال قبل افزوده اند، اما افزایش تکان دهنده گرانی در همه سطوح مختلف نیازمندیهای خانواده کارگری، افزایش سرسام آور نرخ تورم، و رقم چندبار زیر خط فقر حقوق سال قبل را قلم میگیرند. خودشان میدانند رقم تعیین شده چند بار زیر خط فقر است. این نه افزایش دستمزد بلکه کاهش دستمزد و تلاش جنایتکارانه برای کاهش قدرت خرید کارگران است. به همین دلیل همپالگیهایشان در خانه کارگر  و نمایندگان به اصطلاح کارگری در “شورایعالی کار سه جانبه گرا” هم با اهداف عوافریبانه و خاص خود جسارت امضای برگه تحمیل فقر افسارگسیخته و مرگ را بر کارگران نداشتند. اینها با ترفند امضا نکردن اولا میخواهند وانمود کنند که مدافع کارگرند و کوتاه نمیایند و به عبث فکر میکنند میتوانند آبروی هیچ وقت نداشته ای برای خود دست و پا کنند. فکر میکنند با این پُز میتوانند آبی بر آتش خشم و نفرت کارگران بپاشند و در مقابل نفرت و اعتراض علیه این تصمیم مانع درست کنند. ثانیا از همین الان با فضا سازی عبث، به انتظار بازنگری در مورد این تصمیم در میانه سال دامن بزنند! میخواهند عملا به تثبیت این تصمیم تحت نام بازنگری رسمیت دهند. این یعنی ادامه همان شغل ناشریف “سوپاپ اطمینانی” در راستای جاری شدن سیاستهای به غایت ضد کارگری جمهوری اسلامی، کار کثیقی که در طول عمر جمهوری اسلامی به آن مشغول بوده اند.

در هر حال آنچه به نام “دستمزد” تعیین شده، حتی به معنای رایج کلمه در مناسبات کار و سرمایه “دستمزد” نیست، بلکه  تحمیل گرسنگی  و مرگ بر مزدبگیران جامعه است. تعرض به سفره هم اکنون خالی کارگران به سبعانه ترین شکل در شرایط فاجعه بار دوره ویروس کرونا است. دوره ناهموار تهدید کرونا موقتی است و به پایان میرسد. تردیدی نیست، طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه امسال آگاهتر و متحدتر از هر زمانی “حداقل دستمزد” اعلام شده جمهوری اسلامی را مردود اعلام میکنند. ایستادگی و مبارزه علیه این تعرض معیشتی را به مبارزه همه جانبه علیه فقر و بیکاری و گرسنگی گره میزنند. نفرت و خشم تلنبار شده را به انفجار اجتماعی سازمانیافته و هدفمند برای جارو کردن کاپیتالیسم و جمهوری اسلامی در ایران تبدیل خواهند کرد.

۲– دستور بازگشت به کار در دوره کرونا: در شرایط گسترش روزمره کرونا و تلفات هر روزه و نگران کننده آن، جمهوری اسلامی از زبان رئیس جمهور جبون و دروغگویش “بازگشت به کار” را اعلام کرده است. نسل کشی انبوه انسانها در ابعاد پیش بینی نشده حاصل این سیاست ضد انسانی خواهد بود. روحانی جنایتکار خود به پیامدهای این سیاست معترف است. در جمع جانیان نشسته در “شورای امنیت ملی شان” گفته: اگر دو میلیون نفر هم بمیرند” این سیاست را باید اجرا کنند. چرا؟ چون وحشت کرده اذعان دارد، چرخه تولید و سود اندوزی سرمایه به گردش در نیاید، در ابعاد ۳۰ میلیونی با نفرت و اعتراض روبرو میشوند. بی پرده اعلام میکنند برای کسب سود و فقط سود میلیونها انسان باید تلف شوند! ننگ بر این سیستم و سران ضد انسان آن. بن بست و ناکارایی و ناتوانی جمهوری اسلامی در اداره جامعه در شرایط کرونا زدگی به واضحترین شکل خود را نشان داده است. از معدود کشورهایی است نه تاکنون و نه از این ببعد ظرفیت رعایت استانداردهای مقابله با این ویروس را ندارد. فجایع اتفاق افتاده تاکنونی و چشم انداز مرگ و میر انبوه و گسترده انسانی مستقیما بر عهده جمهوری اسلامی است. چنانکه اقدامات نهادها و کانونهای همیاری انسانی شکل نگرفته نبود، ابعاد فاجعه بسیار مخربتر و تکان دهنده تر میبود. واقعیت اینست تراژدی بزرگی شهروندان جامعه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی را تهدید میکند. جمهوری اسلامی با سوء استفاده از دوره موقت عدم تجمع و تحرک مبارزاتی مردم جان به لب رسیده میخواهد این تراژدی را تحمیل کند. با ابتکار و خلاقیت جدید، با بسیج افکار عمومی در داخل و خارج، باید علیه این تراژی هولناک ایستاد. جمهوری هار اسلامی را باید موظف به رعایت استانداردهای شناخته شده تامین سلامتی و معیشت شهروندان کرد. اما درس اصلی این وقایع اینست، خشم و نفرت و انزجار تلنبار شده را به نیروی سازمانیافته و روشن بین جارو کردن جمهور اسلامی تبدیل کنیم. یکبار برای هیشه نان و جان مردم ایران را از چنگ جمهوری اسلامی رها کرد.

***