جهان پس از پاندمیک کرونا معمای حل نشده بزرگی است اما بحرانی عظیم و باورنکردنی در پیش است. در نبود فوری یک آلترناتیو سوسیالیستی و بشردوستانه و عدم خیزشهای انقلابی سهم همیشگی مردم ویرانی و فقر و فلاکت بیشتر خواهد بود. سیاستمداران بورژوا امثال ترامپ و بوریس جانسون در دنیای غرب و جلادان خرافه و جهل در جهان اسلامزده، فجایع هولناکی را برای مردم خواب دیدهاند. قربانیان بحران کنونی کارگران، بیکاران، کم درآمدها، افراد به لحاظ جسمی ناتوان و بدون شک زنان خواهند بود. با عروج دولتهای راست و فاشیستی در سراسر جهان و قدرتگیری گله های اسلامی از جمله در ایران آخرین دستاوردهای مردم به یغما برده میشوند. مساجد، این مظهر پوسیدگی و تعفن با بیرق های زهرآگین زن ستیزانه بردگی مطلق را به زنان تحمیل خواهند کرد.
زنان کارگر، زنان کارکن بطور وسیعی به صف بیکاران رانده میشوند. ترویج مدلهای “زن سنتی – ترید وایف در اصطلاح غربی”، الگوسازی از مادر و همسر خانه دار نمونه جای زن مستقل و حق طلب را میگیرد. ازدیاد قراردادهای موقت و سفید، اخراج به بهانه مادر شدن، شیردادن به کودک و ازدواج کردن به لیست کارفرمایان اضافه میگردد. اعتراض به دستمزد ناچیز با تهدید اخراج و زندان روبرو خواهد شد. شرایط نامناسب و خطرناک و غیر بهداشتی محیط های ناامن کار در کنار اذیت و آزار جنسی در محیط کار توسط کارفرما و پلیس و مسئولین هنوز نمیتواند پایان فاجعه باشد. زنان متخصص با حقوقهای ناچیز به موقعیتهای بسیار پائین تر دعوت بکار میشوند. کارگران نامرئی در بازار سیاه در محیط کارهای بی نام و نشان چند برابر میشوند که بخش وسیعی را زنان فقیر، مادران تک سرپرست خانواده تشکیل میدهند. مرگ و میر زنان و دختران جوان زیر نام قتل ناموسی، تجاوز، اعتیاد، جنون و خشونت خانگی اوج میگیرد. زنان خانه دار زیر فشار کمرشکن مالی خانواده چند برابر باید کار کنند و با جسم نیمه زنده و گاهی با اذیت و آزار جنسی شبهای تاریک زندگی شان را بپایان میرسانند.
چند برابر زیر خط فقر زندگی کردن از همین حالا به خانواده های کارگران، بیکاران و محرومان جامعه ابلاغ شده است. خودشان را برای تار و مار کردن صفوف اعتراضات کارگران، درهم شکستن اتحاد جنبشها، دستگیری فعالین زن و دانشجویان مبارز و هر صدای حق طلبانه ای آماده میکنند. جمهوری اسلامی دوراهی خطرناکی را جلوی پای مردم گذاشته است: یا مرگ با سونامی کرونا و قحطی یا تن دادن به سلطه سرمایه داری افسار گسیخته! عبور از تونل مرگ یا این یا آن. اما هیچ جامعه ای بدون جنگ تسلیم نمیشود. همیشه راه سومی هم هست. راه سوم راه اتحاد جنبشهای کارگری، جنبش زنان و اقشار محروم جامعه برای مقابله و سرنگونی این رژیم است. کاری که قبل از سونامی کرونا داشت بسرانجام میرسید و نقش طبقه کارگر و جنبش آزادی و برابری زنان در بسرانجام رساندن این آرزوی دیرین مردم برای خلاصی از جهنم جمهوری اسلامی بسیار برجسته بود.
اول ماه مه نزدیک است. با خواست معیشت برای همه تا بهداشت و درمان رایگان، امنیت شغلی و بیمه های اجتماعی، دستمزد برابر برای زن و مرد بمیدان بیاییم و راه سوم را به مردم ابلاغ کنیم. جنبش زنان متحد طبیعی جنبش کارگری بوده و هست چرا که دستاوردهای طبقه کارگر خواستهای زنان را هم میپوشاند. معیشت، بیمه بیکاری، بیمه بهداشت و درمان، تحصیل رایگان، بیمه سانحه و مرگ، دستمزد برابر برای زن و مرد، افزایش دستمزدها براساس جوابگوئی به یک زندگی شایسته انسان، مراقبت از سالمندان با مسئولیت کامل دولت، بیمه سالمندی و بسیاری خواستهای دیگر در قطعنامه های هر ساله کارگران اکثریت جامعه را تامین میکنند. اینها گوشه هایی از برنامه فوری یک دولت سوسیالیستی است، اما پافشاری و گرفتن این خواستها همین الان هم ممکن است. باید دولتهای وقت را موظف به اجرای آن کرد، کما اینکه در بخشی از جهان به یمن سالها مبارزات کارگران و جنبشهای دیگر به دولتهای سرمایه داری تحمیل شده است.
حضور جنبش آزادی و برابری زنان در دفاع از حق کارگران در چند ساله اخیر چشمگیر بوده است. سخنگویان و فعالین شناخته شده ای از جنبش زنان در مقام رهبری در اعتراضات کارگری ظاهر شده اند. بسیاری از آنها زیر تیغ زندان و شکنجه و تهدید رفته اند. اینها نشانه های بارزی از اتحاد و یکپارچگی نیروهای متحد طبقه کارگر برای انقلاب آتی در ایران هستند. تدارک برای انقلاب سوسیالیستی به رهبران زن از جنبش آزادی و برابری احتیاج حیاتی دارد. صفوف اعتراضات و مراسمهای اول ماه مه باید همه جا، از محلات، محیطهای کار، کارگاهها، مدارس و دانشگاهها تا بیمارستانها و زنان خانه دار دعوت کند که به صف سوم، صف کارگران، صف متحدین و جنگجویان علیه نظم موجود بپیوندند. زنده باد اتحاد جنبش کارگری، جنبش آزادی و برابری زنان! زنده باد اول ماه مه!