مقالات

پاندميك كرونا و دوراهی نظم نوين جهانی بخش پنجم و پایانی جمال كمانگر

پاندمی کرونا و مطلوبیت راه حل سوسیالیستی
پاندمی کرونا ضعف رژیمهای پوپولیست و راست افراطی را از واشنگتن تا دهلی نو و سائوپولو و بوداپست و بریتانیا را در معرض دید همگان قرار داده است. هرچند نمیتوان گفت که ترامپ مثل سایر دیکتاتورهاست، اما تمایلات استبدادی در وی موج میزند. ترامپ ممکن است که مانند کیم جون اونگ مشاورینش را به توپ نبندد یا آنها را جلوی سگهای گرسنه نیاندازد اما با یک توئیت صبحگاهی آنها را برکنار و انتقاد از عملکردش را تحمل نمیکند!

آینده نظم جهانی بعد از پاندمیک کرونا هنوز نامعلوم است، آمریکا در جریان بحران کنونی ناکارآمدی خود را به وضوح نشان داده است. ایالات متحده قبل از بحران کرونا پروسه خروج از سازمانهای بین المللی را که در دوران جهان دوقطبی و جنگ سرد، مایه افتخار “بازار آزاد” در مقابل سرمایه داری دولتی بلوک شرق بود، شروع کرده است. آخرین مورد قطع موقت کمکهای مالی آمریکا به سازمان بهداشت جهانی در بحبوحه بیماری همه گیر کووید-١٩ که نزدیک به سه میلیون نفر را مبتلا و طبق آمارهای رسمی دولتها، حدود دویست هزار نفر جان خود را از دست داده اند. در مقابل افول آمریکا، چین با قدرت مالی و تکنولوژی که دارد داعیه سهم برابر از نظم جهانی را دارد!

بحران کرونا خاتمه مییابد. اما سرمایه داری نمیتواند رکود و بحران اقتصادی گریبانگیرش را پنهان کند. شواهد تاکنونی نشان میدهد که رکود وبحران اقتصادی کنونی شانه به شانه سقوط بزرگ اقتصادی ١٩٢٩ میزند. به نظر میرسد ما با شرایطی مانند دهه بیست قرن گذشته روبر هستیم! دهه ای که رقابت قدرتهای کوچک و بزرگ برسر تصرف بازارهای اقتصادی منجر به ظهور امثال هیتلر و موسولینی و دامن زدن به فاشیسم در جهان شد. در همان حال دهه ای که باعث عرج کمونیسم اردوگاهی شد.

“رابرت وودز” از بانک مرکزی آمریکا در باره بحران اقتصادی کنونی گفت: “این بحران فقط شوک ناشی از عدم تامین عرضه سه ماهه نیست که از بین برود، بلکه بنگاهها با سر به زمین میخورند و شرکتها نمیتوانند نیروی کار خود را حفظ کنند و از بین میروند.”

نظام سرمایه داری در جریان این بحران نشان داد که جان انسانها عدد و ارقامی بیش نیستند. هزاران نفر انسان بی دفاع و تنها در سرای سالمندان به مرگ تدریجی بر اثر ویروس کرونا محکوم شده اند. حتی کار به جایی رسیده است که آمار مرگ و میر آنها را مخفی نگه داشته اند. نظام بهداشت و درمان در این کشورها ناکارآمدی خود را نشان داده است. دهها تریلیون دلار از دسترنج طبقه کارگر جهانی سالانه صرف ساز و برگ نظامی برای کشتار انسانها میشود، در حالی که بدلیل عدم سرمایه گذاری و صرف هزینه کافی برای مقابله با بیماریهای عفونی، جهان به تعطیلی کامل کشیده شده است. پاندمی کرونا نه تنها راه حل سوسیالیستی بحران را به مسئله بخش زیادی از مردم جهان تبدیل کرده است بلکه روی میز مشاورین نظام سرمایه داری هم گذاشته است. “امبروس ایوان” سردبیر بخش بین الملل” بیزینس” روزنامه دیلی تلگراف در مقاله ماه مارس خود خطاب به بوریس جانسون نخست وزیر محافظه کار انگلستان نوشت: “بوریس برای حفظ بازار آزاد، موقتا سوسیالیسم را باید در آغوش بگیرید.” وی در ادامه مطلبش نوشت: “برای جلوی گیری از سوسیالیسم ما موقتا باید سوسیالیسم شویم، ما هر اندازه نیاز بازار است باید خرج کنیم تا بازار آزاد حفظ شود.”

ما در برنامه “یک دنیای بهتر” ادعانامه سوسیالیستی خود را علیه نظام سرمایه داری و با تاکید بر راه حل سوسیالیستی برای اوضاع کنونی را چنین بیان کرده ایم:

“با اندک تعمقى ميتوان ديد که چگونه جهان سرمايه دارى جهانى وارونه است. رابطه ميان کالاها مبناى رابطه ميان انسان هاست. تلاش عظيم و هر روزه بشريتى که کار ميکند و جهان را ميسازد، خود را در سلطه روزافزون سرمايه بر هستى اش مجسم ميکند. انگيزه فعاليت اقتصادى، توليد مايحتاج انسان ها نيست، بلکه سود آورى سرمايه است. رشد روزافزون تکنولوژى و دانش علمى و فنى که کليد سعادت و رفاه انسان است، در اين نظام به بيکارى و محروميت هرچه بيشتر صدها ميليون کارگر ترجمه ميشود. در جهانى که نهايتا بر دوش تعاون و تلاش جمعى ساخته شده است، رقابت سلطنت ميکند. آزادى اقتصادى فرد جامه اى است که بر ناگزيرى حضور هر روزه اش در بازار کار پوشانده اند، آزادى سياسى فرد، بى حقوقى و بى تاثيرى سياسى واقعى اش را ميپوشاند و به دولت و حاکميت سياسى طبقه سرمايه دار مشروعيت ميبخشد. قانون، اراده و منفعت طبقه حاکم است که بصورت مقرراتى براى همه وضع شده است. از عشق و انسانيت تا حق و عدالت، از هنر و خلاقيت تا علم و حقيقت، مقوله اى در جهان سرمايه دارى وجود ندارد که مهر اين وارونگى را بر خود نداشته باشد. اين دنياى وارونه را بايد از قاعده اش بر زمين گذاشت. اين کار کمونيسم کارگرى است. اين هدف انقلاب کمونيستى طبقه کارگر است.

محور اساسى انقلاب کمونيستى، لغو مالکيت خصوصى بر وسائل کار و توليد، و تبديل آن به دارايى جمعى کل جامعه است. انقلاب کمونيستى به تقسيم طبقاتى جامعه خاتمه ميدهد و نظام مزد بگيرى را از ميان برميدارد. بازار، مبادله کالايى و پول حذف ميشوند. بجاى توليد براى سود، توليد براى رفع نيازهاى همه مردم و براى رفاه هرچه بيشتر همه انسان ها مينشيند. کار، که در جامعه سرمايه دارى براى اکثريت عظيم مردم تکاپويى ناگزير و چشم بسته و فرسوده کننده براى امرار معاش است، جاى خود را به فعاليت خلاق و داوطلبانه و آگاهانه مردم براى هرچه غنى تر کردن زندگى انسانى ميدهد. هرکس، به اعتبار انسان بودن و چشم گشودن به جامعه انسانى، به يکسان از کليه مواهب زندگى و محصولات تلاش جمعى برخوردار خواهد بود. از هرکس به اندازه قابليتش و به هرکس به اندازه نيازش، اين يک اصل اساسى جامعه کمونيستى است.

نه فقط تقسيم طبقاتى، بلکه تقسيم حرفه اى انسان ها از ميان ميرود. کليه قلمروهاى فعاليت خلاقه بر روى همگان باز ميشود. شکوفايى هر فرد به شرط شکوفايى جامعه بدل ميشود. جامعه کمونيستى جامعه اى جهانى است. مرزهاى ملى و کشورى محو ميشود و جاى آن را هويت جهانشمول انسانى ميگيرد. جامعه کمونيستى جامعه اى است بدون مذهب، بدون خرافه، بدون ايدئولوژى و بدون زنجير سنن و اخلاقيات کهنه بر انديشه آزاد انسان ها.

از ميان رفتن طبقات و تضاد طبقاتى، دولت را به پديده زائدى تبديل ميکند. در جامعه کمونيستى دولت زوال پيدا ميکند. جامعه کمونيستى جامعه اى است بدون دولت. امور ادارى جامعه از مجراى تعاون، همفکرى، ارتباط و تصميم گيرى جمعى کليه اعضاء جامعه حل و فصل ميشود.

جامعه کمونيستى به اين ترتيب براى نخستين بار به آرمان آزادى و برابرى انسان ها به معنى واقعى کلمه جامه عمل ميپوشاند. آزادى، نه فقط از ستم و سرکوب سياسى، بلکه از اجبار و انقياد اقتصادى و از اسارت فکرى. آزادى در تجربه ابعاد مختلف زندگى و در شکوفايى خلاقيت ها و عواطف والاى انسانى. برابرى، نه فقط در برابر قانون، بلکه در بهره مندى از امکانات مادى و معنوى جامعه. برابرى شان و ارزش همه در پيشگاه جامعه.

جامعه کمونيستى يک آرزو و يک مدينه فاضله خيالى نيست. تمام شرايط پيدايش چنين نظامى، در دل همين جهان موجود سرمايه دارى فى الحال فراهم شده اند. توان علمى، تکنولوژيکى و توليدى انسان امروز چنان ابعاد عظيمى پيدا کرده است که پى ريختن جامعه اى معطوف به رفع نيازها و تامين آسايش همگان کاملا مقدور است. انقلابات الکترونيک و انفورماتيک دهه هاى اخير و تحولات شگرف در ابزارها و روش هاى ارتباطاتى و اطلاعاتى سمعى و بصرى، سازمان دادن يک جامعه جهانى و شرکت همگانى در طراحى و برنامه ريزى و اجراى امور گوناگون جامعه را پيش از پيش ميسر ساخته است. بخش عظيمى از اين توان توليدى هم اکنون يا به اشکال مختلف به هدر داده ميشود و يا عامدانه مصروف ممانعت از بکار بستن اين امکانات در خدمت رفع نيازهاى بشر ميشود. اما عليرغم همه عظمت امکانات مادى جامعه، پشتوانه اساسى جامعه کمونيستى را نيروى خلاقه و زنده ميلياردها انسانى تشکيل ميدهند که از اسارت طبقاتى، از بردگى مزدى، از اسارت معنوى و از خود بيگانگى و از حقارتى که نظام موجود به آنها تحميل ميکند رها ميشوند. انسان آزاد، ضامن تحقق جامعه کمونيستى است.

سرمايه دارى خود آن نيروى عظيم اجتماعى را که ميتواند اين افق رهائى بخش را عملا متحقق سازد شکل داده است. قدرت شگرف سرمايه که در مقياس جهانى گسترده است، انعکاس قدرت يک طبقه کارگر جهانى است. جامعه کمونيستى محصول انقلاب کارگرى براى خاتمه دادن به نظام بردگى مزدى است. به اين اعتبار انقلاب کارگرى انقلابى اجتماعى است که بناگزير کل بنياد مناسبات توليد را دگرگون ميکند. طبقه کارگر، برخلاف کليه طبقات فرودست در تاريخ پيشين جامعه بشرى، نميتواند آزاد شود بى آنکه کل بشريت را آزاد کند. جامعه کمونيستى اتوپى نيست، بلکه محصول و هدف مبارزه يک طبقه عظيم اجتماعى عليه سرمايه دارى است. مبارزه اى زنده و واقعى و جارى، که به قدمت خود جامعه بورژوايى است”.

پایان