کنگره چهارم حزب کنگره های حزب

کنگره ها //// مصاحبه با فاتح شیخ درباره کنگره چهارم حزب حکمتیست

 

مصاحبه با فاتح شیخ  درباره کنگره چهارم حزب حکمتیست

 

کمونیست هفتگی: کنگره چهارم حزب حکمتیست برگزار شد. ارزیابی شما کلا از این کنگره و جایگاه آن چیست؟

 

فاتح شیخ: جایگاه کنگره چهار حزب حکمتیست را در ادامه موقعیت ویژه و متمایز این حزب در دوره گذشته میتوان سنجید. ما با دو هدف این کنگره را علنی برگزار کردیم: 1- خنثی کردن توطئه مشترک جمهوری اسلامی و اینترپل علیه حزب و 2- ارائه مجدد سیاستهای یکسال و نیم گذشته حزب در قبال تحولات سیاسی ایران در یک مجمع حزبی علنی و بر مبنای آن، ترسیم چشم انداز آتی پیشروی طبقه کارگر و حزبمان در دوره آتی.

سال گذشته جمهوری اسلامی و اینترپل در توطئه مشترکی تلاش کردند با ارعاب پلیسی ما را زیر فشار بگذارند، فعالین کمونیست و انقلابی را در ارتباط گرفتن با حزب ما دچار ترس و تردید کنند، موانع فوق برنامه سر راه فعالیت متشکل کمونیستی بگذارند، امکانات ابراز وجود علنی مان را محدود کنند و ما را به نوعی به موقعیت یک حزب مخفی عقب بنشانند. کنگره در خنثی کردن این توطئه کاملا موفق بود. ارعابشان را پس زدیم. حضور شمار زیاد مهمانان و نمایندگان، و سطح بالای اجرای حرفه ای کنگره از نظر امنیت و تدارکات و غیره، شاخصهای موفقیت کامل کنگره از این بابت بودند. نشان دادیم که به رغم ارعاب بورژوازی، با اتکاء به تجربه و توانائی کادرهایمان، به خوبی از عهده برگزاری اجتماعات بزرگ و ابراز وجود علنی برمیآییم. برگزاری کنگره علنی برای ما کاری است از نوع حضور رهبران کمونیست در میان مردم. هدف هر دو کار، قابل دسترس کردن رهبران و کادرهای حزب برای عموم، به رغم سرکوب و ارعاب و اختناق جمهوری اسلامی و همکاری اینترپل و دیگر جریانات بورژوایی با آن است. پیشبرد فعالیت کمونیستی در شرایط دشوار سرکوب و ارعاب و شکستن فضای اختناق، از هنرهای حزب لنینی است که نیازمند عملکرد حرفه ای (در مقابل آماتور) و دیسیپلین و سازمانگری است. این خصلت حزب لنینی اگر در دوره لنین ضرورت حیاتی داشت و بدون آن سازمان دادن انقلاب اکتبر غیرممکن بود، در دنیای امروز که ارعاب و اختناق پلیسی بورژوازی، بخصوص در ضدیت با فعالیت متشکل کمونیسـتی، صد برابر پیچیده تر است، صد چندان حیاتی است. این فقط به جنبه امنیت برنمیگردد؛ حزبی که توان حرفه ای سطح بالا در مقابله با پلیس سیاسی بورژوازی نداشته باشد، رهبران جدی طبقه کارگر به صفوفش جلب نمیشوند. خصلت لنینی حزب یکی از مهمترین ملزومات رویآوری فعالین و پیشروان کارگری به فعالیت متشکل در حزب کمونیستی، بویژه در این دوره است.

از جنبه هدف سیاسی کنگره هم به نظر من کنگره برجسته­ای داشتیم. با انتشار 8 شماره نشریه شامل اسناد جدید و مباحث جدی و جدلی، تدارک سیاسی کنگره پیشاپیش تامین شده بود. در ابتدای کنگره چند فقره از این اسناد، به تصمیم تهیه کنندگانشان که تشخیص داده بودند نیاز به کار بیشتر دارد از دستور کنار رفت. چند فقره هم در کنگره رای کافی نیاورد که آنهم در واقع به این معنی بود که به کار بیشتر نیاز دارند. اما مجموعه مباحث و مصوبات کنگره، علاوه بر تایید صحت سیاستهای دوره گذشته رهبری حزب و ترسیم خطوط اصلی فعالیت و اولویتهای دوره آتی حزب، نشانه تمرکز مشغله رهبری و کادرهای حزب بر افق انقلاب کارگری و تدارک عملی آن بود. همچنین جدلهای داغ و زنده حول مباحث در دستور، تصویر یک حزب سیاسی باتجربه، حزب تعدد نظر و وحدت اراده را به روشنی ارائه داد.

 

کمونیست هفتگی: در اختتامیه کنگره به دو فاکتور اشاره میکنید٬ یکی تنها ماندن حزب حکمتیست میان کل اپوزیسیون جمهوری اسلامی در دوره گذشته٬ و دیگری امکان پیشروی حزب٬ آیا این تناقض نیست؟ اگر نه لطفا چگونه؟

 

فاتح شیخ: حزب ما در دوره گذشته درست بخاطر ایستادگی بر سیاست روشن خود در قبال دعوای دو جناح بورژوازی حاکم بر ایران، در میان جریانات اپوزیسیون دنبالچه جنبش سبز، “تنها” ماند. اما در عوض، در جامعه با رهبران کارگری و کمونیستهائی که بر منافع و خواستهای طبقه کارگر، مستقل از دعوای جناحهای بورژوازی، پا فشره بودند، همجهت بود و تنها نماند. حال که موج برگشت، چشم و گوش شمار بیشتری از پیشروان طبقه کارگر و فعالین آزادیخواه را به حقایق آنچه گذشت بازتر کرده، واضح است که فضا برای پیشروی حزب ما در صفوف این پیشروان و فعالین بازتر و مساعدتر شده است.

این معادله تناقض ندارد. این دوره، دوره سوال کردن پیشروان طبقه کارگر و فعالین آزادیخواه جامعه است که: چطور شد آنهمه مردم به ارتجاع سبز و سیاه رژیم سرتاپا ارتجاع متوهم شدند؟ چطور شد آنهمه انسان آزادیخواه، تلاش آزادیخواهانه خودشان را به امید واهی “تغییر”، به کهنه پاره های سبز موسوی و کروبی و رهنورد دخیل بستند؟ این قبیل سوالها وسیعا در جامعه طرح شده­اند و جواب میخواهند. اگر یکی از جوابها این باشد که نبود یک آلترناتیو کمونیستی به اندازه کافی قوی مستقل از همه جناحبندیها و جنگ و جدالهای بورژوازی، در دفاع از پرچم منافع طبقه کارگر و انقلاب کارگری، یکی از علل دنباله­روی توده­های آزادیخواه از این تحرک ضد آزادیخواهی و این ارتجاع اسلامی شناخته شده بود، آنوقت امکان این هست که سرهای زیادی به طرف حزب ما برگردد و بگویند این حزب را باید تقویت کرد. ما و کمونیستها و فعالین کارگری روشنبینی که در برابر ارتجاع سبز ایستادیم باید در دوره آتی ثمره ایستادگی دوره گذشته­مان را جمع کنیم و بکوشیم در سریعترین زمان ممکن، به آلترناتیو کمونیستی نیرومندی که برای رهائی طبقه کارگر و رهائی جامعه، واجب تر از نان شب است شکل بدهیم.

 

کمونیست هفتگی: باز در اختتامیه به جنبش سبز و نقش حزب حکمتیست و موج برگشت و همراه این بحث از گوش شنوا پیدا کردن برای حزب حکمتیست در میان طبقه کارگر میکنید. واقعا چقدر امکان تاثیرگذاری و پیشروی برای جریان ما موجود است. آیا وجود ما به عنوان یک حزب مارکسیستی و خلاف جریان و پرچمی که در دفاع از استقلال طبقه کارگر برداشته ایم کافی است؟ اگر نه این امکان پیشروی کجاست٬ پیش شرطهای پیشروی چه هستند؟

 

فاتح شیخ: اینکه خیلی وقت است موج برگشت از تحرک ارتجاعی سبز شروع شده، یک فاکت است. اما اینکه با این موج برگشت، گوش شنوا برای حرفهای حزب ما در میان پیشروان طبقه کارگر پیدا میشود، صحبت از یک امکان است. امکانی واقعی، که حاصل پراتیک دوره گذشته ماست و از این پس هم کاملا به پراتیک فعال ما بستگی دارد. یک حزب سیاسی کمونیستی نمیتواند فقط بگوید: “دیدید گفتیم” و با خیال آسوده و “وجدان” راضی راهش را ادامه دهد. این کار روشنفکران پاسیو دائما پای اینترنت است که جز “موضع”پراکنی در دنیای مجازی کار دیگری ازشان ساخته نیست و دستشان جز به کیبورد کامپیوترشان به هیچ جای جامعه بند نیست. حزب ما که با سیاستهای کارگری کمونیستی متمایزی شناخته میشود، در دوره آتی باید ده چندان برای تبدیل سیاستهایش به آگاهی و عمل متشکل رهبران و پیشروان طبقه کارگر و فعالین کمونیست جامعه تلاش کند. در جامعه هیچ حقیقتی با پای خود حرکت نمیکند و چیزی را به جائی نمیرساند. باید جنبش طبقاتی معینی و حزب سیاسی خاصی آن را جلو براند، چون دهها جنبش طبقاتی و احزاب سیاسی دیگر کارشان پس زدن حقیقت است، نه فقط با سرکوب و اختناق، بلکه همچنین با تحمیق و مغزشوئی و قلب حقایق توسط میدیا و آکادمی و کلیسا و مسجد و غیره.

حرف من این نیست که ثمره ایستادگی دوره گذشته ما مثل سیب رسیده اتوماتیک به دست و دامنمان میافتد. یا اینکه گوش کارگران و مردم آزادیخواه بدهکار هیچ چیز دیگری نیست جز اینکه حرف ما را بشنود و سر تکان دهد. اینطور نیست. نه فعال کارگری چنان فراغتی دارد و نه جامعه آنقدر بی هیاهو است که حرف ما به راحتی به گوش حتی مشتاقان آن برسد. فعالیت حزب ما بخشی از نبردهای طبقاتی دشواری است که در این دوره طبقه کارگر و جنبش کمونیسم در سطح جهان و در جامعه ایران در عرصه­های اقتصادی، سیاسی و فکری درگیر آنهاست. حزب ما به تلاش فوق برنامه­ای نیاز دارد تا از دریچه امکانی که با موج برگشت تحرک ارتجاعی سبز و با سیاستهای درست دوره قبل، به رویش باز شده، از کانال گوشهای شنوای بیشتری که برای حرفهایش پیدا شده، سیاستهای کارگری کمونیستی اش را به مجرای نبردهای طبقاتی دشوار و مبارزات اقتصادی و سیاسی وایدئولوژیک طبقه کارگر بیندازد و به این ترتیب در تقویت آلترناتیو کمونیستی و روشن درخشیدن افق انقلاب کارگری، سهم خود را ادا و نقش خود را ایفا کند. این کار ممکن است.

 

کمونیست هفتگی: فاتح شیخ٬ بر مبنای بحث شما در اختتامیه و بر مبنای همه ارزیابیهای که بیرون حزب در مورد ما میشود٬ کورش مدرسی بعد از منصور حکمت اصلی ترین رهبر سیاسی این خط بوده است. کورش مدرسی در ارگانهای رهبری حزب نیست٬ این مسئله چه تنگناهائی را برای حزب ایجاد میکند و چه راه حلی برای جبران این خلاء در مقابل حزب است؟

 

فاتح شیخ: خصلت نمای خطی که کورش مدرسی بعد از منصور حکمت نمایندگی کرده، پراتیسیسم انقلابی است. تلاش برای دادن جواب درست، عملی و بموقع به مسائلی که هر دوره پیش روی طبقه کارگر، جنبش کمونیستی آن و حزب آن قرار میگیرد، و پی گرفتن بلافصل جوابها تا آخرین حلقه پراتیک کردن وبه سرانجام رساندنشان، مشخصه سبک کار کورش مدرسی در رهبری حزب حکمتیست و پیشتر از آن در رهبری حزب کمونیست کارگری بعد از درگذشت منصور حکمت بوده است. اولین خلاء و تنگنایی که رهبری حزب در دوره آتی باید مواظب آن باشد، اینجاست. پراتیسیسم انقلابی نه تنها خصلت نمای خط منصور حکمت، بلکه خصلت نمای خط لنین (لنینیسم) و خط مارکس است. حزب ما هم اساسا با همین خط شناخته میشود؛ و این به همت تلاشهای فکری و سیاسی کورش مدرسی در راس حزب و همچنین به همت صف وسیع شخصیتها و رهبران و کادرهای کمونیست باسابقه و پرتجربه حزب، که طی سه دهه با همین سنت جلو آمده و آبدیده شده­اند، حاصل گشته است. اما این خط و این خصلت، از “سرشت ویژه” هیچیک از کاراکترها و کادرهای رهبری این حزب سرچشمه نگرفته، بلکه حاصل پراتیک کمونیستی آگاهانه و نقشه­مند این رهبری بوده و در آینده هم همینطور خواهد بود. سوال جلوروی هر کادر رهبری حزب این است که آیا خودش را در چنین موقعیتی قرار میدهد؟ آیا چنین نقشی برای خود قائل است؟ اگر آره، به نظر من قطعا میتواند از عهده بر آید و اگر نه، که دیگر صحبتی از توانستن در بین نیست.

در پیشاپیش رویدادها حرکت کردن، روندها را دیدن، جواب دادن به مسائل انقلاب کارگری و بازتولید کردن هویت و افق این انقلاب، آن نقطه قوت جنبش ما و حزب ماست که رهبری حزب نه تنها باید حفظ کند بلکه پی در پی بازتولیدش کند. حزب ما هم اکنون یک حزب سیاسی و حزب تعدد نظر و وحدت اراده هست. اینها دستاوردهایی است که باید حفظ و بازتولید شوند. اما ساختن یک حزب لنینی نیرومند، محکم و بادیسیپلین، از صف کمونیستها و رهبران و پیشروان طبقه کارگر در جامعه ایران و اساسا در مراکز پرولتاریای صنعتی، کار بزرگی است که باید توسط رهبری حزب با هشیاری کامل پیگیری شود. این کار به تلاشی به تمام معنا خستگی ناپذیر نیاز دارد. رگه دائما جاری در این تلاش، پراتیسیسم انقلابی است که خصلت نمای خط حزب ما بوده و همچنان باید باشد. این رگه پراتیسیسم انقلابی، بقیه وظایف رهبری حزب در عرصه­های تئوری و سیاست و سازمان را روی میز رهبری حزب میگذارد؛ وظایفی که سند اولویتهای مصوب کنگره هم بر آنها تاکید گذاشته است. این، مصاف خطیری است که تردیدی ندارم رهبری حزب توانائی پیشبرد آن را دارد؛ بنابراین شایسته بالاترین اعتماد است؛ و شایسته گرمترین حمایت صفوف کادری حزب و پیشروان طبقه کارگر در این مصاف خطیر است.

بعلاوه خوشبختانه رفیق کورش مدرسی خود تاکید میکند که در دوره آتی در میدان نبردهای جنبش ما و حزب ما فعالانه­تر از قبل زبان و قلمش را بکار خواهد انداخت. موقعیت رفیق کورش در حزب حکمتیست هیچوقت مشتق از پست تشکیلاتی اش نبوده تا از این پس با نبودن در کادر رهبری حزب دچار خلل گردد. جایگاه و موقعیت او از کاراکتر کمونیستی و مارکسیستی و پراتیک انقلابی اش نشات گرفته است. در دوره آتی رفیق کورش به حکم اینکه عضو ارگانهای رهبری حزب و کمیته های اصلی نیست، از مسئولیتها و ددلاینهای اجرائی آزاد است و و اولویتهای کارش را خودش تعیین میکند، میتوان گفت که امکان بیشتری خواهد داشت تا به کارهای ناتمام خود و به کارهای پایه ای تری که در گذشته بخاطر درگیر بودن در امور روزانه و اجرائی رهبری حزب، مجال کافی برای پرداختن به آنها را نداشته، بهتر برسد. ما برایش آرزوی سلامت و موفقیت میکنیم و در کنگره با تاکید از او خواستیم که مقدم بر هر کاری مواظب سلامتی اش باشد.