اسناد پايه اي حزب

مباحثات : حزب سیاسی به رهبر معنوی احتیاج ندارد – رضا دانش

حزب سیاسی به رهبر معنوی احتیاج ندارد
(در حاشیه سخنان مظفر محمدی در جلسه استکلهم)

رضا دانش
مظفر محمدی از اقلیت دفتر سیاسی در پی اقدام کودتاگرانه ی محفلشان و در ادامه جار و جنجال تبلیغاتی و آژیتاسیونی که علیه رهبری منتخب پلنوم 22 کمیته مرکزی به راه اندخته اند،متن کتبی سخنان خود را در جلسه استکلهم در تاریخ 17 دسامبر 2011منتشر کرده است.
مظفر در بخشی از مقدمه این مطلب نوشته است : “ما یک عده کمونیست جانبدار و صاحب فکر و استقلال فکری هستیم که تصمیم گرفته ایم چیزی را تغییر بدهیم.” مظفر از همین ابتدای بحث واقعیت را نگفته است.مشکل دقیقا” همین است که ایشان و همفکرانشان صاحب فکر و دارای استقلال فکری نیستند.هم مظفر و هم تمامی اعضا و کادرهای این حزب میدانند که اگر این گونه بود اختلافات سیاسی موجود به این جا کشیده نمی شد و این مشکلات پیش نمی آمد. دخالت کورش مدرسی در طرح توطئه جاری علیه رهبری و کل حزب ، تئوریزه کردن این کودتا در نوشته و نامه های اخیرش و اعلام اینکه “کورش خط قرمز است از جانب خود مظفر محمدی” نشان میدهد، متاسفانه صاحب فکر، نویسنده سناریو،طراح صحنه و کارگردان و سازمان دهنده نمایش،و در واقع راهنما و مراد این محفل ضد حزبی کورش مدرسی است.تغییراتی که این افراد با الهام از رهبر معنویشان تصمیم گرفته اند صورت دهند چیزی نیست جز تغییر سنت و سیاستهای منصور حکمت.
مظفر محمدی که چند ماه قبل “ثبات تحلیل” و “سیاستهای حزب را مشعشع وصف کرده و نوشته بود که “نمیتوانیم سرمان را بالا بگیریم و افتخار کنیم” این بار در مقام مدعی ظاهر شده و همین سیاستها را “تاکتیک کمونیستی و انقلابی” تعریف کرده و معتقد است که این سیاستها حزب حکمتیست را “سر و گردنی از کل خطوط چپ وراست بالاتر نگه داشته است.” هر خواننده ای با خواندن این سطور از خود می پرسد در این مدت کوتاه چه اتفاقی افتاده است  که مظفر این چنین متحول شده و صد و هشتاد درجه تغییر نظر داده است.جواب مشخص است منافع محفلی و بن بستی که در اثر اقدامات غیر مسئولانه و ضد حزبی در آن گیر افتاده اند چنین اقتضا می کند،سیاستهایی که در فاصله زمانی نه چندان دور مایه افتخار نبود اینک همان سیاستها مایه غرور و مباهات شده است!
مظفر مینویسد “در بعد تحزب و روش و سنت های سازمانی ما سنتی را رایج کردیم. متکی کردن حزب به اصول سازمانی ، قبول اختلاف نظر بر اساس تعدد نظر و وحدت عمل واراده … در این عرصه هم ما سروگردنی بالاتریم”مظفر مشخص نکرده ترویج کدام بخش از تحزب و سنتهای سازمانی منظور نظر ایشان است.ملاک عملکرد چند روز اخیرشان است یا گذشته های دور؟اتفاقات اخیر نشان داد که این دوستان در زمینه زیر پا گذاشتن اصول سازمانی و نقض تمامی موازین و اقدام به کودتای تشکیلاتی علیه اکثریت دفتر سیاسی منتخب پلنوم 22 آنها را سر و گردنی بالاتر از همه قانون شکنان حزبی قرار داده است و این آن سنتی است که این افراد قصد رایج کردن آن را در بین احزاب سیاسی دارند،یعنی دور زدن ارگانهای رهبری حزب.به عینه دیدیم که تبیین و تفسیر اصول سازمانی و موازین تشکیلاتی و مصوبات تا کنونی حزب از طرف این دوستان مبتنی بر نسبیت سیاسی است و بر هیمن اساس تصویر آنان در باب “قبول اختلاف نظر بر اساس تعدد نظر و وحدت عمل و اراده” را همگان فهمیدند و دیدند.مظفر و رفقایش به همه ی ما نشان دادند اگر در اقلیت قرار گرفتید و نتوانستید بقیه را قانع کنید پس آنها را خلع کنید و بجای آنها بر مسند رهبری و تصمیم گیری بنشینید و اسم این عمل را بگذارید دفاع از سیاستها و موازین حزبی !
مظفر نوشته است : “تجدید نظر در سیاستها و سنتهای سازمانی اش، کنار گذاشتن کمیته های کمونیستی و علم کردن حوزه های حزبی، تغییر آرایش رهبری، تغییر استراتژی سازمانی تمرکز کار سازمانی در سراسر ایران تحت عنوان بازگرداندن اختیارات به کمیته کردستان، سیاست انتظار و انقلاب در راه است”
حداقل کادرهای این حزب میدانند که مظفر و رفقایش از زمان انتشار بحث “طبقه کارگر و تحزب کمونیستی ” کورش مدرسی،قبل از تهیه قرار و قطعنامه بر مبنای این بحث و تصویب آن در ارگانهای مربوطه، در کمیته سازمانده عملا سند کمیته های کمونیستی را کنار گذاشته و بجای آن طرح “جنبش کمیته های کمونیستی “را در دستور کار قرار داده بودند و با نقض مکرر موازین آن را تبلیغ و ترویج می کردند در نشریات و سایتهای رسمی حزب بصورت جازسازی در متن اصلی بحث و جابجایی کلمات “جنبش”، “کمیته های کمونیستی” و درخارج از ارگانهای رسمی حزب با صراحت بیشتر اندر فواید اتحاد با چپ غیر کارگری و جنبشهای بورژوایی در میان طبقه کارگر در قالب جنبش به اصطلاح کمیته های کمونیستی داد سخن میدادند.مظفر مینویسد که گویا ما “کمیته های کمونیستی ” را کنار گذاشته ایم و حوزه های حزبی را علم کرده ایم،ایشان راست نمی گوید چون در اسناد و مصوبات حزب ما حوزه های حزبی و کمیته های کمونیستی اساسا متفاوت هستند و تعاریف جداگانه ای دارند در این مورد در سند کمیته های کمونیستی جمعبندی تجربه 2 ساله بند 4″ کمیته کمونیستی و حوزه های حزبی” آمده است : کمیته کمونیستی سازمان کادرهای حزب است و حوزه سازمان اعضای حزب.هیچ کدام از این دومقوله قرار نبوده و نیست جای دیگری را بگیرد این دو آلترناتیو یکدیگر نیستند و نبوده اند. بیان این قضیه از طرف مظفر محمدی یا ناشی از بد فهمی و بی اطلاعی است که بدلیل عضویت ایشان در کمیته سازمانده در گذشته نه چندان دور بعید است یا بخاطر منافع فرقه ای و محفلی این چنین واقعیت را وارونه میکند. در”پلاتفرم سیاسی، عملی هیئت دایم دفتر سیاسی حزب”، در بند “٦- سازمانیابی کمونیستی طبقه کارگر” در مورد ” ایجاد کمیته های کمونیستی” به تفصیل و باصراحت به عنوان بخشی از دستور کار حزب در زمینه سازمان یابی کمونیستی تاکید و توضیح داده شده است،برای قضاوت در تطابق این بند از پلاتفرم با سند کمیته های کمونیستی خوانندگان را به خواندن مجدد هر دو سند مذکور ارجاع میدهم. در مورد تغییر آرایش رهبری که به گمان ایشان و رفقایش به حزب تحمیل شده است، این طرح با رای قاطع اکثریت کمیته مرکزی در پلنوم 22 تصویب شده است و همینطور قرار بازگرداندن اختیارات به کمیته کردستان،مشکل مظفر و رفقایش این است که مصوبات پلنوم را تنها در مواردی قبول دارند که به نفعشان است این ناشی از همان عارضه ی نسبیت سیاسی است که متاسفانه این افراد دچارش شده اند.مخالفت ما با “جنبش کمیته های کمونیستی” اساسا” بدلیل تضاد آن با مبانی کمونیسم کارگری و سیاست سازماندهی منصور حکمت در میان طبقه کارگر بوده و هست. تبیین این افراد از “جنبش کمیته های کمونیستی” یا در حقیقت “کمیته های چند جنبشی”در واقع تبلیغ اتحاد با چپ غیر کارگری از نوع راه راه کارگر بود مظفرمینویسد: ” گفتند تحزب کمونیستی طبقه کارگر وکمیته های کمونیستی جنبشی سازش با بورژوازی است.” کورش و این دوستان در توصیف و توضیح این کمیته ها تاکید کردند که اعضای این نوع کمیته ها ارتباط خطی یا سازمانی با احزاب چپ  موجود دارند و مظفر معتقد بود این کمیته ها احزاب متعلق به کمپ کمونیسم بورژوایی را متحول خواهند کرد مظفر در همان زمان در دفاع از جنبش کمیته های به اصطلاح کمونیستی نوشت  : “راه کارگر هم ممکن است تغییر کند اما نه با افشاگری ما شاید با فشار از پایین و از طرف کارگر کمونیست درون طبقه کارگر.” (“پاسخی به منتقدین”)
نکته ی مهمی که مظفر و محفل کورش مدرسی این روزها در هر مطلب و بیانیه و صحبتی بصورت مدام تکرار می کنند بحث دفاع از سیاستهای تا کنونی و مصوب حزب است که خود مظفر در این زمینه و در مبحث سیاست سازماندهی چند ماه قبل نظراتی بر خلاف حال حاضر داشت ایشان نوشتند: ” سیاست سازماندهی را سالها است داریم. کسی جلو اجرای آن را نگرفته است. اما همین سیاست را اگر همینجوری ایستا ببینی و خلاقیت و ابتکار و طرحها و راه حل های جدید نداشته باشی، دگماتیسم است. راحت طلبی و انتظار است. برای جواب به مسایل جدید و طرح سوالات جدید نمیتوان مدام به گذشته چشم دوخت و جواب را در اسناد گذشته جستجو کرد.” (“پاسخی به منتقدین”) و نوشته بود ” نمی توان و نباید از مباحث کمونیسم کارگری بت ساخت و پرستید و اسیر و بنده مخلوقات خود شد”.(“پاسخی به منتقدین”)
کسانی که می گفتند ما از مباحث کمونیسم کارگری بت ساخته ایم و مخالف ابتکار و نو آوری آنان در زمینه سیاست سازماندهی هستیم اینک کاسه ی داغتر از آش شده و مدعی دفاع از کل این سیاستها و مصوبات هستند و خود را “صاحب اصلی سیاست ها و خط حکمت” جا می زنند.این دوستان صحبتها و اظهار نظرهای خود را فراموش کرده اند.باید در جواب اینان گفت تمام مطالب و بحثهایتان در چند ماه گذشته موجود است و به این راحتی نمی توانید زیرش بزنید.سیاستهایی که به قول شما سیاست راحت طلبی و انتظار بود امروزه مورد تایید شما هستند! و اینک ما را به مخالفت با همان سیاستها متهم می کنید.سیاستها و مصوبات مورد نظر تغییری نکرده است و در نظرات ما هم تغییری حاصل نشده است پس حرف حسابتان چیست ؟ چرا هر روز به رنگی در می آید ؟ بیشتر از این با آبرو و حیثیت سیاسی خود بازی نکنید و آن گونه که مارکس گفته است حرف آخرتان را اول بزنید.با جسارت و شهامت از عقاید و نظرات سیاسی خود دفاع کنید.شما که تا دیروز معتقد بودید نظرات و سیاستهای منصور حکمت مربوط به سی سال پیش است و به درد الان نمی خورد،شما که مدعی خلاقیت و ابتکار و نو آوری بودید.شمایی که اعتقاد داشتید کوچکترین ربطی به طبقه کارگر ندارید چگونه یک شبه مبدل به نماینده کمونیسم کارگری شدید و آنان را که مخالف نظرات پاسیو شما بودند اکنون به غیر کارگری بودن و کمونیست بورژوایی منتسب می کنید.شما کسانی بودید که به تبعیت از رهبر معنویتان خود را”روشنفکران عمیقا مارکسیست”می نامیدید و رسالت حزب حکمتیست را، بردن “آگاهی به میان طبقه” تعریف می کردید.شمایی که در دو سال گذشته بغیر از مقاله نویسیهای سطحی و برگزاری سمینار در راستای تز “چپ سرمایه داری و طبقه کارگر را نمی شناسد”سمینارهای آموزشی “اثبات سرمایه داری بودن ایران” را برگزار میکردید و ادبیات منصور حکمت را کهنه و فاقد اعتبار در جواب گویی به مسائل و مشکلات جنبش کمونیستی و سازمان یابی طبقه کارگر اعلام می کردید الان با چه رویی در دفاع از سیاستهای تا کنونی حزب حکمتیست صحبت کرده و از پای بندی به این سیاستها دم می زنید؟

خط قرمز !

مظفر پس از به چپ و راست زدنهای فروان بالاخره به اصل مطلب می رسد و  می نویسد : “من در جلسه دفتر سیاسی گفتم که کورش نه به مثابه فیزیک انسان بلکه به مثابه عنصر اصلی مصوبات و سیاستهای تاکنونی برای من خط قرمز حزب حکمتیست است. این حزب بر شانه های او ساخته شد.”
مظفر محمدی صریح و روشن می گوید معضل اصلی ایشان  و خط قرمز او و همفکرانش کورش مدرسی است.اینان معتقدند چون کورش در گذشته از عناصر اصلی در تهیه و تدوین مصوبات و سیاستهای این حزب بوده است باید از تیغ تیز انتقادات ما و بقیه مصون باشد.در تاریخ جنبش کمونیستی نمونه های متعددی از شخصیتهای کمونیست و اتفاقا” رادیکال یافت می شوند که به نظرات و دیدگاههای انقلابی و کمونیستی خود پشت پا زده اند و عقب گرد کرده اند،افرادی بسیار از سال 91 تا بحال به کمونیسم کارگری پشت کرده اند،بدون شک مظفر و رفقایش این افراد را بهتر از من می شناسند.همه ما میدانیم برای مصون ماندن از خطا و اشتباهات سیاسی و تغییر ریل و پیوستن به سایر جنبشهای اجتماعی تاکنون واکسنی کشف نشده است.مظفر محمدی به همراه دوستانشان قصد دارند کورش را به عنوان رهبر معنوی به حزب حکمتیست تحمیل کنند که اتفاقا” این امر به معنای ضدیت با حزبیت سیاسی است.از نظر ما حزبیت سیاسی و حزب سیاسی باید رهبر سیاسی مستقل خود را داشته باشد،نه الزاما رهبر تئوریک یا رهبری ایدئولوژیک.رهبری سیاسی در احزاب سیاسی جدی بر خلاف فرقه های مذهبی و سکتهای سیاسی ،رهبری سیاسی حزب را به عهده دارند و این رهبری از طریق مکانیسمهای سیاسی و حزبی بر مبنای اصول و موازین حزبی انتخاب شده است.رهبری سیاسی از طریق همین مکانیسمها عزل و نصب می شوند.واقعیت این است که این دوستان پس از کناره گیری کورش مدرسی از رهبری حزب هنوز از زیر سایه رهبری ایشان و نظرات وی خارج نشده اند و هنوز قادر نیستند روی پای خود بایستند.این دوستان برای قرار گرفتن در رهبری حزب هنوز از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.بر خلاف محفل کورش مدرسی و اقلیت دفتر سیاسی بخشی از رهبری این حزب با قبول این واقعیت،مدتها است خود را برای رهبری حزب آماده کرده و تصمیم گرفته اند زیر سایه این و آن نباشند.این مسئله اساس تضاد ما و محفل کورش مدرسی است.مظفر محمدی با صراحت اعلام می کند که کورش خط قرمزی است که شما حق ندارید از زیر سایه رهبری معنوی آن خارج شوید.این دوستان از مقوله رهبری در حزب و حزبیت سیاسی درک درستی ندارند.تعریف آنان از حزب و حزبیت سیاسی دقیقا” تعریف یک فرقه مذهبی و در اصل حزب مرید و مرادی است.ما به عنوان بخشی از رهبری حزب این تعریف را نادرست می دانیم و در مقابل آن می ایستیم.کورش مدرسی از نظر ما شخصیتی است که با توجه به نظریه ها و سخنانش می تواند مورد تایید یا نقد قرار بگیرد.ما اعتقاد داریم هیچ فردی دارای حقوق ویژه و مبرا از انتقاد نیست.شکل دادن این قطب بندی و کیش شخصیت بخشی از رهبری حزب توسط این دوستان پس از انتشار بحث “طبقه کارگر و تحزب کمونیستی” کورش مدرسی که توسط رفقایی از رهبری حزب از جمله حسین مراد بیگی ، من و رحمان حسین زاده مورد نقد قرار گرفت تشدید شد چون از نظر این دوستان نقد نظریات کورش عرصه ای کفر آلود بوده و قابل قبول نیست.تا جایی که بیاد دارم مظفر محمدی هر چند در این سالها در مسائل سیاسی گاها نوسانات و زیگزاگهایی داشته است اما اهل انقلاب و شورش حول شخصیت کورش مدرسی نبوده و متاسفانه اخیرا” به این نتایج رسیده است.از این حقیقت نمی توان گذشت که صحبتهای مظفر مکنونات قلبی 4 عضو دیگر دفتر سیاسی هم هست.این دوستان تصمیم گرفته اند فاجعه ای را به این حزب تحمیل کنند که بر اساس همین کیش شخصیت شکل گرفته است و در هیمن راستا انقلاب ایدئولوژیک به راه انداخته اند و حزب و ارگانهای قانونی آن را دور زده اند.
مظفرخود اقرار می کند اقدام کودتا گرانه ی اقلیت دفتر سیاسی ” یک کار غیر متعارف و فراقانونی است” . اقدام اقلیت دفتر سیاسی از سوی هر انسانی که آشنایی ولو اندکی با کار و فعالیت تشکیلاتی و تحزب سیاسی دارد اقدامی ضد حزبی،غیر اصولی و فراقانونی است.ما در مقابله با این گونه اقدامات و جلوگیری از تکرار آن همچنان به تلاش خود برای تبدیل این حزب به یک حزب سیاسی مدرن مبتنی بر اصول و موازین حزبی وپرنسیبهای سیاسی ادامه خواهیم داد ما کماکان معتقدیم این حزب، حزب افراد و شخصیتهای فراتر از قانون و موازین حزبی نیست بلکه یک حزب سیاسی و متعلق به تمامی اعضا و کادرهای حزب حکمتیست است.در پایان از تمام اعضای این حزب درخواست میکنم در این رابطه با حساسیت و روشنی عمل کنند و مبنای کار و فعالیتشان موازین سیاسی و اصول سازمانی حزب باشد و همچنین از مظفر و رفقایش می خواهم از این کیش شخصیت دست بردارند وبه موازین و مناسبات حزبی تن در دهند و بخشی از رهبری سیاسی حزب باشند.من به این دوستان اطمینان میدهم صدور اطلاعیه های پی در پی به اسم به اصطلاح “دفتر سیاسی” و نشستن برمسند قانونگزار وقاضی و مجری و تداوم اعمال فرا قانونی آنها را بجایی نمی رساند بلکه تنها باعث می شود بیشتر از پیش حاشیه ای و منزوی شوند.
2011-12-22
1دیماه 90
http://rezadanesh.blogfa.com

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- جنبش کمیته های کمونیستی – گامی تعیین کننده در تحزب کمونیستی طبقه کارگر (“پاسخی به منتقدین”)- مظفرمحمدی

2- پاسخی به رفقا (بحث “طبقه کارگروتحزب کمونیستی”مجوز اتحاد با چپ غیر کارگری است!) – رضا دانش
3- تحزب کمونیستی یا اتحاد با چپ غیر کارگری(نقد سمینار “طبقه کارگر وتحزب کمونیستی” رفیق کورش مدرسی) – رضا دانش