چند فرض پایه ای:
با ورود بخشهای کلیدی صنعتی ایران به اعتصاب، سیر روزافزون اعتصاب و اعتراض کارگران و پتانسیل انفجاری میلیونها مردم به فقر و فلاکت اقتصادی و بیکاری محکوم شده، بحران سیاسی در ایران وارد مراحل تعیین کننده ای می شود. مهمترین خصلت مشخصه مقطع کنونی قطبی شدن جامعه حول مسائل مبرم معیشتی و اقتصادی است که جنبش کارگری پرچمدار آنست.
ما نه فقط قریب الوقوع بودن خیزشهای توده ای دیماه نود و شش علیه فقر و تداوم طوفانی آن در آبانماه نود و هشت، بلکه بمیدان آمدن رادیکالیسم کارگری در تقابل با فقر و فلاکت اقتصادی، گرانی و بیکاری، و قطبی شدن جامعه حول آن را در اسناد حزب تاکید کرده بودیم. امروز در شرایطی قرار داریم که جنبش طبقه کارگر و رادیکالیسم کارگری و سوسیالیستی، علیرغم محدودیتها و کمبودهای جدی سیاسی و سازمانگرانه که وجود دارند، در سیاست ایران جایگاه روشن و معتبری دارد. حضور اعتصابی کارگر در این ابعاد و خواستهای معیشتی و رفاهی که مطرح اند، جامعه را قطبی تر می کند، تاثیرات بلافصل روی نیروهای سیاسی میگذارد و ضرورت بیش از پیش حضور مستقل طبقه کارگر با پرچم کمونیستی اش را در تحولات پیش رو تاکید میکند. در شرایط کنونی تشکیل مجمع عمومی در اعتراضات کارگری به یک سنت بالنسبه پایدار بدل شده است. توجه بیشتر و متکی شدن به سنت مبارزاتی شورائی میان فعالین و توده کارگران قابل مشاهده است. افق عام تر چپ جامعه به تحرک رادیکال کارگری و سنت شورائی معطوف است. همزمان جنبش طبقه ما با معضلات عملی و محدودیتهای واقعی دست و پنجه نرم میکند.
دو رکن سیاست ما
دخالت سیاسی و عملی حزب دو رکن اساسی دارد که یکی بدون دیگری به نتیجه مطلوب نمی رسد؛
اول، حزب در کشمکش جنبشهای طبقاتی در بحران کنونی، بعنوان نماینده و پرچمدار پرشور سیاست و راه حل کمونیستی طبقه کارگر در جامعه ظاهر می شود. حزب در این قلمرو چهارچوبهای سیاسی، افق طبقاتی، تمایزها، سبک کار، سنت مبارزاتی و تاکتیک های کلی را ترسیم میکند.
دوم، با اعتراض جاری اعتصابی و کارگری چفت میشود، سطح اعتراض را برسمیت می شناسد و تلاش دارد آنرا ارتقا دهد و گام به گام بجلو براند. حزب در این قلمرو به مسائل روز مبارزاتی، به پیشبرد اعتصاب و مبارزه جاری، به تاکتیک روز، به گسترش مجمع عمومی و دخالت مستمر توده ای کارگری کمک می کند.
جنبش کارگری برای پیشروی و بدل شدن به رهبر جامعه برای نفی اوضاع موجود ضروری است؛
١- اعتصابات و اعتراضات کارگری بصورت نقشه مند در سطح رشته ها و مراکز کارگری گسترش یابد. تجارب مبارزات کارگری نشان داده که یک مکانیسم عملی برای گسترش اعتراضات کارگری، اعتصاب در مراکز کارگری یک رشته و اعتصاب فرا- فابریکی و فرا- شهری است.
٢- قدم ضروری و مهم بعدی، قوام یافتن شبکه های فعالین و رهبران کارگری در سطوح مختلف است. گسترش رابطه و اتحاد مبارزاتی رهبران و فعالین کارگری چه در سطح مراکز کار در یک رشته و چه در سطح رشته ها و مراکز مختلف کارگری.
٣- دامن زدن به و تثبیت مجمع عمومی بعنوان رکن اساسی دخالت توده کارگران در امر طبقاتی و مبارزاتی خویش. تلاش آگاهانه برای محکم کردن رابطه نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگری با هم.
٤- “نه به فقر، فلاکت، بیکاری” و تامین “حرمت، معیشت، سلامت” فشرده خواستهای مبرم و از شعارهای عمومی و محوری جنبش کارگری است.
٥- مقابله با و نقد سیاسی جدی شعارها، تاکتیک ها و روشهای تفرقه افکنامه گرایشات راست دولتی و رفرمیستی و قانونگرایانه از موضع منفعت متمایز و تحکیم وحدت صفوف طبقه کارگر.
٦- جلب توجه کارگران کمونیست و سوسیالیست و پیشرو برای متحزب شدن و ضرورت حیاتی حزب بعنوان یک رکن اساسی انقلاب کارگری. دعوت از کارگران برای انتخاب سیاسی و پیوستن به حزب حکمتیست.
خواستهای مرکزی
خواستهای جنبش کارگری وسیع است اما در شرایط امروز روی مسائلی کانونی و متمرکز شده که به سهم خود میتوانند متحد کننده بخشهای وسیعتری از جنبش کارگری و کانالیزه کردن تقابل جامعه با حکومت اسلامی حول سیاستهای رادیکال طبقه کارگر باشند. سیاست ما وصل کردن این حلقه های زنجیر به هم، ایجاد وحدتی طبقاتی و حرکتی قدرتمند حول آن، پاسخ به سیاستهای غیر کارگری و بورژوائی و تلاش برای گسترش اعمال اراده توده ای کارگران است.
حزب خواستهای مرکزی و عمومی تر کارگران و مردم زحمتکش و مبارزه جاری آنها را در شعار: “نه به فقر و فلاکت و بیکاری، تامین حرمت، معیشت، سلامت” فشرده و در خواستهای زیر جمع بندی می کند:
١. برخورداری از معیشت و لوازم یک زندگی شایسته حق همگان و تامین آن وظیفه دولت است. کارگران بیکار، میلیونها حاشیه نشین، کودکان کار، هر کسی که دستمزدی ندارد، باید هزینه زندگی اش توسط دولت تامین شود. این یک حق پایه ای است.
٢. برخورداری از سلامت و بهداشت و تامین دارو و وسائل بهداشتی حق همگان است و تامین آن وظیفه دولت است. این یک حق پایه ای کلیه ساکنین جامعه است.
٣- افزایش دستمزدها. افزایش دستمزد متناسب با سطح هزینه ها و تامین زندگی شایسته متناسب با نیازهای امروز یک خواست فوری کارگران است.
٤- حقوقهای معوق باید فورا و با خسارت و محاسبه مابالتفاوت تورمی پرداخت شود. کارگران باید علیه کارفرمایان برای عدم پرداخت بموقع دستمزدها اعلام جرم کنند. پرداخت سر وقت و یکجای حقوق ها باید توسط کارفرما تضمین شود. دولت در مقابل عدم پرداخت حقوق مسئول است.
٥- مقابله با اخراج و بیکار سازی، ممنوعیت اخراج. تلاش برای رفع موانع سازماندهی میلیونها بیکار. ایجاد شوراهای بیکاران و اتحاد کارگران شاغل و بیکار.
٦- حذف شرکتهای پیمانکاری از سازمان کار. لغو قراردادهای سفید و موقت و پیمانی. انعقاد قرارداد دستجمعی کارگران با کارفرمایان. استخدام رسمی با حقوق و مزایای مربوطه، خواست اعتصابهای اخیر و کارگران است.
٧- خصوصی سازی باید متوقف شود. کارگران مخالف واگذاری اموال عمومی، معادن، جنگلها، کارخانجات به افراد حکومتی یا واگذاری صندوق های بیمه و بازنشستگی و سهام کارخانه و معدن به بازار بورس هستند.
٨- اعمال نظارت کارگران بر امور در محیط کار و تولید. کارگران خواهان اعمال نظارت کارگری بر عملکرد کارفرمایان و دولت هستند.
• حق معیشت و سلامت از نظر کارگران و اکثر مردم محروم امری فوری است و هر اعتراض توده ای قریب الوقوع حول این خواستها و علیه فقر و گرانی و بیکاری شکل می گیرد.
• نقد کردن حقوقهای معوقه و افزایش دستمزدها یک قلمرو دیگر است که بخشهای مهمی از طبقه کارگر با آن روبرو هستند.
• نفی شرکتهای پیمانی و متوقف کردن خصوصی سازی از دیگر خواستهائی است که امروز بصورت سلبی طرح میشود اما هر عقب نشینی در آن جنگ برسر مالکیت بطور کلی را بجلو میراند.
سیاست ما در ایندوره کار سازمانگرانه حول این خواستها، کوبیدن اقشار مختلف سرمایه اعم از دولتی و خصوصی، نشان دادن وحدت و ضدیت شان با کارگران از یکسو، و تمرکز روی سیاست و تاکتیک روز در اعتراضات و اعتصابات جاری از سوی دیگر است.
جنبش مجمع عمومی
تشکیل مجمع عمومی امروز یک سنت جاافتاده بویژه در اعتصابات کارگری است. ارتقای تشکیل مجمع عمومی به “جنبش مجمع عمومی” یک سیاست کلیدی ایندوره حزب و کارگران کمونیست است. جنبش مجمع عمومی زیرساخت و اساس سازماندهی یک جنبش شورائی- کارگری است. مجامع عمومی منظم مراکز کار در شرایط کنونی در تناسب قوای بهتری میتوانند خود را بعنوان شوراها اعلام کنند. یک قدم مهم در اینراه تلاش برای تشکیل مجمع نمایندگان مراکز در سطح رشته ها است. مثلا مجمع نمایندگان کارگران پتروشیمی در چند استان و تصمیمات آن.
رکن اساسی پیشروی و دخالت حزب در وضعیت سیاسی جاری، تمرکز روی جنبش اعتصابی و مبارزاتی جاری کارگران، رفع موانع مبارزاتی و سازمانگری آن و نمایندگی جنبش رادیکال و کمونیستی طبقه کارگر در مقیاس جامعه است.
مصوب پلنوم ٤١ با اکثریت آرا و یک رای ممتنع
سپتامبر ٢٠٢٠