جمعه گذشته شانزدهم اکتبر، ساموئل پتی معلم تاریخ توسط یک جوان ۱۸ ساله به شکل فجیعی به قتل رسید. این جوان اسلامیست که رسانه ها از وی بعنوان “چچنی تبار” نام برده اند، توسط گروه های اسلامی جذب و تخدیر شده بود. وی حاضر شد در واکنش به نشان دادن کاریکاتورهای محمد در مجله شارلی ابدو، توسط ساموئل پتی در کلاس درس آزادی بیان، وی را در خیابان در ملاء عام سرببرد و فریاد “انتقام” از کسانی سر دهد که “توهین به مقدسات” می کنند!
اصلاح طلبان حکومتی و حاشیه حکومت با عنوان “فعالان مدنی و سیاسی” طی اطلاعیه ای با موضع شدیداً فرصت طلبانه و ارتجاعی، در کسوت هیئت مذاکره برسر نتایج قتل ساموئل پتی ظاهر شدند! یعنی همان پلاتفرمی که اسلاف “جمعیت شیخ یاسین” با کشتار نویسندگان و کارکنان مجله شارلی ابدو و قتل ساموئل پتی دنبال می کنند، “فعالان مدنی و سیاسی” اصلاح طلب با کمی بازی با کلمات بدست گرفتند. این دیگر برای همه روشن است که جنبش اسلامی با تهدید و ترور و ناامن کردن جوامع، سهمش را از قدرت سیاسی در سطوح مختلف مطالبه میکند. خواهان تغییر و تحمیل چهارچوبهائی جدید به دامنه حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی از جمله آزادی بیان و آموزش و قوانین خانواده و غیره است. مضافاً سیاست گتویزه کردن زندگی مهاجرین و ایجاد جوامع و کامیونتی های موسوم به “جمعیت مسلمان”، همزمان میدان دادن دولتها به تشکیل مسجد و مرکز اسلامی و امامان جماعت و معرفی آنها با عنوان قلابی “نمایندگان مردم مسلمان”، محیط را برای تبلیغات اسلامی، ایجاد نُرمهای اسلامی، اعمال خشونت به زنان و سربازگیری تروریسم اسلامی از میان جوانان بیکار مهیا کرده است. عمده تروریست ها در مکتب مدارس مذهبی و مساجد و جمعیتهای اسلامی پرورش می یابند. یک اقدام ثابت جریانات اسلامی اعمال فشار با اتکا به تهدید و ترور برای تحمیل خطوط قرمز به آزادی بیان تحت عنوان “مقابله با توهین به مقدسات” بوده است.
نکته دیگر اینست که علیرغم هر ترور و جنایت سازمانیافته باید از اسلام دفاع کرد. نباید بر دامن اسلام گردی بنشیند. اینجا نقش “عقلای” اسلامی و “دگراندیش” مهم میشود که در رسانه ها ظاهر شوند و بگویند این اقدامات “علیه اسلام” است، اسلام “دین رحمت و دوستی” است و اینها فریب خوردگان “فاندمنتالیست” بودند! دولتهای اروپائی برای کنترل تروریسم اسلامی تاکنون “میانه روها” را در مقابل “فاندمنتالیست ها” تقویت کردند اما ماحصل سیاست شان تقویت تروریسم اسلامی از یکسو و تقویت راست افراطی ضد مهاجر و ضد مسلمان از سوی دیگر بوده است. این جناح بندی صورت گرفت تا با یکی جنگ راه انداخت و یا در خدمت سیاستی بکار برد و با دیگری رابطه برقرار کرد تا به کمک آن اولی را محدود کرد.
فعالان سیاسی اصلاح طلب همین سیاست را دنبال می کنند. برای نشان دادن چهره “رحمانی” اسلام قتل ساموئل را “محکوم” کردند. اما بلافاصله اقداماتی “برای کاهش و ریشهکنی این جهل مقدس” پیشنهاد کردند:
اول، دفاع از اسلام سازگار با “عقلانیت و مدارا” و دفاع از “آموزه های پیامبر رحمت” توسط نهادها و رهبران اسلامی و دوم، “پرهیز غیر مسلمانان از توهین به مقدسات دیگر ادیان” و محدود کردن داوطلبانه حق آزادی بیان توسط شهروندان برای ممانعت از عواقب آن! همینطور فرمودند که باید با “سکولاریسم ستیزه جو” مقابله شود. و نهایتا با ژستی آخوندی اطلاعیه قتل ساموئل پتی را با تهدید به پایان می برند: “شایسته است شهروندان در استفاده از حق آزادی بیان خود داوطلبانه و توام با مسئولیت شناسی مرتکب این خطای اخلاقی و پرورندهٔ نفرت و رنج و خشونت نشوند”!
جنبش اسلامی جناح و فرقه زیاد دارد اما یک پدیده واحد واپسگرا و تروریستی و ضد جامعه است. این جناح بندی اختراع دولتهای غربی برای سازمان دادن جنگ با یکی و ائتلاف با دیگری بوده است. خود آن جنبش اهداف و ارکان واحد دارد و در کیس مشخص قتل ساموئل پتی نیز خود را نشان میدهد. جناح موسوم به “فاندمنتالیست” برای گسترش دامنه نفوذ و قدرت اسلام ترور میکند، بمبگذاری میکند و در خیابان با گلوله و کامیون مردم عادی را درو میکند. جناح موسوم به “اسلام مدارا و عقلانیت” نیز بعد از هر ترور و کشتار مردم بیگناه، از ضرورت گسترش “اسلام میانه رو” و “روایت عقلائی از اسلام” حرف میزند. اولی می کشد چون کسانی از حق آزادی بیان شان استفاده کردند و دومی میگوید اگر میخواهی کشته نشوی از آزادی بیان ات صرفنظر کن، “توهین به مقدسات ممنوع”! جناح “اسلام مدارا” امکانات و پول میگیرد که مسجد و مدرسه مذهبی راه بیاندازد تا در آنها بساط لمپنیسم فرهنگی و اجتماعی پهن شود و سربازگیری برای برادران “فاندمنتالبیست” ممکن شود. هدف هردو یکی است، اصلاح طلبان و تازه مدنی های امروز خودشان یکروز پیشکسوت قمه زنی و پونز زنی و اعدامهای صحرائی بودند. هنوز هم افتخارات و مقام و منصب شان را به اعتبار این جنایات توضیح میدهند. خروجی سیاست هر دو اینست که نفوذ اسلام گسترش یابد، سکولاریسم محدود شود، قوانین شریعه برسمیت شناخته شود، آزادی بیان محدود شود، “مقدسات” و خطوط قرمز برای آزادی بیان باید داشت؛ یا با زبان خوش یا با زبان گلوله و کارد و بمب! انتخاب با شماست!
براستی مضحک است! کسانی حتی آنجا که دولت و مجلس را در اختیار داشتند، زورشان نرسید در مجلس اصلاح طلب تحت امر خامنه ای، یک لایحه مطبوعات تصویب کنند، جماعتی که پایان شان را سالهاست در خیابانها اعلام کردند، امروز میخواهد به فرانسه “اسلام مدارا” صادر کنند. جناحی میخواهد کاخ سفید را حسینیه کند و جناحی در سودای تبدیل پاریس به قم است!
در این میان، ساموئل پتی بی تقصیر است، او قربانی هر دو سیاست شد!
٢٢ اکتبر ٢٠٢٠