مصاحبه ها

علیه فقر و فلاکت گفتگو با عبداله دارابی

کمونیست هفتگی: اکثریت عظیم از جامعه ایران در بدترین شرایط اقتصادی و تنگناهای معیشتی قرار دارد. اخیرا کمبود کالاهای اساسی از جمله آرد و گرانی مستمر در طول روز اضافه شده است. چرا این وضعیت ایجاد شده است، چه کسی مسئول است و چه باید کرد؟

عبداله دارابی: رژیم جمهوری اسلامی، طی ٤١ سال اخیر، برای تحمیل کردن خود بر جامعه انقلاب کرده، با تمام امکانات امروزی بشر و همه ابزارهای کشنده خرافی و عهد عتیقی خود به جنگ مردم کارگر و زحمتکش رفته تا اعتراض آنها را در نطفه خفه کند و بدینوسیله آنها را از اعتراض به موجودیت تحمیلی و ساحت نامقدس و کذایی اش دور بدارد و نگذارند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. “کار ارزان و کارگر خاموش”، آن خواست و آرزو دیرینه ای بود که اسلام سیاسی و ناسیونالیسم در ایران همواره در فکرش بودند و آنرا با اتکا به رژیمهای استبدادی تعقیب میکردند. این حملات همه جانبه هدفمند رژیم علیه مردم کارگر و زحمتکش و جوانان مبارز، از همان روزهای آغازین تحمیل شدنشان بر گرده مردم ایران، شروع گردید و به شیوه و عناوین گوناگونی تا به امروز ادامه دارد. کمبود کالاهای اساسی چون آرد و گرانی مستمر و روزمره شان، ترکش هایی هستند که تاکنون هزاران بار بر پیکر مردم مبارز و آزادیخواه ایران اصابت کرده و از آن قربانی گرفته است، هزاران زخمی و معلول از خود بجا گذاشته، صد هزار نفر را نیز در دل خاک مدفون کرده و میلیونها نفر دیگر را هم در زندانها به اسارت گرفته است.

ایجاد وضعیت موجود، بخاطر بلعیدن ثروت یک جامعه بزرگ و ده ها میلیونی است بدور از هر گونه ترس و وحشت از مردم. به منظور عقب راندن و به تسلیم کشاندن طبقه کارگر مبارز و مردم معترض و ناراضی از وضع کنونی است. مسبب اصلی و بی برو و برگرد این سیه روزی تحمیل شده بر مردم ایران، سرمایه داری و رژیم بغایت ارتجاعی اسلامی آن میباشد که ماشین آدمکشی اش بی وقفه در حال کار کردن است. رژیم جمهوری اسلامی باید در برابر کمیاب کردن و گرانی روزمره کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم جوابگو باشد. ترجمه عملی تعرض به خواست معیشت و سلامتی جامعه، چیزی غیر از تحمیل جنگ تمام عیار به کارگران و مردم تهیدست نیست. چون تاکنون بخشی از مقامات ریز و درشت نظام هر کدام تحت عناوین خاصی زندگی ٦٥ ٪ از جامعه را زیر خط فقر اعلام کرده اند، مضافا بر آن نیز زندگی زیر فقر را هم ٧ و نیم میلیون تخمین زده اند. در صورتی که کارگر شاغل دستمزد ماهانه اش کمتر از ٣ میلیون تومان میباشد.

با توجه به نکات فوق، از طرف رژیم هیچ تلاش و کوششی برای برون رفت جامعه از این سیه روزی به چشم نمیخورد، اما از طرف اکثریت عظیم جامعه ایران، سرنگونی رژیم بمنظور پایان بخشیدن به این نابسامانی در چشم انداز است و هیچ تلاشی کمتر از سرنگونی رژیم نمیتواند راه را برای نفس کشیدن و بهبود بخشیدن به زندگی فراهم سازد. رژیم این صدا را شنیده و بهمین خاطر است سراپای وجودش به لرزه افتاده است. با توجه به آن، باید رژیم را از اریکه قدرت پایین کشید و بر ویرانه ای که ایجاد کرده دوباره ساخت و بدینوسیله زندگی شایسته انسان را به خودش باز گرداند.

کمونیست هفتگی: حزب کمونیست کارگری – حکمتیست روی دو خواسته معیشت و سلامت بعنوان خواستهای عمومی مردم کارگر و زحمتکش تاکید ویژه دارد. چرا این دو خواست مهم و اساسی اند و دقیقا منظورتان از تامین معیشت و سلامت چیست؟

عبداله دارابی: حمله رژیم جمهوری اسلامی به سطح معیشت و سلامت اکثریت عظیم مردم ایران، موقعیت و اوضاع و احوال جامعه را وارد فاز تازه تری از جنگ طبقاتی تمام عیار بین طبقه کارگر و مردم آزادیخواه با رژیم هار سرمایه داری ایران کرده و می رود تا حیات و ممات اکثریت عظیم جامعه را در معرض قحطی و کمیاب شدن مواد غذایی هرچه بیشتر قرار دهد و از طریق فشار جانی و روانی هر بیشتر بر اکثریت مردم، راهی برای خروج از بن بست و تنگناهای سیاسی خویش بیابد. حمله به معیشت و سلامت مردم کارگر و زحمتکش جامعه، عبور از خط قرمز زندگی و حیات آنها محسوب میشود که تقبلش نه تنها ممکن نیست بلکه در مقابلش خواهند ایستاد و آنرا قاطعانه پس خواهند زد. رژیم ج ا بخاطر در وحشت از سقوط و برای بقای سیاسی اش، با تشدید حمله به معیشت و سلامت جامعه، آخرین تلاش را به آزمون میگذارد. به فقر شدید کنونی، سیاست گرسنه نگهداشتن اکثریت عظیم را اضافه میکند. هدف این سیاست اینست که اعترض و نارضایتی گسترده مردم از وضع موجود و خود رژیم را به بیراهه و تمکین و تسلیم بکشاند تا بلکه در پرتو آن چند صباحی دیگر بر عمر ننگین خود بیفزاید. زهی خیال باطل. تاریخ نظام استثمارگران سرمایه و ارتجاع جهانی مملو از این نوع پندار و کردار و خیالات واهی است که یکی پس از دیگری ناکام گشته و راه بجایی نبرده است. این نظام استثمارگر، با راه انداختن ده ها جنگ ویرانگر با کشتارهای میلیونی و ویرانگری های سرسام آور، و گرسنه نگداشتن میلیاردها انسان، غیر از تلنبار شدن نفرت و کینه بیشتر علیه خود، نتوانسته توجه افکار عمومی جهان متمدن را بسوی خود جلب نماید. موقعیت کنونی رژیم دست ساز خودشان در ایران هم به مراتب بدتر و بی پایه تر از این گزافه گویی هاست. این رژیم، علیرغم حمایت همه جانبه نظام سرمایه داری جهانی، هم اکنون در اعماق نفرت و کینه کم نظیر اکثریت عظیم آزادیخواهان و برابری طلبان ایران و منطقه خاورمیانه و جهان بسر میبرد. رژیم جمهوری اسلامی، با اجرا گذاشتن آخرین سیاست نسل کشی اش ممکنه بتواند چند صباحی دیگر بر عمر ننگین اش بیفزاید ولی این را هم باید بداند که، پایان عمر ننگین و جنایتکارانه اش بی هیچ اما و اگری قطعی و حتمی است. چون طول عمرش به سر رسیده و مردم به هیچ وجه بقای این جرثومه فساد و تباهی را بیش از این تحمل نخواهند کرد.

علاوه بر مردم ایران، بشریت متمدن امروز خاورمیانه و حهان نیز از تمامی اعمال و کردار و جنایات ٤١ ساله حکمرانی این رژیم در حق مردم فهیم ایران، کاملا آگاه و مطلع اند و نیک میدانند که طی اینمدت، چه بلاهایی برسر این مردم آورده است. همه میدانند این مردم حق به جانب و شریف را با چه روزگار و رنج و مصیبت هایی گرفتار ساخته اند! طی اینمدت چون دوران توحش و بربریت به جان مردم افتادند و چشم و گوش بسته قوانین و رسم و سنت های دوران عتیق را برای سرکوب و کشتار و قلع و قم این مردم بیدفاع بکار بستند و از هیچ جنایتی در حق آنان دریغ نکردند. ولی علیرغم همه این ها، واقعیت نشان میدهد تمام سیاست و ترفندهای تاکنونیشان یکی پس از دیگری ناکام و با شکست مواجه گشته اند. اگر الان به موقعیت جمهوری اسلامی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد ترس و وحشت مردم خواب راحت را از چشم همه سران ریز و درشت شان ربوده بطوریکه خودشان نیز بارها به آن اقرار کرده اند. ولی با وجود آن، هنوز تمام و کمال از آن درس نگرفته و می کوشند در این واپسین روزهای حیات ننگین شان بسان همه رژیم های دیکتاتوری جهان، با حمله به حیات و ممات مردم کارگر و زحمتکش و جوانان تشنه آزادی در سراسر ایران، به آزمون نخ نمای دیگری دست بزنند تا بلکه در اثر آن مردم مبارز و آزادیخواه را در برابر این سلطه آبروباخته مقداری به عقب برانند. ولی واقعیت نشان میدهد سرنوشت این آزمون شان نیز به سرنوشت بقیه دچار خواهد شد و مسیر مرگ سیاسی رژیم را کوتاه تر خواهد کرد.

کمونیست هفتگی: چگونه باید این خواستها به حرکتی مادی و واقعی در جامعه و اعتراضات توده ای بدل شود.

عبداله دارابی: سرنوشت و چشم انداز این خواستها به چگونگی سیر روند واقعی مبارزات دۆ طبقه اصلی جامعه (کار و سرمایه) گره خورده است. اگر این واقعیت را بپذیریم قراین و سیر روند واقعی مبارزات طبقاتی چهار دهه اخیر بین کار و سرمایه در ایران این را به خوبی نشان می دهد که سرنوشت و چشم انداز این خواستها نیز از همین حالا معلوم و مشخص اند. چون قراین نشان داده است طبقه کارگر و مردم مبارز جامعه ایران تا به امروز، هیچ تعرض رژیم را دال بر حمله به منافع عمومی و اجتماعی جامعه را بی پاسخ نگذاشته اند و بموقع جواب مناسب با آنرا به رژیم داده اند. اما به طریق اولی دو خواست معیشت و سلامت، از ویژگی های خاص خود همانا حیات و نابودی انسان برخوردارند که بهمین خاطر همواره آنرا بعنوان خط قرمز خود تعریف و در اولویت قرار داده اند به طوریکه اجازه ورود بە آن اکیدا ممنوع ‌و غیر قابل قبول و تحمل بوده و هست. بهمین خاطر، سرنوشت سیاست تعرض رژیم به حیات و ممات اکثریت جامعه ایران، ویژگی خاص خود را دارد و راهی غیر از بحرکت در آمدن مادی و اجتماعی جامعه برای آن قابل تصور نیست. با توجه به آن، شکی در آن نیست که مردم در برابر یورش رژیم به حیات و ممات خود، زندگی و زنده ماندن را بر مرگشان ترجیح خواهند داد و با مرگ سیاسی رژیم به آن پاسخ خواهند داد. زمینه واقعی و ذهنی پاسخ دادن به این یورش ضد انسانی رژیم، برای مردم بسیار قابل لمس و درک و فهم است بطوریکه براحتی میتوان اعتراض عمومی را حول آن سازمان داد و آنرا به عقب راند.

***