موج جدیدی از عملیات تروریستی اسلامی و قتل فجیع شهروندان بیدفاع آغاز شده است. امروز حوالی ساعت هشت شب دوشنبه ۱۲ آبان در وین اتریش، تیراندازی به مردم عادی در اطراف یک کنیسه حوالی میدان “شوودن پلاتز” چند نفر زخمی و به روایت برخی روزنامه ها که تاکنون توسط پلیس تائید نشده، هفت کشته برجای گذاشته است. امروز صبح دوشنبه در جریان یک حمله مسلحانه به دانشگاه کابل، حداقل ۱۹ نفر کشته و ۲۲ نفر زخمی شدهاند. در دو هفته گذشته فرانسه با عملیات ترویستی روبرو بود. پس از قتل فجیع ساموئل پتی در پاریس، کلیسائی در شهر نیس مورد تهاجم با چاقو قرار گرفت که طی آن سه نفر به قتل رسیدند و یک زن سالمند سر بریده شد. شنبه ۳۱ اکتبر، شهر کبک کانادا با رویداد مشابهی در حاشیه مراسم هالووین روبرو شد که بنا به اظهارات پلیس، فردی ملبس به لباس قرون وسطائی با شمشیر به شهروندان حمله کرده است. در دوره های قبل بمبگذاری در اتوبوس و قطار و دیسکو و مرکز خرید، کامیون برای زیر گرفتن مردم و حمله مسلحانه استفاده میشد. اینبار حمله با شمشیر و چاقو و روش ارعاب برانگیز سربریدن انتخاب شده است!
ظاهراً آغاز ایندور از حملات تروریسم اسلامی بعد از نشان دادن چند کاریکاتور محمد منتشره در نشریه شارلی هبدو توسط ساموئل پتی در کلاس درس آزادی بیان و دفاع نیم بند امانوئل مکرون از “ارزشهای فرانسوی” و آزادی بیان صورت میگیرد. به مجموعه عملیاتهای فوق در کانادا و اروپا باید واکنش دولتهای ترکیه، جمهوری اسلامی، پاکستان، بنگلادش، یمن، مراکش و برگزاری تظاهراتها را اضافه کرد. به توجیهات این ترور و توحش دقت کنیم؛ می گویند این اقدام “احساسات مردم مسلمان را جریحه دار” کرده است! میگویند انتشار عکسهای محمد “توهین به مقدسات اسلامی” است! می گویند از حق آزادی بیان استفاده نکنید و خود را بخاطر جریحه دار نشدن بغل دستی آگاهانه محدود کنید! همزمان مواضع حکومتها و جریانات راست فاشیست مسئله را پیچیده تر کرده است. این یک جدال سیاسی دیرپاتر میان جنبشهای ارتجاعی برسر دامنه قدرت سیاسی و اعمال محدودیت به آزادیها و حقوق فردی و اجتماعی است. جنبش اسلامی با بحث “ممنوعیت توهین به مقدسات” برای آزادی بیان حدود و ثغور و “مقدسات” می تراشد و تلاش دارد آنرا به قوانین و نرمهای جوامع غربی تحمیل کند. نقطه مقابل این اهداف، سیاست جریانات اولترا راست و فاشیستی است که تقابل با جریانات تروریستی اسلامی را به ضدیت با مهاجرین بطور کلی و مردم منتسب به مسلمان بطور اخص ارتقا داده اند. یک بخش از کلیسا نیز یاد دوران “جنگ صلیبی” افتاده و سیاستی تندتر از فاشیستها را علیه مسلمانان توصیه میکند. جنبش اسلامی و فاشیسم به همدیگر پلاتفرم میدهند.
سیاست دولتهای اروپائی و کانادا با توجیه “جامعه چند فرهنگی”، “مولتی کالچرالیسم” و “آزادی مذهب” به بخشی از جنبش اسلامی که آنها را “میانه رو” می نامند، امکانات میدهند تا مدرسه مذهبی و مسجد و مرکز اسلامی راه بیاندازند و قوانین شریعه و زن ستیزی و کودک آزاری را تحت “فرهنگ خودشان” سازمان دهند. این سیاستها عملا در حاشیه شهرهای بزرگ اروپائی به کامیونتی ها و جوامع اسلامی شکل داده است که در آن امامان جمعه و شیوخ بعنوان “نمایندگان مردم مسلمان” سلطنت می کنند. کار این طیف اینست که بعد از هر عملیات تروریستی از “اسلام رحمانی” و “اسلام بعنوان دین دوستی” سخن بگویند و اسلام را از زیر ضرب انتقاد اجتماعی و سکولاریسم و سوسیالیسم بیرون ببرند. در کنار این بخش از اسلامیون همواره با دانشگاهی ها و جریانات شبه چپی روبرو هستیم که همان سیاستها و اهداف اسلامی را با فرمولهای روشنفکرانه توجیه می کنند؛ “اسلاموفوبی” و “اسلام هراسی” و “آزادی مذهب” توجیه ممنوعیت نقد اسلام، محدود کردن آزادی بیان و “مقابله با راسیسم” تلقی میشود. با فرمول راسیستی اسلاموفوبی چهارچوب اجتماعی مبتنی بر آپارتاید سیاسی و فرهنگی را موعظه می کنند و به جنبش اسلامی نیرو می دهند.
دولتهای غربی خود سازندگان جنبش و نیروهای اسلامی اند و هنوز به آنها در کش و قوس جنگ قدرت احتیاج دارند. سیاستهای دولتهای غربی برای کنترل و محدود کردن تروریسم اسلامی شکست خورده و هیولاهای خود را ببار آورده است. جنبش اسلامی بعنوان یک حرکت ارتجاعی و بورژوائی با مردمی که بطور تصادفی در کشور باصطلاح “اسلامی” چشم به جهان گشوده اند تفاوت اساسی دارد. اولی یک جنبش ارتجاعی و تروریستی با شاخه های مختلف است و دومی شهروندانی که بسیاری از آنها در جدالی بیوقفه با همین ترور و توحش اسلامی اند.
ما بعنوان کمونیست و کسانی که پیشگامان دفاع بی قید و شرط از آزادی بیان و انتقاد بوده ایم، هیچ “مقدساتی” را در بحث آزادی بیان برسمیت نمی شناسیم. آزادی بیان قید و شرط ندارد، سیم خاردار و مرزهای ممنوعه و کائنات غیر قابل بحث ندارد، حق بدیهی هر انسان است و دولتها صرفا موظف به تامین و تضمین آنند. ما بارها اعلام کردیم که مدارس مذهبی را ببندید، مراکز سربازگیری جنبش تروریستی اسلامی را ببندید، آموزش سکولار و حقوق برابر را برای همه بعنوان شهروند با حقوق و مسئولیت برابر برسمیت بشناسید، مراکز آموزشی را از تظاهر مذهبی مصون کنید، حجاب کودک را ممنوع کنید، قوانین شریعه و ضد زن را برسمیت نشناسید. آزادی مذهب و اختیار مذهب امر بزرگسالان و تماما خصوصی است. دولتها اما برعکس عمل کردند، به تبعیض و نابرابری دامن زدند، به اسلامیسم و فاشیسم، هردو، زمینه تحرک دادند و گسترش تروریسم و نژادپرستی ماحصل سیاست آنها بوده است.
بشریت آزادیخواه در اروپا و کشورهای مختلف باید علیه هر دو سیاست دست راستی اسلامی و فاشیستی، علیه سیاست مماشات دولتها با اسلام سیاسی، علیه سلطه مساجد و امامان و مراکز مذهبی بر زندگی روزانه صدها هزار انسان، در دفاع از برابری و رفع تبعیض و آموزش سکولار بمیدان بیاید. آنچه در جریان است یک کشمکش واقعی میان نیروهای متفرقه ارتجاعی مذهبی و ناسیونالیستی و فاشیستی است که ربطی به حقوق و منافع شهروندان این جوامع ندارد. سیاست ما کمونیست ها علیه سیاست تاکنونی دولتها و جریانات فاشیستی و جریانات اسلامی است. ما اقدامات تروریستی جریانات اسلامی را محکوم می کنیم و دولتها را مسئول وضعیت ایجاد شده کنونی میدانیم. بشریت آزادیخواه و در راس آن طبقه کارگر و سوسیالیسم باید در صفی گسترده علیه اسلامیسم و فاشیسم و برای برابری و رفع تبعیض بمیدان بیاید.
نه به اسلامیسم، نه به فاشیسم!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی!
حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست
١٢ آبان ۱۳۹۹ – ٢ نوامبر ۲۰۲۰
_________